«سوپرمن» جدید به کارگردانی جیمز گان قرار بود نقطهعطفی برای آغاز فصلی نو در جهان سینمایی دیسی باشد، اما آنقدر سردرگم و پرادعاست که نه میتواند دینش را به گذشته ادا کند و نه آیندهای ترسیم میکند. فیلم در تلاش است روایتی جدید خلق کند، اما بسیار ناموفق است.
از همان آغاز مخاطب به درون جهانی پرشخصیت پرتاب میشود، بیآن که فرصتی برای همذاتپنداری با آنها داشته باشد. قهرمان اصلی فیلم پلاستیکی است و به یک شخصیت زنده شباهت ندارد. او از ابتدا تا انتها بدون تغییر بنیادین باقی میماند. نه بحرانی جدی تجربه را میکند، نه شکلی از رشد یا تحول شخصیتی را طی میکند و نه حتی واکنشی برانگیزاننده نسبت به جهان پیرامون خود دارد. این فقدان قوس شخصیتی، تأثیرگذاری روایت را بهشدت کاهش داده است.
مشکل بزرگتر در شخصیتپردازی، البته گریبانگیر ضدقهرمان داستان نیز هست. آنتاگونیست این فیلم نه آن ذهن استراتژیک و پیچیده نسخههای کلاسیک را دارد، نه حتی تهدیدی باورپذیر برای سوپرمن محسوب میشود. انگیزههای او سطحی و گنگاند. حضور همزمان چندین ابرقهرمان فرعی که هیچکدام سابقه سینمایی یا بستر روایی قابلاتکایی ندارند، انسجام فیلم را بر هم زده و تمرکز داستان را از دو شخصیت اصلی از بین برده است.
در سطح بصری، با وجود تلاشهای چشمگیر در جلوههای ویژه و طراحی صحنه، فیلم فاقد زبان تصویری منسجم است. بسیاری از صحنههای اکشن بهجای خلق هیجان، بیش از حد شلوغ و بدون ضرباهنگاند. نماهای نزدیک متعدد، به ویژه در صحنههای پرواز، از شدت تکرار و تصنع اثرگذاری خود را از دست میدهند. در کنار اینها، شوخیهای بیموقع و لحن ناپایدار فیلم، مانع از جدی گرفته شدن جهان داستانی آن میشوند.
درنهایت «سوپرمن (۲۰۲۵)» بیش از آنکه بازآفرینیای هوشمندانه از اسطورهای مدرن باشد، تلاشی ناتمام برای کنار هم قراردادن عناصر آشناست. فیلم نه موفق میشود یک شخصیت را بازتعریف کند، نه دنیایی را بسازد که مخاطب بخواهد باز هم به آن برگردد.
دیگر مطالب پرونده «فرهیختگان» را در پیوندهای زیر بخوانید:
یادداشت ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ: سوپرکلیشه
یادداشت سعید قاسمی، خبرنگار: سینما و انهدام اسطورهها
یادداشت حمیدرضا رنجبرزاده، خبرنگار: کوه «دیسی» با جیمز گان هم موش زایید!