کد خبر: 210688

از «دکترین پیرامون» چه می‌دانیم؟

آغاز دشمنی اسرائیل با ایران

در هفتم ژوئن ۱۹۸۱ نیروی هوایی اسرائیل در خلال جنگ عراق با ایران عملیات اپرا (یا عملیات بابل) را اجرا و طی آن نیروگاه اوسیراک در عراق را به طور کامل تخریب کرد. در هشتم ژوئن در نیویورک تایمز بیانیه دولت اسرائیل درباره چرایی این حمله منتشر شد که از آن به نام دکترین بگین در جهت تأمین امنیت اسرائیل یاد می‌کنند.

از زمان تشکیل مرز‌های فعلی خاورمیانه، مدعیان اصلاح‌طلبی در هر کشوری با آرزوی سروری بر کل عرب، ایده اتحاد اعراب را در سر می‌پروراندند. پس از تشکیل غیرقانونی رژیم اسرائیل مسئله آزادی فلسطین نیز دستاویزی برای هرکدام از این مدعیان بود. عراق بر خلاف مصر، اردن، لبنان و سوریه مرز‌های چندانی با اسرائیل نداشت.

عراق در زمینه داشتن بزرگ‌ترین منابع نفتی بعد از عربستان در جایگاه دوم قرار داشت و همچنین از نظر ذخایر آبی نیز درجه یک بود و همه این‌ها در کنار جمعیت اندک و تحصیل کرده آن وضعیت نخبه‌ای را پدید می‌آورد، اما کودتا‌های پی در پی و شرایط نابسامان سیاسی فرصت کمی برای عراق می‌گذاشت و مصر و سوریه در زمینه این مدعا‌ها دست برتر را داشتند. عراق در همه جنگ‌های اعراب علیه اسرائیل نیرو داشت و در روند صلح میان اعراب و اسرائیل، عراق نه تنها شرکت نکرد که بر حملات لفظی خود علیه اسرائیل افزود. اسرائیل و ایران که بعد از جنگ‌ها پیمان‌های امنیتی خود را مستحکم‌تر کرده و روابط اقتصادی‌شان نیز از گسترش قابل ملاحظه‌ای برخوردار شده بود، بنا به قول جودت بهجت، پژوهشگر مصری – آمریکایی در کتاب «Israel and the persian golf» عراق را درگیر مسائل قومیتی از جمله کرد‌ها کردند.

در نبرد‌های میان اعراب و اسرائیل، یهودیان عراق توسط گروهی که هویت آن‌ها مشخص نبود مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و مهاجرت به اسرائیل گزینه اصلی آن‌ها برای فرار از جهنم ساخته شده بود و ایران پل عبور این یهودیان به اسرائیل به شمار می‌رفت. پس از جنگ یوم کیپور که منجر به شکست دوباره اعراب شده بود، عراق فرصت را مناسب دانست و برای رهبری اعراب توجه بیشتری به فلسطین نشان داد. دولت وقت عراق به ناچار پیمان الجزایر را با ایران بست و ایران نیز دیگر حمایت خود از شورشیان کرد را برداشت. صدام به قلع و قمع کرد‌ها پرداخت و با افزایش قیمت نفت، بهترین فرصت را برای توسعه تسلیحاتی‌اش به دست آورد. اکنون عراق در به در به دنبال پیوستن به باشگاه هسته‌ای جهان بود و فرانسوی‌ها ندایش را لبیک گفتند و پروژه هسته‌ای‌سازی عراق با آغاز ساخت نیروگاه اوسیراک آغاز شد. افزایش قیمت نفت از آن طرف قدرت محمدرضا شاه پهلوی را نیز بالا برد و برنامه‌های توسعه‌ای دستوری شتاب بیشتری گرفتند. شاه ایران روابط خود با واشنگتن را گسترده‌تر کرد، در عین اینکه نگران برنامه هسته‌ای عراق بود. اسرائیل بعد از شکست دادن اعراب و باز شدن مسیر صلح که در نهایت به پیمان کمپ دیوید رسید، دیگر توجیهی ایدئولوژیک برای ادامه روابط با ایران نداشت، اما دلایل سودآوری هنوز وجود داشتند؛ از جمله نگرانی مشترک اسرائیل و ایران نسبت به پروژه صدام حسین برای هسته‌ای شدن عراق.

ایده‌های تهاجمی مناخیم بگین دومین دکترین امنیتی اسرائیل

در هفتم ژوئن 1981 نیروی هوایی اسرائیل در خلال جنگ عراق با ایران عملیات اپرا (یا عملیات بابل) را اجرا و طی آن نیروگاه اوسیراک در عراق را به طور کامل تخریب کرد. در هشتم ژوئن در نیویورک تایمز بیانیه دولت اسرائیل درباره چرایی این حمله منتشر شد که از آن به نام دکترین بگین در جهت تأمین امنیت اسرائیل یاد می‌کنند.

بخشی از این بیانیه چنین است: «نیروی هوایی اسرائیل دیروز به رآکتور هسته‌ای اوسیراک که در نزدیکی بغداد قرار دارد حمله و آن را کاملاً نابود کرد. همه هواپیما‌های ما به سلامت به خانه بازگشتند. دولت خود را موظف می‌داند که برای روشن شدن افکار عمومی توضیح دهد که چرا تصمیم به این عملیات ویژه گرفته است. مدت‌هاست که ما با نگرانی شدید، ساخت رآکتور هسته‌ای اوسیراک را دنبال می‌کنیم. منابع موثق و غیرقابل انکاری به ما گفته‌اند که علی‌رغم اظهارات خلاف این، هدف از این کار، تولید بمب اتمی بوده است. هدف این بمب‌ها اسرائیل بود. این موضوع به صراحت توسط حاکم عراق اعلام شد. پس از اینکه ایرانی‌ها به رآکتور آسیب جزئی وارد کردند، صدام حسین اظهار داشت که حمله ایرانی‌ها به رآکتور بی‌معنی است، زیرا این رآکتور فقط علیه اسرائیل ساخته می‌شود. بمب‌های اتمی که این رآکتور می‌توانست با اورانیوم غنی‌شده یا پلوتونیوم تولید کند، از همان نوعی بودند که بر هیروشیما انداخته شد. به این ترتیب، خطری برای موجودیت اسرائیل ایجاد می‌شد. بنابراین، دولت اسرائیل تصمیم گرفت بدون تأخیر بیشتر برای تضمین امنیت مردمش اقدام کند. اکنون دکترین بگین، یکی از عناصر کلیدی سیاست امنیتی اسرائیل است که بر اصل حملات پیشگیرانه برای خنثی کردن تهدیدات ناشی از دشمنان بالقوه‌ای که به دنبال دستیابی به سلاح‌های کشتار جمعی، به ویژه سلاح‌های هسته‌ای هستند، متمرکز می‌شود. این دکترین اساساً حکم می‌کند که اسرائیل به هیچ دشمنی اجازه نخواهد داد چنین سلاح‌هایی را علیه اسرائیل توسعه دهد و رویکردی پیشگیرانه را برای مقابله با گسترش سلاح‌های هسته‌ای در اولویت قرار می‌دهد.»

متن کامل گزارش محمد آسیابانی را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.