کد خبر: 210528

لایه‌های پنهان‌ جنگ ۱۲ روزه

امنیت غذایی؛ خط مقدم پایداری ملی

در جریان تنش نظامی ۱۲ روزه میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم‌صهیونیستی آنچه بیشتر در سطح رسانه‌ای برجسته شد، قدرت موشکی و پاسخ‌های حساب‌شده ایران بود؛ اما در لایه‌های پنهان‌تر این تقابل مسائلی حیاتی‌تر برای تداوم نظم ملی خودنمایی کردند. یکی از آن‌ها تاب‌آوری ساختار‌های زیستی کشور‌ها در برابر شوک‌های امنیتی است.

محمد احمدی، آینده‌پژوه: در رویکرد‌های مرسوم نسبت به مقوله قدرت ملی، اغلب تمرکز بر مؤلفه‌های کلاسیکی همچون ظرفیت تسلیحاتی، انسجام سیاسی و توان دیپلماتیک قرار دارد. اما در مختصات جدید تقابل‌های منطقه‌ای – به‌ویژه در جغرافیای غرب آسیا – شاخص‌های پایداری ملی دچار دگرگونی شده‌اند. در چنین وضعیتی، توانایی یک کشور در تأمین مستقل و مستمر نیاز‌های پایه معیشتی شهروندان خود از جمله غذا، به یکی از معیار‌های تعیین‌کننده قدرت تبدیل شده است. امنیت غذایی، از منظر سیاست‌گذاری راهبردی نه صرفاً یک دغدغه معیشتی، بلکه بخشی از پازل بازدارندگی ملی محسوب می‌شود.
در جریان تنش نظامی ۱۲ روزه میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم‌صهیونیستی آنچه بیشتر در سطح رسانه‌ای برجسته شد، قدرت موشکی و پاسخ‌های حساب‌شده ایران بود؛ اما در لایه‌های پنهان‌تر این تقابل مسائلی حیاتی‌تر برای تداوم نظم ملی خودنمایی کردند. یکی از آن‌ها تاب‌آوری ساختار‌های زیستی کشور‌ها در برابر شوک‌های امنیتی است. داده‌های منابع بین‌المللی به‌روشنی نشان می‌دهد رژیم‌صهیونیستی علی‌رغم بهره‌گیری از فناوری‌های نوین کشاورزی به‌شدت متکی بر واردات محصولات غذایی و نهاده‌های تولیدی است. همین وابستگی خارجی در شرایط تنش می‌تواند به عاملی آسیب‌زا و بی‌ثبات‌کننده بدل شود.
در نقطه مقابل ایران توانسته است علی‌رغم محدودیت‌های ناشی از تحریم و فشار‌های اقتصادی به سطوح قابل‌قبولی از خوداتکایی در اقلامی نظیر گندم، تخم‌مرغ، سیب‌زمینی، گوشت مرغ و بخشی از برنج دست یابد. این توانمندی هرچند هنوز با چالش‌هایی چون واردات گسترده نهاده‌های دامی مواجه است، اما زمینه‌ساز نوعی مصونیت نسبی در مواقع بحرانی است. واردات بیش از ۱۲ میلیارد دلار نهاده غذایی زنگ خطری جدی برای برنامه‌ریزی آینده کشور به شمار می‌رود؛ چراکه در صورت انسداد مسیر‌های وارداتی بخش قابل‌توجهی از زنجیره تولید داخلی نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد.
مطالعات حوزه آینده‌پژوهی در امنیت زیستی نشان می‌دهد تداوم جریان تغذیه در شرایط بحران، بدون وجود زیرساخت تولید داخلی، دشوار خواهد بود. از سوی دیگر جنگ‌های ترکیبی در آینده بیش از گذشته به حوزه‌های غیرنظامی از جمله غذا و دارو کشیده خواهند شد. در چنین شرایطی، اختلال در مسیر ترانزیت نهاده‌ها یا تحریم‌های هدفمند بر محصولات پایه می‌تواند فشار‌های غیرمستقیمی بر جوامع وارد کند. سناریو‌های مطرح‌شده برای سال‌های ۱۴۰۵ تا ۱۴۱۰ نیز بر همین احتمال تأکید دارند.
ایران با بهره‌گیری از ظرفیت‌های بومی و تجربه عبور از تحریم‌های سنگین اکنون در جایگاهی قرار دارد که می‌تواند الگوی بومی امنیت غذایی در شرایط نااطمینانی منطقه‌ای ارائه کند. اما تحقق این هدف نیازمند نوسازی سیاست‌های کشاورزی، سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نوین، تنوع‌بخشی به مبادی وارداتی و تقویت تولید نهاده‌های دامی در داخل کشور است. وابستگی بیش از حد به چند گلوگاه خاص کشور را در معرض نوسانات ژئوپلیتیکی قرار می‌دهد؛ امری که در آینده می‌تواند پاشنه‌آشیل قدرت ملی تلقی شود.
البته باید تأکید شود در دو سال اخیر کشورمان با متنوع‌سازی مبادی واردات، روش‌های تأمین ارز و متنوع‌سازی اقلام وارداتی و همچنین با ذخیره‌سازی قابل‌توجه نهاده‌های دامی و کالا‌های اساسی قدم مناسبی برای افزایش امنیت غذایی برداشته است.
امنیت غذایی اگر در قالب مفهومی کلان و راهبردی بازتعریف شود، می‌تواند به عاملی برای ارتقای قدرت نرم، انسجام اجتماعی و تاب‌آوری ملی بدل شود. کشوری که قادر است حتی در شرایط اضطراری، زنجیره تأمین غذا و دارو را حفظ کند، عملاً بخشی از جنگ را پیشاپیش مدیریت کرده است. عبور نسبتاً موفق جمهوری اسلامی ایران از بحران اخیر، مؤید این ظرفیت است؛ اما در جهان آینده موفقیت گذشته به‌تنهایی ضامن ثبات نخواهد بود.
بر همین اساس نیاز به یک اجماع کارشناسی و ملی برای بازنگری در حکمرانی غذایی کشور بیش از گذشته احساس می‌شود. بازتعریف سیاست‌های کشت، توسعه زیرساخت‌های ذخیره‌سازی، بومی‌سازی بذر، ارتقای کشاورزی دانش‌بنیان و اصلاح زنجیره توزیع باید در چهارچوب راهبرد امنیت ملی دنبال شود. آینده نه جایی برای غافلگیری که میدانی برای آمادگی هوشمندانه است و در این میدان شاید مزرعه‌ها خط مقدم حفظ اقتدار ملی باشند.