بازی اینتر و بارساست؛ تیم اسپانیایی بازیکنی دارد که تلفظ صحیح اسم او بهخاطر رعایت مناسبات فرهنگ عرفی در میان ایرانیان با احتیاط همراه است. عادل فردوسیپور وظیفه گزارش بازی را در پلتفرم اختصاصیاش به عهده گرفته تا مخاطب از شنیدن تکیهکلامها و شوخیهای بامزه او در حین تماشای مسابقه فوتبال لذت ببرد، امّا تهیهکننده و برنامهساز سابق صداوسیما، با تلفظ چندباره و به قول خودش «صحیح» اسم بازیکن فرانسوی بارسا، مخاطبش را شرمزده میکند و این فکر را در خاطرش به ثبت میرساند که چرا فردوسیپور -که زمانی نماد حریت و آزادگی طیفی از غربگرایان در تلویزیون به حساب میآمد- اکنون به وضعیتی رسیده که از تکرار اسم معمولی یک بازیکن فوتبال به وجد میآید و آن همه ادعای فضل و دانش و ادب را با نقاب ظاهری و عاریهایاش برای همیشه در رسانه ملّی جا میگذارد تا حتی پس از حمله رژیم کودککُش صهیونی به میهن ما جرئت بیان واقعیت را از ترس ریزش بینندگان برنامه پلتفرمی خود نداشته باشد!
امّا آیا مخاطبان فردوسیپور هم مثل او فکر میکنند؟ تجربه و مشاهدات عینی به ما دروغ نمیگویند؛ اغلب کسانی که دنبالکننده فردوسیپور و برنامههایش در این سالها بودند وقتی جنمی از او در محکوم کردن نیروی نیابتی آمریکا ندیدند به وی پشت کردند؛ همانطور که در کامنتهای بیشمار برنامه فوتبالیاش در اینستاگرام دیدیم. ای کاش «ایران» برای فردوسیپور به اندازه تلفظ صحیح اسم بازیکن بارسا اهمیت داشت. امّا این رفتار از طرف مجری و تهیهکننده برنامه به تاریخ پیوسته 90 سابقه تاریخی دارد. فردوسیپور، بچه لوس تلویزیون بود، کنداکتور شبکه سه را عوض میکرد و هر هفته علاوهبر گزارش فوتبالهای خارجی و داخلی در این شبکه، 90 را هم به شکل روتین و هفتگی با اختصاص یک زمان ۴ ساعته روی آنتن میبرد. فوتبال ۱۲۰ هم بخش دیگری از فعالیتهای روزمره این شخص را به خود اختصاص میداد. او به هر سوراخی سرک میکشید.
درواقع، فردوسیپور میخواست علاوه بر حفظ صندلیاش در تلویزیون نقش قهرمان طبقه متوسط را هم بدون هیچ نگرانیای ایفا کند تا در وقت مناسب با جدا کردن سفرهاش از سازمان و با پا گذاشتن روی شکافهای میان دولت و ملت ماهیاش را از آب گلآلودی که «زن، زندگی، آزادی» برایش تدارک دیده بود بگیرد. در ابتدا هم به خاطر فضایی که در کشور حاکم شده بود موفق عمل کرد، چون بهخوبی توانست هم در مقام قاضی و هم در جایگاه مدعیالعموم، بازیکنان تیم ملّی فوتبال را بهخاطر خوشحالی به حقشان در بازی برابر ولز و حضور در مهمانی رئیسجمهور لجنمال کند تا خودش و کار و کاسبی تیمش را سروسامان دهد. اما همیشه در روی یک پاشنه نمیچرخد و عاقبت چاهکن ته چاه است. سرمایه اجتماعی بادآورده را حتی اگر بخواهی با سلبریتیبازی و لگدپراکنی به حاکمیت نگه داری شرایطی پیش میآید که همهچیز را به یکباره تغییر میدهد.
فردوسیپور و تعدادی از دوستان همفکرش اینطور فکر میکردند و شاید همچنان بکنند که با موجسواری و سوءاستفاده از اختلاف میان دولت و ملت در مسائل مختلف میتوانند بدون آنکه آوردهای برای مخاطبانشان داشته باشند همچنان در جاده برهوت رسانههای تصویری ورزشی بتازند، خروار خروار لایک و کارت صدآفرین برای خود صادر و «وطنپرستی امّا و اگری»شان را با منت برای بیننده فاکتور کنند. اما آمریکا و اسرائیل در مقام استاد تمام این بازیها، اهمیت و وقع چندانی برای زندگی نرمال و متعلقات پیوسته به آن قائل نیستند که بگذارند آب خوش از گلوی طرفداران این سبکِ زندگی پایین برود. آنها اگر زورشان برسد با سلاح سخت و اگر حریف مقاومت کند با سلاح نرم و همچنین جنگ اقتصادی به سراغش میآیند و مرز میان آدم اصیل و جعلی را بهروشنی مشخص میکنند. در این نقطه است که افراد نقاب از چهره برمیدارند و در بیپردهترین حالت ممکن خود واقعیشان را نشان میدهند. اینک با گذشت چند روز از آغاز و اتمام تجاوز رژیم صهیونیستی به کشور ما، تیم رسانهای فوتبال ۳۶۰ هنوز به جمعبندی لازم بهمنظور محکوم کردن آمریکا و اسرائیل نرسیدهاند و تنها در یک پست آرزو کردند که سایه بلند جنگ از سر ملت دور بماند (نقل به مضمون).
حال شاید در ادامه بیایند و بگویند به اینترنت دسترسی نداشتهاند. ولی خودمانیم، در روزگاری که بازیکنان فوتبال، چهرههای رسانهای و هنرمندان به هر شکلی پیام همبستگی خویش را به ملت قهرمان ایران رساندند این حرفها نیز در صورت بیان شدن بهانهای بیش نیستند. سوای بر این، برنامه فوتبالی تحت اداره عادل فردوسیپور از آغاز شکلگیری تاکنون به تنها چیزی که کمتر به آن پرداخته «فوتبال» و بحثهای فنی و تخصصی مربوط به آن است، پس حرف زدن از «وطن» هم باید در این چرخه جای بگیرد مگر اینکه قرار باشد «ایران» و مردمش را تنها برای مصارف شخصی خودمان بخواهیم. میتوان این قول را به عادل فردوسیپور داد که محکوم کردن دشمن در این لحظه حتی با احتساب هزینه و فایده انجام عمل، بیشتر به صرفش خواهد بود تا ضررش. پس تا دیر نشده از ایران بگو تا اعتماد جامعه هدف خود را از دست رفته نبینی؛ آنها که حافظه تاریخی خوبی دارند این روزها را هیچوقت فراموش نمیکنند آقای گزارشگر.