ترامپ در سخنانی ازدیبهشت 1404 یا چهارده مه ۲۰۲۵ خود، در حضور خبرنگاران بیان شد، تاکید کرد که آمریکا و متحدانش هرگز اجازه نمیدهند تهدیدی از ایران برخیزد. کافیست تقویم را ورق بزنیم و به همین ماهها و سالهای سپریشده برگردیم. حملات پیدرپی به تأسیسات حیاتی ایران، تحریمهای سراسری که نفس اقتصاد را برید، فشار مداوم بر زندگی و آینده مردمی که «روشنایی» را اینروزها بیش از همیشه در هالهای از ابهام میبینند.
همین واژه آینده روشن بارها میان سطرهای بیانیههای سیاسی غرب تکرار شده، اما همیشه در لحظههایی که ویرانی، ترس و بلاتکلیفی میان کوچههای همین خاورمیانه راه رفته است. کافیست به نقشه منطقه نگاهی بیندازیم؛ غزه با هزاران خانه ویران، آمار رسمی سازمان ملل در سال ۲۰۲۴ میگوید بیش از ۶۶ هزار خانه نابود شد و بیشتر مردمش آواره یک زندگی بینشانی شدهاند.
در سوریه، طبق گزارشهای یونیسف و سازمان ملل، نزدیک به نیمی از زیرساختهای کلیدی از بین رفته و در لبنان جای خالی خانهها و مدارس و بیمارستانهای ویرانشده هنوز پر نشده است. آینده روشن در ادبیات سیاستمدارانی که امروز بر بام کاخ سفید از آن حرف میزنند، شاید فقط یک جمله باشد؛ اما برای مردمی که این سوی دنیا زندگی میکنند، آینده روشن، راهی است که از ویرانههای امروز باید عبور کند، میان تلی از خاکستر، دیوارهای فروریخته و بیمارستانهایی که با انفجار خاموش شدند.
در این میان امید، واژهای است که دیگر زیر آوار اتفاقات سیاسی و نظامی نفس نفس میزند. مسیر آینده روشن اگر بناست با خاموشی همین عصر ساخته شود، حقیقتش این است که چیزی جز سراب برای مردم به جا نمیگذارد.
امروز، بیش از هر زمان دیگری، همین مردم منطقه میدانند که وعده نور از دل شب ویرانی متولد نمیشود. همه ما شاهدیم. گاهی واقعیتها را باید بیواسطه گفت، بدون فریاد، بیهیاهو. همین کافی است تا تاریخ تصمیم بگیرد کدام وعدهها بوی حقیقت دارند و کدامها، فقط بهانهای برای تکرار حلقههای ویرانی و امیدهای بیسرانجاماند.