کد خبر: 208907

به بچه‌ها وسعت نقشه ایران و اسرائیل را نشان دهیم

سوالات کودکان را در این روزها چطور جواب بدهیم؟

تصاویر زیادی از شهادت کودکان و فروریختن ساختمان‌های مسکونی مخابره شد و کودکانمان در کنار ما شاهد چنین صحنه‌ها و لحظاتی بودند. مراقبت از سلامت روانی کودکانمان و انتقال درست اطلاعات یکی از چالش‌های خانواده‌ها در چنین شرایطی است.

فرهیختگان: از 23 خردادماه که جمعی از فرماند‌هان شهیدمان را در عملیات متجاوزانه رژیم صهیونیستی از دست دادیم، ایران عزیزمان وارد فاز تازه‌ای از مقابله و رویارویی با رژیم صهیونیستی شد. تمامی شبکه‌های تلویزیونی، کانال‌های خبری، شبکه‌های اجتماعی پر از محتواهایی شد که به این موضوع اشاره داشت. صدای درگیری در همه جای کشور به خصوص پایتخت شنیده شد و از پهپادهای رژیم صهیونیستی گرفته تا پدافندهای هوایی که اقدامات متجاوزانه را خنثی می‌کنند. تصاویر زیادی از شهادت کودکان و فروریختن ساختمان‌های مسکونی مخابره شد و کودکانمان در کنار ما شاهد چنین صحنه‌ها و لحظاتی بودند. مراقبت از سلامت روانی کودکانمان و انتقال درست اطلاعات یکی از چالش‌های خانواده‌ها در چنین شرایطی است. بسیاری از ما نمی‌دانیم در چه حد و حدودی کودکانمان را باخبر کنیم و حتی جواب سؤالاتشان را درباره وقایع و سروصداهای اخیر که شاهدش بودند، بدهیم. ممکن است کودکانمان در این زمان احساسات مختلفی از ترس و اضطراب را تجربه کنند. آن‌ها این روزها علاوه بر این احساسات مشتاقند بیشتر بدانند و حتی درباره ایران و ماهیت رژیم صهیونیستی سؤالاتی دارند که باید به آن‌ها پاسخ‌های دقیقی داد تا نه تنها به ترس و اضطرابشان غلبه کنند بلکه حس میهن‌دوستی و خدمت به وطن در جانشان نهادینه شود. ادبیات درست انتقال چنین مفاهیمی ممکن است در روزهایی که پدر و مادرها اضطراب زیادی را تحمل می‌کنند چندان دقیق نباشد. اما درست در همین روزهاست که می‌شود این حس وطن‌دوستی را همراه با نفرت از صهیونیسم و دشمنان ایران و اسلام در ذهن کودکانمان بکاریم. 

کودکان و نوجوانانی که امروز در حال تصمیم‌گیری برای آینده خودشان هستند این روزها در اخبار و حتی بنرهای خیابانی شهر عکس شهیدانمان را تماشا می‌کنند. دانشمندان هسته‌ای که از سوی رژیم صهیونیستی مورد حمله قرار گرفتند و شهید شدند، در این روزهای پر جوش و خروش حتی می‌شود آن‌ها را تشویق کرد که مسیرشان در آینده را چطور انتخاب کنند که خدمت به ایران و اسلام در آن وجود داشته باشد. پس جدای از آنکه باید تمهیدات امنیتی لازم برای کودکانمان را در نظر بگیریم وقت آن است که در این شرایط حساس نیز نکات تربیتی مطابق با شرایط روز را نیز داشته باشیم.

به همین بهانه با منصوره مصطفی‌زاده، نویسنده کتاب‌های کودک و زهرا شکیب‌مهر، تسهیلگر فلسفه برای کودکان گفت‌وگو کردیم که در ادامه مشروح آن را از نظر می‌گذرانید.

باید با توجه به رده سنی کودکان با آن‌ها وارد گفت‌وگو شویم

منصوره مصطفی‌زاده، نویسنده کتاب کودک و نوجوان، در این‌باره در گفت‌وگو با «فرهیختگان» گفت: «مهم‌ترین چیزی که باید در نظر بگیریم این است که به هیچ وجه نباید همان رفتاری را که می‌توان با بچه داشت، با بچه خردسال هم داشت. با توجه به رده سنی بچه‌مان، پاسخ دهیم. سنی که برای ما مهم است، این است که تا یک سنی، دایره ارتباطی بچه فقط خانواده است؛ یعنی اساساً با کسی خارج از خانواده و فامیل ارتباطی ندارد و به اطلاعاتی دسترسی ندارد. تا جایی که امکان دارد، در آن خانواده، اگر مورد اصابت قرار گرفته یا برای بستگان این اتفاق افتاده، برای پدر و مادر نمی‌شود از بچه مخفی کرد، ولی تا جایی که ممکن است، از هر اطلاعی کودک را دور نگه می‌داریم. بچه فقط دست ما است، اما معمولاً وقتی به جامعه وسیع‌تری مثل مهدکودک می‌رسد، احتمال زیادی دارد که به او داده‌هایی ارائه شود. این یک نکته است که خیلی باید حواسمان باشد که بچه‌مان، به جز ما، محل ورود اطلاعاتی که دارد چیست. این خیلی تعیین‌کننده است. بچه‌ها، به چه چیزهایی دسترسی نداشتند؟ پیش از این، هرچه ما می‌گفتیم، باور می‌کردند. اما الان خیلی از بچه‌ها، حتی در سنین دبستان، به اینترنت دسترسی دارند و از اخبار حتی زودتر از ما مطلع می‌شوند.»

وی ادامه داد: «قبل از دبستان، تا سه سالگی، ما با خردسال مواجهیم. خردسال اصولاً چیزی که می‌فهمد، اولاً خط‌کشی خوب و بد را می‌فهمد؛ یعنی آدم‌های خوب و آدم‌های بد در ذهنش موضوعیت دارند و برایش قابل درک است. مثلاً دفاع از میهن، که کمی دست بالا است، دفاع از خانواده، از خانه، برایش ارزش است. یعنی یک سری خوب‌ها و بدها در ذهنش کم‌کم شکل گرفته است. ما مبتنی بر همین می‌توانیم با بچه صحبت کنیم و برایش توضیح دهیم. جزئیات وجود دارد؛ این اتفاق افتاد، آن اتفاق افتاد، اینجا را زدند، ما آنجا را زدیم. حتی اینکه ما زدیم، جزئیات اطلاعات را به هیچ وجه نباید با بچه در میان بگذاریم. دلیل مهمش هم این است که وقتی یک خبر کوچکی را، مثلاً، در ذهنت می‌شنوی، فرض کن به ما می‌گویند یک هواپیمای اسرائیلی آمد بالای فلان استان و رفت. من می‌توانم همزمان به پنج چیز دیگر در ذهنم فکر کنم؛ مثلاً این را بدانم که ما یک پدافند خیلی قوی داریم، هواپیما کار خاصی نمی‌تواند بکند، مراکز مسکونی را نمی‌زند، ما اصلاً از آن شهری که داریم درباره‌اش حرف می‌زنیم، هزار کیلومتر دورتر هستیم. خانه ما، مثلاً، همه این‌ها در ذهنم دارم و وقتی این خبر را می‌شنوم، آن خبر را با داده‌های قبلی خودم ترکیب می‌کنم و احساس ناامنی نمی‌کنم. یعنی صرف شنیدن آن خبر موجب نمی‌شود من به شدت ناراحت باشم. برای خردسال این اتفاق رخ نمی‌دهد، چون داده‌های اولیه ما را ندارد.»

کودکان را از جزئیات باخبر نکنیم

این نویسنده کودک و نوجوان افزود: «ممکن است با یک خبر بسیار دور از ذهن و خیلی مربوط نباشد، به شدت وحشت کند. پس ما به هیچ وجه سراغ جزئیات، راجع به کشته‌ها از این طرف و آن طرف، تخریب‌ها و اتفاقاتی که افتاده، اصلاً وارد نمی‌شویم و کلیاتی به او می‌گوییم. بله، ما داریم سعی می‌کنیم حتماً برایش ترسیم کنیم که ما آدم‌های خوب این جنگ هستیم. اصلاً فکر نکنید داریم اغراق می‌کنیم یا یک‌طرفه به قاضی می‌روید. نه، کاملاً یک‌طرفه برخورد کنید. برای کودک خردسال که تعریف کاملی فقط از آدم خوب و آدم بد وجود دارد و آدم خاکستری برایش هنوز معنی پیدا نمی‌کند. ما باید نقش آدم خوب را به آن چیزی بدهیم که بچه به آن وابسته است: ما مسلمان‌ها، ما شیعه‌ها، ما ایرانی‌ها، ما مردم این شهر، ما خانواده، هر چیزی که آن بچه خودش را با آن «ما» می‌داند.»

وی عنوان کرد: «در دبستان، بچه‌ها کم‌کم شروع می‌کنند از همدیگر اطلاعات گرفتن، از طریق اینترنت مطلع شدن. حالا دریافت‌های بیرونی دارند که احتمالاً برایشان سؤال ایجاد می‌کند. ما کم‌کم می‌توانیم راجع به جزئیات حرف بزنیم. بهتر است به جای اینکه این جزئیات را به سمت اخبار روز ببریم، به سمت آگاهی و دانسته‌های مبنایی برویم؛ مثلاً برویم کمی تاریخ بخوانیم، کمی جغرافیا بخوانیم. طبیعتاً منظورم این نیست که کتاب، مثلاً، تاریخ تمدن برداریم. ممکن است حتی یک فیلم ببینیم، یک مستند، چیزی راجع به دفاع مقدس، یا مثلاً کتابی درباره یک قهرمان، مثل رئیس‌علی دلواری، بخوانیم. الزاماً منظورم این است که بچه را با فضای قهرمانی، اهمیت دفاع، کسانی که برای دفاع از وطن جان گذاشتند، انرژی گذاشتند، آشنا می‌کنیم. بهترین فرصت دبستان برای الگوسازی، برای قهرمان‌پروری در ذهن بچه است؛ قهرمان‌هایی که بعدها خط ارزشی بچه من را شکل می‌دهند. پس ما در دبستان سراغ قهرمان‌پروری، سراغ الگوسازی می‌رویم. با استفاده از کتاب‌ها، اصلاً بیاییم ورق بزنیم، جغرافیا را به بچه‌مان نشان دهیم.»

ایمان‌مان را در کنار کودکان‌مان می‌توانیم تقویت کنیم

مصطفی‌زاده افزود: «خیلی از بچه‌ها وقتی روی نقشه نگاه می‌کنند به مساحت ایران و بعد به مساحت اسرائیل نگاه می‌کنند، اولین مواجهه‌شان با نقشه این است که «با این کوچکی، با خاک یکسانش می‌کنیم، معلوم است زورش به ما نمی‌رسد». حتی دانستن همین، حس خیلی خوبی برای بچه ایجاد می‌کند که معادله نابرابری جنگی وجود دارد و خیلی احساس قدرت به او دست می‌دهد. ما می‌خواهیم این اتفاق بیفتد. بچه در دبستان را ببینیم که ما دست بالا را داریم. این دست‌بالا، یک بخشش به خاطر نیروی نظامی ما، مساحت ما و آن چیزهایی که حالا داشتیم یا به دست آوردیم است. یک بخشش به خاطر ایمان به خداست. یعنی من فکر می‌کنم ما یک عالمه فرصت داریم برای تقویت ایمان، هم خودمان و اینکه خدا همیشه گفته اگر طرف حق باشید، قطعاً پیروزید. به حق بودنمان فکر کنیم، تلاش کنیم که حق باشیم، بعد دیگر توکل به خدا، مطمئن باشیم که پیروز هستیم. یک فرصت خیلی خوب برای تربیت باورهای دینی و باورهای شیعی در ذهن بچه‌هاست. من فکر می‌کنم این محرم که پیش رو است، برای بچه‌های ما خیلی فرصت خوبی است که بفهمند امام حسین چه‌طور در زندگی واقعی می‌تواند نمود داشته باشد و ما الان چه‌طور داریم سعی می‌کنیم به آن عمل کنیم. دیگر به نوجوانی که برسیم، اواخر دبستان و وقتی به دبیرستان برسند، عملاً بچه‌ها هستند که مطالبه‌گر اطلاعات خواهند شد، احتمالاً سؤال‌کننده خواهند بود. چه‌قدر خوب است که اجازه دهیم سؤال کنند، با ما گفت‌وگو کنند، مطالبه کنند.»

گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.