حالا با جرئت میتوانیم بگوییم، کاریکاتور پدافند است. پدافندی که در جنگ عملکردش چند برابر میشود. کاریکاتوریستها هم آدمهای عجیبی هستند. نمونهاش همین آنتونیو سانتوس مرد پرتغالیای که کاریکاتور نتانیاهو و بنگویر را کشید و برای رویداد هولوساید به ایران دعوت شد. کشورش به او گفت که اگر به ایران بروی، تا 5 سال نمیتوانی به کشورت برگردی! یعنی 5 سال دور از خانواده! یعنی 5 سال دور از همه هموطنان و هممحلهایها! یعنی 5 سال دور از خودکار و قلمی که با آن کاریکاتور میکشد! به نظرتان واکنش سانتوس چه بود؟ مثل باقی کاریکاتوریستها و آدمهای آزاده دنیا! آنتونیو سانتوس آزاده است. او مسئولیت سرش میشود. میداند آدمیزاد بودن و هنرمند بودن باری است که روی دوش آدمها میافتد. سانتوس انتخابش را میکند. سوار هواپیما میشود تا چهارشنبه بر فراز آسمان تهران باشد. انتخاب سختی است. چهارشنبه که میشود، او بالای سر کشوری پرواز میکند که روزگاری کاریکاتور دشمنش را میکشید. کاریکاتور صدام را. او صدام را با چهره کرکس کشید و حالا نوبت به کسی میرسد که صحبت کردن دربارهاش بیحرمتی به کرکس و سایر گوشتخواران است.
هواپیما در تهران مینشیند
وقتی سانتوس روی زمین تهران نشست، اخباری از گوشه و کنار میآمد که سوژه کاریکاتورهای سانتوس میخواهد به ایران حمله کند. با این حال آنتونیو سانتوس راه رفته را بازنگشت. روایت او شبیه قهرمانان آمریکای جنوبی است. همانهایی که دلشان را به دریا میزدند و زن و فرزند را رها میکردند تا به آرمانشان نزدیک شوند. سانتوس هم همینکار را کرد. حوالی چهارشنبه که هواپیمایش روی زمین نشست، منتظر ماند تا فردا به حوزه هنری برود و هولوساید را روایت کند. پنجشنبه شد. او قرار بود به عنوان دومین برگزیده بخش کاریکاتور معرفی شود. برای همان کاریکاتوری که از نتانیاهو کشیده بود. همان اثری که او دربارهاش میگفت: «من نتانیاهو را به عنوان یک موزیسینی که از ویولن استفاده میکند، برای خلق اثر انتخاب کردم. ولی به جای ویولن از غزه استفاده کردم، یعنی نتانیاهو در حال سوءاستفاده از غزه است. «ویژگی مشترک آثار سانتوس تمرکز روی دندانهاست. او دندانها را بهگونهای طراحی میکند که خباثت افراد درست به چشم بیاید. بزرگتر بودن دندانها در نسبت با چشمها، آرشهای که روی آن ستاره داود نقش بسته، انگشتری که روی آن عکس جمجمه انسان است و چهرهای که انگار با ساز یکی شده. سانتوس درباره طراحی انگشتر نتانیاهو میگوید: «در این اثر در انگشتان نتانیاهو، انگشتری با عکس اسکلت کسی که مرده بهتصویر کشیده شده است که به این معناست که اگر نتانیاهو آهنگی بنوازد، مردم را شاد نمیکند بلکه باعث رنجاندن آنها میشود.»
همه اینها کاریکاتور آنتونیو سانتوس را خلق کرده است، اثری که بهطور واضح با دیگر آثار کاریکاتوریستهای مقاومت متفاوت است و تمرکزش به جای آنکه درباره اتفاق باشد، روی چهره و شخصیت است. او اغلب دیکتاتورها و تروریستها را از آثارش بیبهره نگذاشته، از بنلادن گرفته تا بنگویر. شاید اینطور به نظر بیاید که مرد ۵۷ ساله پرتغالی در کشورش یک قهرمان است یا حداقل چیزی شبیه به یک قهرمان، اما او تنها یک معلم و طراح ساده است. با این همه کلکسیون افتخاراتش نشان میدهد که از چین تا برزیل جایزه برده و به مانند اجدادش جهانگرد خوبی است. او در آرکوزلوی پرتغال به دنیا آمده. در یک شهر بندری که اقیانوس به خوبی در آن دیده میشود. شهری مذهبی که به کلیساهایش و ماهیگیری معروف است. با این حال در کارنامه کاری سانتوس به تصویر کشیدن بندیکت شانزدهم (پاپ قبل از پاپ فرانسیس) به شکل یک شیطان به چشم میخورد.
آقای معلم کابوس صهیونیستها میشود
سانتوس در ۲۶ سالگی معلم هنر میشود و شروع میکند به طراحی جلد کتابهای درسی بچهها. او کمی بعد از اقیانوس فاصله میگیرد به آمارانته پرتغال میرود. جایی که چندان فاصلهای تا محل تولدش ندارد و تا پایتخت حدود ۳۵۰ کیلومتر فاصله است. این یعنی اگر سانتوس بخواهد از محل زندگیاش به سیاسیترین نقطه پرتغالِ دور از معادلات جهانی برود باید تمام طول کشورش را طی کند. وقتی او شروع کرد به طراحی جلد کتابهای درسی و درس دادن به بچهها، توماس ریردون تازه شروع کرد به ساخت اینترنت اکسپلورر و تازه جهان داشت با چیزی به نام اینترنت آشنا میشد. کاریکاتورهای سانتوس هم در روزنامههای محلی میچرخید و درنهایت در ۲۶ سالگی او از ۳۵۰ کیلومتر آنطرفتر یعنی از لیسبون جایزه شهرداری پایتخت کشورش را برد و این اولین افتخار رسمی و جدی او بود. ۳۴ ساله که شد اولین جایزه بینالمللیاش را از یونان گرفت، همان کشوری که همان سال به کشورشان آمد و در یورو ۲۰۰۴ پرتغال را در خانه خودش شکست داد. یعنی همان زمانی که کریستیانو رونالدوی جوان در ورزشگاه لیسبون گریه میکرد، سانتوس به خاطر جایزه کاریکاتورش خوشحال بود. سانتوس در ۴۲ سالگی به قدری در جهان کاریکاتور محبوب شده بود که حالا پایش به چین، اوکراین، اسپانیا، برزیل و البته ایران باز شد. سانتوس اولین جایزهاش از ایران را گرفت، آن هم در جشنواره کاریکاتور فجر در سال ۲۰۱۲. همان سالی که رونالدو سوپرجام اسپانیا را برد اما توپ طلا را به مسی واگذار کرد.
گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.