کد خبر: 207668

پیچیدگی‌های احیایِ طبقه متوسط

چرا فیلم «رها» سینما ندارد؟

سینمای ایران در دوره آثار ارگانی و کمدی‌های سخیف بیش از هر زمان دیگری نیازمند فیلم‌های اجتماعی سرپا است. در جشنواره چهل‌وسوم فجر هم فقدان این مسئله حس می‌شد، اما فیلم سینمایی «رها» به‌نوعی این سد را شکست ولی اینکه آیا این اثر با تم نسبتا متفاوتش موفق عمل کرده پرسش دیگری است که در این پرونده به آن اشاره شده است.

«ر‌ها» فیلم پرسروصدایی است که همه‌چیز دارد جز سینما. برای گفتن از حرف و پیام یک فیلم، ابتدا باید «فیلم» بودن آن احراز شود. اما آنقدر فیلم‌های سینمای ما حرف‌هایشان جلوتر از سینمایشان است که اگر بخواهیم این قاعده را رعایت کنیم، سالانه می‌توانیم درباره نهایتاً یکی دو فیلم صحبت کنیم. فیلم ر‌ها ابتداییات تکنیکی را هم ندارد؛ نورپردازی، حرکات دوربین، قاب‌بندی‌ها و حتی ابعاد قاب در این فیلم بسیار آماتورند. فیلمساز حتی انتخاب لنز هم بلد نبوده و در لحظات بسیاری از فیلم، اعوجاج تصاویر مشهود است.

دوربین در ر‌ها اصلی‌ترین کاری که باید بکند ساختن خانواده است. اما هیچ خبری از لانگ‌شات در این فیلم نیست و تک‌شات‌های غرق‌آبی فیلمساز از اعضای خانواده، دوربین را در انجام کمترین وظیفه‌ای که از آن انتظار می‌رود هم ناکام می‌گذارد. اوضاع فیلمنامه و روایت هم بهتر نیست. فیلم نه شخصیتی می‌سازد و نه می‌تواند بدون لکنت قصه‌اش را تعریف کند. فیلمنامه از همان گره اول خراب است تا آخر. از جایی که لپ‌تاپ ر‌ها و دزدیده‌شدنش مهم می‌شود، بی آنکه بفهمیم داشتن و نداشتن لپ‌تاپ چه فرقی به حال خانواده دارد. اطلاعاتی که باید در پرده اول در اختیار مخاطب قرار بگیرند، تا پایان فیلم پنهان می‌مانند و ناگهان در یک‌سوم پایانی، آن هم در دل دیالوگ‌هایی که به بدترین شکل ممکن ادا می‌شوند، بیرون می‌زنند. آشفتگی روایی در نهایت به تحریف و دروغ‌گویی در روایت منجر می‌شود، ازجمله جایی که ناگهان پسر خانواده - که تا پیش از آن هیچ نقشی در داستان نداشته - در پایان به شکل غافلگیرکننده‌ای به‌عنوان ضارب دختر متمول معرفی می‌شود. اینجاست که روایت به سطح فیلمفارسی سقوط می‌کند. 

همه اتفاقات فیلم باورناپذیر و بدون منطق روایی هستند. در تسلسل وقایع یا به کل روابط علت‌ومعلولی وجود ندارد یا آنقدر همه چیز دم‌دستی برگزار می‌شود که باورنکردنی است، مثل برخورد پسر خانواده فقیر با دختر خانواده متمول دقیقاً در یک تعمیرگاه لپ‌تاپ؛ گویی فقط یک تعمیرگاه در ایران وجود دارد و آدم‌ها فارغ از طبقه اجتماعی‌شان همگی لپ‌تاپ‌هایشان را برای تعمیر فقط به همان یک تعمیرگاه می‌برند. 

در چنین شرایطی، وقتی فیلمِ به این ناچیزی به خودش اجازه می‌دهد به اسم دغدغه‌مندی، بیانیه صادر کند و تصویری تحقیرآمیز از فرودستان ارائه دهد، وضعیت غیرقابل‌تحمل می‌شود. فیلمساز ر‌ها، ازآنجاکه نمی‌تواند شخصیتی خاص بسازد و توانایی شخصیت‌پردازی ندارد، ویژگی‌هایی را به یک شخصیت عام نسبت می‌دهد که نماینده طبقه فرودست - یا تازه فرودست شده - است. پدر خانواده - با یکی از بدترین بازی‌های شهاب حسینی - بی‌عرضه، بیعار، عقده‌ای و ضدطبقه فرادست است. کسی که ویژگی‌های شخصیتی باورپذیری ندارد و صرفاً آدمکی است که قرار است حرف‌های سازنده فیلم را بزند. این مرد تبدیل به کاریکاتوری از فرودستان می‌شود؛ بدون هیچ تلاشی برای درک، همدلی یا حتی ترسیم واقع‌گرایانه او.

 پایان ر‌ها هم اوج بزدلی است. فیلمساز درتمام طول فیلم، متلک‌های سیاسی زیادی می‌گوید - البته یواشکی. بااین‌حال در انتها همه‌چیز را طوری رقم می‌زند که احساسات تماشاگر علیه نماینده فرودستان برانگیخته شود. جایی که پدر خانواده انتقام دخترش را از دوست متمول ر‌ها می‌گیرد و مو‌های او را می‌برد. این پایان، بیش از آن که کنشی دراماتیک باشد، نوعی عقده‌گشایی انتزاعی است. پدر خانواده به‌جای مقابله با ساختاری که فرزندش را قربانی کرده و یا حتی انتقام گرفتن از خانواده متمولی که به شکل غیرمستقیم مسئول مرگ دخترش هستند، در نهایت زورش به یک دختر تنها می‌رسد و عقده‌هایش را سر او خالی می‌کند. آیا فیلمساز اعتراضات و حوادث 1401 را این‌گونه می‌بیند؟ مهم نیست. نباید بحث درباره این فیلم را از این جدی‌تر کرد. 

در پایان باید بگویم سینمای ایران به فیلم‌هایی با مضامین اجتماعی نیاز دارد. من مخالف سینمای موسوم به سینمای اجتماعی نیستم. اما سینمای اجتماعی نباید فدای ادا‌ها و ژست‌های سیاسی شود و تصویری از جامعه ایرانی نشان دهد که تصویری تحریف‌شده و غیرواقعی است. سینمای اجتماعی باید به سراغ سوژه‌ها و مسائلی برود که در رسانه‌های اصلی داخلی و خارجی مغفولند. سینمایی که ترجمه تصویری جامعه‌ای باشد که در تلویزیون‌های خارجی و حتی صداوسیمای خودمان روایت می‌شود، سینمای اجتماعی نیست. فیلمساز اجتماعی کمبود‌ها، شکاف‌ها و خلأ‌ها را می‌بیند، اما از آن‌ها برای خودش کلاه نمی‌بافد. امیدوارم روزی صاحب سینمای اجتماعی شویم، چیزی که فاصله زیادی با آن داریم و تا روزی که به آن برسیم باید با نقد به سراغ فیلم‌های اجتماعی‌نما و تقلبی مثل ر‌ها برویم. 

فیلم‌هایی مثل ر‌ها معمولاً پشت نقاب «فیلم اجتماعی» و «دغدغه فرودستان» پنهان می‌شوند تا ضعف‌های فاحش تکنیکی و روایی خود را لاپوشانی کنند. چنین آثاری وقتی با نقد روبه‌رو می‌شوند، اغلب تلاش می‌کنند هر مخالفتی را به اختلاف‌نظر سیاسی یا طبقاتی نسبت دهند. اما واقعیت این است که پیش از هر چیز، نداشتن حداقل سینما در این فیلم‌ها به چشم می‌آید و همین اندازه حرف‌زدن درباره‌شان هم زیاد است و به آن‌ها اعتبار می‌بخشد. سینمای ایران جای بهتری می‌شود اگر فیلمسازان ما یاد بگیرند فیلم بسازند! یاد بگیرند که از طبقه خودشان و مسائل همان طبقه روایت کنند و سیاهی‌ها و زشتی‌های طبقه خود را به طبقه فرودست فرافکنی نکنند. فیلمسازان ما باید فیلم خودشان را بسازند، نه فیلم دیگران را. 

پرونده ویژه گروه فرهنگی روزنامه فرهیختگان درباره نقد و بررسی «رها» را در پیوندهای زیر بخوانید:
حمیدرضا رنجبرزاده، خبرنگار: رهاشده در آشوب!

- مازیار وکیلی، خبرنگار: قلابی
- کوشا ساسانیان، خبرنگار: «رها»؛ گمشده در کلوزآپ
- سعید خانی، تهیه‌کنندۀ «رها» در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:رها، حرفش حذف شدن طبقه متوسط است