در واقعهای بیسابقه، روز پنجشنبه (1 خرداد 1404، 22 می2025) دو عضو سفارت رژیمصهیونیستی در واشنگتن به ضرب گلوله شخصی که گفته میشود مدافع فلسطین بوده است، در پایتخت آمریکا کشته شدند. این ترور در بحبوحه اختلافات سیاسی میان رژیمصهیونیستی و متحدان غربیاش در اروپا و آمریکا صورت گرفته و بر همین اساس بسیاری معتقدند این واقعه با احتمال بالایی اقدامی ساختگی بوده تا بتواند سیر صعودی تنشها را متوقف کند.
کماکان تنها اطلاعاتی عمومی درباره حادثه ترور منتشر شده و راهی جز بررسی واقعه بر این مبنا نیست. دوراهی بزرگی که وجود دارد بر این مبناست که آیا این اقدام همانند «انفجار موشک در مجدل الشمس» عملیات پرچم دروغین و ساختگی بوده و یا اقدامی حقیقی از سوی مخالفان رژیم صهیونیستی یا نتانیاهوست؟
ترور واشنگتن واقعی بود یا ساختگی؟
ویژگیهای ترور واشنگتن نشان میدهد این واقعه بهاحتمال فراوان، واقعی بوده است. در ادامه این دلایل ذکر شدهاند.
1- وجود نمونههای مشابه ترور هدفمند صهیونیستها در آمریکا
عملیات علیه عوامل مرتبط با رژیمصهیونیستی در آمریکا، پیش از واقعه واشنگتن نیز صورت گرفته است. در آن ترورها با وجود هدف قرارگرفتن افراد بهظاهر غیرنظامی، از بسامد خبری چندانی برخوردار نشدند. عدم بازتاب وسیع رسانهای وقایع قبلی و همچنین استمرارشان باعث میشود احتمال دستزدن موساد به خودزنی کمتر شود. تنها چند هفته قبل و در اواخر آوریل نمونهای از این اتفاق در شهر لسآنجلس در ایالت کالیفرنیا رخ داد. طی یک شبانهروز دو یهودی وابسته به رژیمصهیونیستی به قتل رسیدند. در یکی از این موارد، «منی خدیرا»، برادر «موشه خدیرا» مدیر بازداشتگاه مشهور نیتسان که فلسطینیهای زیادی در آن زندانی هستند، بیجان در آپارتمانش پیدا شد. در همان روز «الکساندر مودبدزه»، تاجر دوتابعیتی و ۴۷ساله، در جریان یک سرقت خشونتآمیز از خانهاش در محله وودلند هیلز کشته شد. در پی این قتلها چند مظنون توسط افبیآی دستگیر شدند.
2- عدم انطباق عملیات با خواسته تبلیغاتی صهیونیستها
مقامات رژیم صهیونیستی و آمریکا تلاش کردهاند واقعه را در قالب «یهودیستیزی» جا بزنند. این در حالی است که عامل حمله درصورتیکه به دلیل تفکرات یهودیستیزانه دست به اقدام زده بود میتوانست بهجای کشتن دو عضو سفارت رژیمصهیونیستی، در موقعیتی آسانتر چند نفر از یهودیان را در مراکز تجمع پیروان این دین هدف قرار دهد. در آن صورت نیز رژیمصهیونیستی قادر به مظلومنمایی و البته اتصال خود به جوامع یهودی بود.
3- عملیات هدفمند
دو کارمند سفارت رژیمصهیونیستی، در مکانی عمومی که محل رفتوآمد بسیاری از افراد عادی است مورد هدف قرار گرفتهاند. اگر تیراندازی به شکل کور و بدون شناسایی انجام میشد، احتمال داشت یهودیان و یا غیریهودیان عادی که برای بازدید از موزه در آنجا حضور داشتند، کشته شوند.
دلیلی نداشت که فردی برای ضربه به تلآویو، در موزه یهودیان دست به حمله بزند که در آن ریسک کشتهشدن بازدیدکنندگان غیریهودی نیز وجود داشت.
کشتن تنها دو نفر، آن هم دو کارمند دولتی رژیم نشان میدهد هدفها از قبل شناسایی شده بودند و این واقعه، اقدامی هدفمند بوده است. عمق هدفمندی و برنامهریزی این اقدام، اجرای آن در قلب امنیتی آمریکاست.
4- ابعاد کوچک عملیات و ناکافی بودن برای مظلومنمایی
آنچه برای سروصدا به درد نتانیاهو برای مظلومنمایی میخورد، کشتهشدن یهودیان غیرنظامی در آمریکا آنهم در تعداد بالاتر از دو نفر بود. کشتهشدن دو کارمند دولت بدنام رژیم، برای مظلومنمایی کافی نیست و نشان میدهد فرضیه توطئه بودن این ترور و طراحی آن توسط موساد، احتمالاً اشتباه است. تعداد کم کشتهشدگان و همچنین اتصال آنها به دولتی بدنام، راه مظلومنمایی را بر نخستوزیر رژیم بسته است.
بر همین اساس است که از نتانیاهو گرفته تا سیاستمداران داخلی و مقامات آمریکایی، کسی از شغل و هویت سیاسی آنها صحبت نمیکند، بلکه همه ادعا میکنند این دو نفر به دلیل یهودی بودن که هویتی مذهبی است، کشته شدهاند.
5- دشواری عملیات
برای تأمین خواستههای تبلیغاتی رژیم، نیازی به ترور در قلب امنیتی آمریکا و در چندصدمتری نهادهای عالی دولتی این کشور نبود. اجرای این پیچیدگی مورد نیاز عوامل بوده است.
چرا صهیونیستها در آمریکا ترور میشوند اما در فلسطین اشغالی نه؟
سؤال مهمی وجود دارد؛ اگر 19 ماه جنگ زمینه برخورد با صهیونیستها را ایجاد کرده است، به چه دلیل عوامل دولتی و نظامی در داخل سرزمینهای اشغالی ترور نمیشوند؟ هرچند نمیتوان نادیده گرفت عواملی ترور شدهاند، اما کشته شدن برخی مقامات صهیونیست بیشتر بر اثر اتفاق بوده است. دشواری ترور مسئولان صهیونیست و سهولت این کار در خارج از فلسطین اشغالی دلایلی دارد:
1- غلظت کم نظارتهای امنیتی
در داخل رژیمصهیونیستی به دلیل وسعت و جمعیت کم و همچنین نظارت گسترده و مسدود بودن مرزها، امکان تحرک زیادی علیه صهیونیستها جهت ترور هدفمند وجود ندارد. بااینحال در مناطقی و کشورهایی که بزرگتر بوده و مرزهایی باز دارند، علیرغم قدرت بالایی اطلاعاتی دولت مستقر، زمینههایی برای تحرک وجود دارد.
2- وجود زمینه اجتماعی اقدام
در داخل رژیم مخالفت کمی با کشتار فلسطینیها وجود دارد، اما در محیط بینالمللی مخالفان بهشدت پرتعدادند. این مخالفان برای ضربه به رژیم، دست به تحرکات مختلفی علیه تلآویو میزنند.
ابعاد و اهمیت واقعه ترور
برای فهم ابعاد ترور واشنگتن، باید اهمیت آن از نظر مکانی، زمانی و شخصیتهای هدف قرار گرفته شده را مورد بررسی قرار داد.
1- اهمیت مکانی
ترور در مقابل موزه یهودی کپیتال در قلب پایتخت آمریکا انجام شده است. این منطقه کمتر از دو کیلومتر با کاخ سفید و کنگره فاصله داشته و به مقر افبیآی و وزارت دادگستری نیز نزدیک است. ترور در یکی از امنیتیترین نقاط آمریکا و جهان صورت گرفته است.
2- اهمیت زمانی و رویدادی
طبق گزارش سیانان دو فرد کشتهشده در حال خروج از رویداد «پذیرایی دیپلماتهای جوان» بودند که توسط کمیته یهودیان آمریکا (AJC) در موزه یهودی برگزار شده بود. این مسئله نشان میدهد، به دلیل گردهمایی ضریب امنیتی محل افزایش داشته؛ اما به دلیل شلوغی امکان اجرای عملیات نیز پیش آمده است. از سوی دیگر هدف قرارنگرفتن مهمانان و شکار دقیق دو کارمند سفارت رژیم دارای اهمیت است.
3- شخصیت
دو فرد ترورشده ردهای در سطح کارشناس داشتهاند. «یارون لیشینسکی» بهعنوان پژوهشگر در بخش سیاسی سفارت رژیم فعالیت میکرده و «سارا لین میلگریم» نیز کارمند بخش دیپلماسی عمومی سفارت بوده است.
عاملان ترور چه کسانی هستند؟
تاکنون تنها یک مظنون در رابطه با ترور دستگیر شده است. همچنین فیلمی به عنوان مدرک از لحظه ترور، منتشر نشده است. آنچه از «الیاس رودریگز» عامل ترور میدانیم، حضور او در اعتراضات ضد صهیونیستی و لاتینتبار بودن اوست. سؤالی وجود دارد که آیا او این عملیات را به تنهایی انجام داده است یا آنکه پای جمع و دولتهای خارجی در میان است؟ در این بخش سناریوهای مختلف مورد بررسی قرار گرفتهاند.
1- اقدام انفرادی
اگر او به تنهایی دست به اقدام زده باشد، احتمالاً در بررسیهای خود دریافته باید میان جوامع یهودی و رژیم صهیونیستی تمایز قائل شود و از این رو تصمیم به کشتن عوامل مرتبط با تلآویو گرفته است.
بر این اساس او با بررسی شبکههای اجتماعی، احتمالاً اطلاعیه رویداد «پذیرایی دیپلماتهای جوان» را که توسط کمیته یهودیان آمریکا (AJC) در موزه یهودی برگزار میشده دیده و تصمیم به اجرای عملیات خود در آن گرفته است. اگر او دارای تیمی گسترده و حرفهای بود، میتوانست فارغ از یک رویداد، اهداف خود را شناسایی کرده و در دیگر مکانها مانند فاصله تا منزل هدف قرار دهد.
2- اقدام جمعی
همانگونه که اشغالگری در یک کشور به ایجاد گروههای مختلف چریکی میانجامد یا تسلط سرمایهداری میتواند به تشکیل گروههای ایدئولوژیک سیاسی و نظامی چپگرا منتهی شود، احتمال شکلگیری گروههای ضد صهیونیستی به دلیل جنایتهایشان نیز محتمل است؛ چه اینکه پیش از این نیز برخی اقدامات زیانبار یهودیان در جوامع غربی واکنشهای سنگینی در بر داشته است. این احتمال میرود که برخی از گروههای همگرای سیاسی و یا دانشجویان، درنتیجه فعالیتهای گسترده طی جنگ طوفان الاقصی به سمت ایجاد گروههای مخفیانه و اقدام علیه رژیم متمایل شده باشند.
3- خارجی
بسیاری تنها ایران و محور مقاومت را در برابر رژیم صهیونیستی میبینند، درحالیکه صف دشمنان و رقبای تلآویو طولانیتر است. حتی متحدان تلآویو نیز بهانههایی برای تسویهحساب با آن دارند. طی ماههای اخیر و پس از روی کارآمدن ترامپ در آمریکا، رژیم صهیونیستی با کجدهنی نسبت به دولتهای قدرتمند اروپایی، منافع و خواستهای آنان در منطقه را نادیده گرفته است. اعمال فشار علیه دولتهای اروپایی و توهین به آنان در همین راستا صورت گرفته است. شدت این توهینها تا جایی است که علاوه بر نتانیاهو، فرزندش نیز به «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه توهین میکند. نخستوزیر رژیم همچنین در واکنش به تصمیم فرانسه برای به رسمیت شناختن فلسطین، خواستار استقلال مستعمرات فرانسوی شده بود. صهیونیستها با اتکا به حمایت آمریکا دوبار نیز دست به شلیک علیه اروپاییها زدهاند.
چند روز قبل، آنها به سمت کاروانی شامل 30 هیئت دیپلماتیک غربی و عربی در اردوگاه آوارگان جنین در کرانه باختری آتش گشودند. صهیونیستها چند ماه قبل نیز پس از اعتراض پاریس به حمله علیه بیروت به سمت نیروهای فرانسوی یونیفل آتش گشوده بودند.
از آنجا که نتانیاهو با اتکا به ترامپ و زور آمریکا در برابر اروپا خودسری میکند، احتمال دارد آنها نیز درپی واکنش برآمده باشند. نباید از یاد برد اگر تلآویو با 6 میلیون یهودی آمریکایی نفوذی قابل توجه در این کشور دارد، دولتهای اروپایی دارای چند ده میلیون آمریکایی اروپاییتبار در این کشور هستند. شاید اروپا تصمیم گرفته برای مهار خودسری صهیونیستها، گوشمالی کوچکی به آنها در همان کشوری بدهد که تلآویو با اتکا به آن به قاره سبز دهنکجی میکند.
4- داخل آمریکا
تنش میان جریانات داخلی آمریکا با رژیم صهیونیستی قابل کتمان نیست. پس از بروز اختلافات بسیار در حزب دموکرات آمریکا بر سر رژیم، اخیراً در حزب جمهوریخواه نیز شکافی بر سر تلآویو ایجاد شده است. طرفداران دیدگاه «اول آمریکا» در حزب جمهوریخواه برخلاف جناحهای سنتی این حزب، با پیروی واشنگتن از تلآویو مخالفت کردهاند. این مخالفتها تبعاتی برای رژیم داشته است که یکی از قربانیان آن «مایک والتز» مشاور امنیت ملی ترامپ بود که به دلیل حمایت از اقدام نظامی علیه ایران و اتهام هماهنگی با نتانیاهو، از مسئولیتش برکنار و با تنزل رتبه به عنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل معرفی شد.
5- داخل رژیم صهیونیستی
نباید از یاد برد که علاوه بر احتمال شکلگیری موج مظلومنمایی، این احتمال نیز وجود دارد که عدهای به دنبال پیشران یهودیستیزی بگردند.
هرچند نتانیاهو میتواند از رهگذر واقعه واشنگتن مظلومنمایی کند، اما اگر عدهای بگویند یهودیستیزی مورد ادعای نتانیاهو به چه دلیل شکل گرفته است، آنگاه آیا جواب دیگران به آن، مطلوب نخستوزیر خواهد بود؟ قطعاً بسیاری همانگونه که گفتهاند، نتانیاهو و رفتارش در جنگ با غزه را عامل رشد یهودیستیزی در جهان میدانند. این مسئله را «یائیر گولان» رهبر حزب دموکرات رژیم به طور واضح بیان کرده است. این احتمال وجود دارد که برخی از جریانات داخلی رژیم و جریان صهیونیسم، با انجام ترور واشنگتن تلاش کردهاند با مطرح کردن سؤال «چه کسی باعث رشد یهودیستیزی شده است»، نتانیاهو را در جایگاه متهم نشانده و به وی اعمال فشار کنند.
متن کامل گزارش سیدمهدی طالبی، پژوهشگر حوزه بینالملل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید