کد خبر: 206833

عقب‌نشینی از تهدید برای تمرکز روی عملیات روانی

توطئه ترامپ برای دوقطبی‌سازی

ترامپ با تأکید بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی ایران، مانند ادعای «مافیای آب» یا «دزدیدن ثروت مردم توسط دولت»، مستقیماً افکار عمومی ایران را هدف قرار داد. این نوع ادبیات که مشکلات واقعی را با بزرگ‌نمایی و تحریف ترکیب می‌کند، به‌عنوان ابزاری برای تحریک احساسات عمومی و ایجاد نارضایتی در میان مردم به کار می‌رود.

سخنرانی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در ریاض (سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1404) نمونه بارزی از جنگ روانی علیه ایران بود که به‌جای تمرکز بر همکاری‌های آمریکا - عربستان بر افکار عمومی ایران متمرکز بود. ترامپ با ادعا‌هایی مانند «مافیای آب» و «فساد گسترده»، طی ادعایی موهوم ایران را «بزرگ‌ترین نیروی مخرب خاورمیانه» نامید و سعی کرد با بزرگ‌نمایی مشکلات، دوقطبی مردم و حاکمیت را تشدید کند. هدف او تحریک نارضایتی‌های اقتصادی برای ایجاد فشار از بدنه اجتماعی است و به نظر می‌رسد تیمش معتقد است بدون اعتراضات داخلی، مذاکرات هسته‌ای به نفع آمریکا پیش نخواهد رفت.

ماجرای خلیج‌فارس نشان‌دهنده شکست این جنگ روانی است. ترامپ قصد داشت نام خلیج‌فارس را به «خلیج عربی» تغییر دهد، اما واکنش یکپارچه مردم و نخبگان ایرانی، از جمله اعتراضات گسترده در فضای مجازی او را وادار به عقب‌نشینی کرد. اتفاقی که قدرت مردم ایران را به‌عنوان ستون مقاومت نشان داد که در لحظات حساس، هویت ملی را بر اختلافات داخلی ترجیح می‌دهند. جنگ روانی ترامپ با هدف تضعیف ایران از طریق تحریک اعتراضات داخلی ادامه دارد؛ اما قدرت واقعی ایران در مردم آن نهفته است. هوشیاری، وحدت ملی و مدیریت چالش‌های داخلی می‌تواند این سپر دفاعی را تقویت کند. 

سناریوی فشار از کف
ترامپ در سخنرانی ریاض، به‌جای تمرکز صرف بر همکاری‌های اقتصادی با عربستان سعودی، بخش قابل‌توجهی از سخنان خود را به ایران اختصاص داد و با طرح ادعا‌های تحریک‌آمیز، سعی کرد تصویری مخدوش از وضعیت ایران ارائه دهد. او طی ادعایی ایران را «بزرگ‌ترین نیروی مخرب خاورمیانه» نامید و ادعا کرد که تهران مسئول «هرج‌ومرج» در منطقه، از جمله در یمن، عراق، سوریه و لبنان است. این اظهارات، که با اتهام‌هایی مانند «فساد گسترده»، «قطعی برق روزانه» و «تبدیل زمین‌های کشاورزی به صحرا» همراه بود، بخشی از راهبردی است که به دنبال ایجاد دوقطبی بین مردم و حاکمیت ایران است.

ترامپ با تأکید بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی ایران، مانند ادعای «مافیای آب» یا «دزدیدن ثروت مردم توسط دولت»، مستقیماً افکار عمومی ایران را هدف قرار داد. این نوع ادبیات که مشکلات واقعی را با بزرگ‌نمایی و تحریف ترکیب می‌کند، به‌عنوان ابزاری برای تحریک احساسات عمومی و ایجاد نارضایتی در میان مردم به کار می‌رود و هدف این است که بخشی از بدنه مردم ایران به‌عنوان پیاده‌نظام دشمن در برابر حاکمیت قرار گیرند. این راهبرد به‌ویژه در شرایطی که افکار عمومی ایران نسبت به مذاکرات هسته‌ای و رفع تحریم‌ها حساس و شرطی شده، خطرناک‌تر می‌شود.

ترامپ و تیمش معتقدند که بدون ایجاد فشار از کف جامعه ایران، دستیابی به اهداف سیاسی و دیپلماتیک در عرصه مذاکرات کار ساده‌ای نخواهد بود. یکی از محور‌های اصلی جنگ روانی ترامپ، ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت ایران است. او در سخنرانی خود به‌صراحت و به دروغ از «مردم ایران» به‌عنوان قربانیان فساد و سوءمدیریت دولت یاد می‌کند و با ادعایی موهوم می‌گوید که «مردم ایران از تشنگی رنج می‌برند» و «دولت ایران ثروت مردم را می‌دزدد».

اظهاراتی که با هدف القای این ایده طراحی شده‌اند که مشکلات ایران ناشی از تصمیمات داخلی است و نه تحریم‌های خارجی و در نتیجه، مردم باید علیه حاکمیت خود اقدام کنند. ترامپ همچنین با اشاره به مذاکرات هسته‌ای، سعی کرد افکار عمومی را در تقابل با حاکمیت قرار دهد. او پیشنهاد «مسیر تازه‌» را برای ایران مطرح کرد، اما همزمان تهدید کرد که در صورت عدم پذیرش توافق، صادرات نفت ایران را به صفر خواهد رساند و کشور را «ورشکسته» خواهد کرد. این پیام دوگانه یعنی پیشنهاد همکاری از یک‌سو و تهدید فشار حداکثری از سوی دیگر به‌گونه‌ای طراحی شده که افکار عمومی را به سمت پذیرش مذاکرات تحت فشار سوق دهد. این موارد هم مهر تأییدی بر همان ادعاست که در نظرگاه آمریکایی، مذاکرات تنها زمانی به نتیجه مطلوب ایالات متحده خواهد رسید که فشار داخلی در ایران حاکمیت را وادار به عقب‌نشینی کند. 

ترامپ و توطئه دوقطبی‌سازی
جنگ روانی دونالد ترامپ علیه ایران، که در سخنرانی روز سه‌شنبه در ریاض به‌صورت واضح به نمایش درآمد، بخشی از راهبرد گسترده‌تر آمریکا برای تضعیف ایران از طریق فشار اقتصادی، دیپلماتیک و روانی است. این استراتژی با تمرکز بر ایجاد دوقطبی بین مردم و حاکمیت، تحریک افکار عمومی و تبدیل نارضایتی‌های اقتصادی به اعتراضات سیاسی، به دنبال دستیابی به اهدافی است که از طریق مذاکرات یا فشار نظامی به‌تنهایی قابل ‌تحقق نیستند. با این ‌حال تجربه‌هایی مانند ماجرای خلیج فارس نشان می‌دهد که ترامپ کار آسانی در پیشبرد این راهبرد ندارد. 

با این ‌حال تداوم این مقاومت نیازمند هوشیاری در برابر ترفند‌های روانی، تقویت وحدت ملی و مدیریت هوشمندانه چالش‌های داخلی است. همان‌طور که ترامپ در سخنرانی خود به‌صراحت گفت: «شما خودتان سرنوشت خودتان را کنترل می‌کنید.» بدیهی است که این جمله با نیتی خصمانه گفته شده اما گویای حقیقتی است که می‌گوید آینده ایران در دستان مردم آن است و این مردم هستند که با هوشیاری و اتحاد خود می‌توانند در برابر هرگونه جنگ روانی پیروز شوند. 

متن کامل گزارش علی ملکی، خبرنگار گروه سیاست را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.