حسین آبنیکی، کارشناس مسائل بینالملل معتقد است هنوز نمیتوان به طور قطع گفت تشکیل کنسرسیوم هستهای پیشنهاد ایران است؛ او گفت: «آنچه که من در رسانهها دیدم، کنسرسیوم هستهای، پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران نبود، پیشنهادی است که استاد دانشگاه پرینستون و دیپلمات قبلی جمهوری اسلامی، مطرح کرده است. اینکه جمهوری اسلامی ایران رسماً چنین پیشنهادی داده یا نه را اطلاع رسمی وجود ندارد. اما این پیشنهاد پیش از این مطرح و حالا پررنگتر شده و رسانهها به عنوان یک آلترناتیو، آن را مطرح میکنند.
نکته دیگر آنکه ما الان بر اساس بند «۴» NPT که عضو آن هستیم، مجاز هستیم به هر میزان که نیاز داشته باشیم، برنامه غنیسازی داشته باشیم، با هر غنایی، به هر میزانی، در داخل خاک خودمان. بنابراین کاری که ما انجام میدهیم، حق قانونی ماست بهعنوان یک عضو آژانس و کشورهای عضو آژانس و کشورهای دارنده فناوری هم باید کمک بکنند. کمااینکه به خیلی از کشورها مثل برزیل و... هم در رسیدن به این فناوری کمک کردند و بر اساس بند ۳ همان NPT، هرگونه نظارت بر اینکه انحراف هستهای ایجاد نشود، نباید مانع این بشود که کشورها در حوزه رشد فناوری و توسعه اقتصادی، در حوزه صنعت هستهای دچار چالش شوند. بنابراین هیچ فرایند نظارتی نباید مانع رشد و توسعه صنعت و فناوری هستهای در جمهوری اسلامی ایران بشود.»
تجربه یورودیف تکرار میشود؟
ایران پیش از این با یکی از کشورهای غربی، در صنعت هستهای شریک بوده، موضوعی که آبنیکی با بررسی پیشنهاد کنسرسیوم هستهای به آن اشاره کرد و گفت: «در این چهارچوب، بحث این است که ما یک کنسرسیوم تشکیل بدهیم؛ مثلاً فرض کنید تجهیزات غنیسازی، کارخانجات غنیسازیمان را باز بکنیم، ببریم توی یکی از جزایر خلیج فارسمان، آنجا بگذاریم و یک کنسرسیومی تشکیل بدهیم. جزئیاتی که از این پیشنهاد آمده، این است که آنجا یک کنسرسیوم درست کنیم، کشورهای خلیج فارس، کار غنیسازی انجام دهند. ما سابقه انجام چنین کاری را داریم، از حدود ۵۰ سال پیش در کارخانه «یورودیف» فرانسه که بزرگترین کارخانجات غنیسازی دنیاست، سهام داریم و سرمایهگذاری کردیم و همان موقع هم از امکانات آن نتوانستیم استفاده بکنیم و بعد از انقلاب، روز به روز سهام ما را با تکنیکهای مختلف، کاهش دادند و ما حتی نمیتوانیم یک بازدید از کارخانهای که سهامش را داریم داشته باشیم یا از محصول کارخانهای که خودمان سهامدارش هستیم، استفاده کنیم. یا در خصوص رآکتور اراک؛ قرار بود، قلب رآکتور اراک را با بتن پر کنیم و غربیها کمک کنند که ما رآکتور را بازطراحی کنیم؛ روسیه و چین و گروهی که در واقع در مذاکرات برجام با ما طرف مذاکره بودند...
خب، چه شد؟ آیا با ما همکاری کردند؟ ما تجربه همکاری و سرمایهگذاری در حوزه هستهای را داریم و چیز جدیدی نیست. ما این همکاریها را کم و بیش و کار با کشورهای غربی را داشتهایم، ولی هیچ نتیجهای نداده است. ما قطعاً پیشرانهای هستهای میخواهیم داشته باشیم برای زیردریایی و پیشرانهای دریایی و به سوخت ۶۰ درصد نیاز داریم. اینکه بیاییم یک کنسرسیوم درست کنیم و مثلاً غنیسازی را زیر ۵ درصد بیاوریم، به نیازهای ما جواب نمیدهد. صنعت هستهای ما با ظرفیتی که ما نیاز داریم (باید ۲۰ هزار مگاوات برق هستهای بتوانیم در کشور تولید کنیم.) شما نگاه میکنید چقدر ما ناترازی داریم. حالا ما این صنعت بومی که مال خودمان است و با توجه به نیازهای خودمان آن را ایجاد کردهایم و تا حالا ساختهایم، جمع کنیم به یکی از جزایرمان در خلیج فارس ببریم.
بعد بیاییم بگوییم که پنج کشور دیگر هم از کشورهای عربی بیایند، آنها هم سهامدار بشوند و سرمایهگذار بشوند که آن را توسعه دهیم؟ آن زمان دیگر دست ما نخواهد بود و مطابق با نیازهای ما نخواهد بود. مگر اینکه بگوییم، صنعت هستهایمان جدا پیش میرود، حالا میخواهیم همکاری با یک کشور دیگر در یک پروژه دیگر داشته باشیم؛ و سرمایهگذاری مشترک بکنیم. اما اینکه صنعت غنیسازیمان را جمع بکنیم و بعد ببریم در یکی از جزایر خلیج فارس خودمان و آنجا بیاوریم زیر 5 درصد، ضمن اینکه ما آنچه را که خودمان مالک بودیم و مطابق نیاز ما بوده، حالا دیگران را هم در آن شریک کردهایم. فردا دیگران هزاران نظر دارند؛ اصلاً ممکن است نخواهند ما تولید کنیم. ممکن است فردا متناسب با نیاز ما و به اندازه نیاز ما، نخواهند این کارخانه تولید کند. بالاخره چند مجموعه دیگر هم هستند؛ آنها هم نظر میدهند.»
در اصل همکاری چالشی وجود ندارد
آبنیکی در مورد اینکه گفته میشود این همکاری تنها با کشورهای حوزه خلیج فارس اتفاق خواهد افتاد، گفت: «در بخش دیگر پیشنهاد گفته شده که آمریکاییها هم سهامی داشته باشند. فرض کنیم که اصلاً پیشنهاد این است که آمریکاییها همکاری نداشته باشند و فقط کشورهای خلیجفارس باشند، اشکالی ندارد که ما در یک پروژه هم با آنها همکاری بکنیم. همین الان هم با کشورهای دیگر در حوزه هستهای، کارشناسها، مشاورها و متخصصانمان میروند و در دورههای آموزشی شرکت دارند یا پروژههای مشترک اجرا میکنند.
هیچ ایرادی ندارد که یک پروژه مشترک هم با کشورهای عربی داشته باشیم، مثلاً در یکی از جزایر خلیج فارس قرار دهیم و کار کنیم. هیچ اشکال و ایرادی ندارد. این همکاری، اصلش چالش نیست و کسی هم روی آن بحثی ندارد. اما اینکه ما این طرف، هرچه داریم را تعطیل بکنیم و آن را منتقل کنیم و برای داشتههای خودمان یک مشت شریک پیدا کنیم که آن شرکا از فردا تصمیمگیر باشند که چقدر غنیسازی کنیم، چقدر سوخت داشته باشیم، هرسال چقدر تولید کنیم، از فردا دیگر خودمان نیستیم، کس دیگری باید برای ما تصمیم بگیرد و اگر حالا کشورهای عربی در مقابل فشار آمریکا کوتاه آمدند و گفتند این کارخانه را تعطیل کنید، میخواهیم چهکار کنیم؟ صنعت خودمان را تعطیل میکنیم؟»