برای اولین بار از هفتم اکتبر، مخالفت گستردهای در سرزمینهای اشغالی با جنگ غزه شکل گرفته است. شهرک نشینان خواستار بازگشت اسرا هستند، حتی اگر این موضوع به قیمت پایان دادن به جنگ باشد.
حدودا همین تاریخ در سال گذشته، زمانی که جو بایدن، رئیس جمهور وقت آمریکا، شرایط احتمالی برای آتش بس در غزه را مطرح میکرد، یک مقام دفاعی صهیونیست توضیح داد که چرا ارتش از توقف جنگ حمایت میکند.
دلیل آن، چندان به خود نبرد مربوط نمیشد. بلکه آتش بس فرصتی بود برای بازسازی قرارداد اجتماعی بین دولت و شهرک نشینان، از جمله این درک که رژیم فقط باید جنگهایی را پیش ببرد که به نفع منافع عمومی است و همیشه باید آزادی نظامیان و اسرا را در اولویت قرار دهد.
این روزها که رژیم وارد هجدهمین ماه جنگ در غزه شده، آن توافق نانوشته دیگر اعتباری ندارد. این توافق به تدریج توسط بنیامین نتانیاهو از بین رفت؛ او تصمیم گرفت جنگ را ادامه دهد، با وجود شواهد فزاینده مبنی بر اینکه اهداف جنگیاش غیرقابل تحقق است و سرانجام با لغو یکجانبه آتش بس با حماس در ماه مارس، آن را به طور کامل از میان برداشت. آن آتش بس کوتاه که در ژانویه با میانجیگری آمریکا برقرار شد، منجر به آزادی ۳۳ اسیر شد و امید به آزادیهای بیشتر را زنده نگه داشت. اما اکنون حملات به غزه با شدت بیشتری از سر گرفته شدهاند.
نتانیاهو حالا وعده داده که جنگ را تا شکست کامل حماس ادامه خواهد داد. (باید توجه داشت که بمبارانهای رژیم بخش اعظم غزه را نابود کرده، اما حماس را نه.) در این بین، نیروهای ذخیره ارتش از ماموریتهای متعدد جنگی از زمان هفتم اکتبر ۲۰۲۳ فرسوده شدهاند و خانوادههای اسرا احساس میکنند عزیزانشان رها شدهاند. در اواخر آوریل، نتانیاهو پیشنهادی از سوی حماس را که شامل آزادی اسرای باقی مانده در ازای پایان جنگ بود، رد کرد و این تصمیم واکنش خارقالعادهای از سوی مادر یکی از اسرا به همراه داشت. آناط آنگرست، خطاب به والدین دیگر که در یک تظاهرات در تلآویو گرد آمده بودند و در حالی که عکس پسرش را نشان میداد، گفت: «پیش از اینکه پسرتان را به جنگ بفرستید، با واقعیت روبرو شوید. ببینید چگونه پسر من رها و اکنون قربانی شده است. ببین مادر، چگونه به جای پایان دادن به جنگ و بازگرداندن پسرم، دارند پسرت را به جنگی میفرستند که هر دوی آنها را به خطر میاندازد.» این دقیقا همان چیزی بود که ارتش تلاش داشت از آن جلوگیری کند.
نتیجه این وقایع، بروز یک واکنش داخلی علیه جنگ است که گستردهتر از هر واکنشی است که رژیم از هفتم اکتبر تاکنون دیده است.
این واکنش از نامهای آغاز شد که اوایل آوریل، کمی پیش از تعطیلات پسح، توسط حدود هزار نفر از نیروهای ذخیره بازنشسته نیروی هوایی رژیم امضا شد. در این نامه آمده بود: «این جنگ بیشتر در خدمت منافع سیاسی و شخصی است، نه منافع امنیت ملی. ادامه جنگ نه تنها به دستیابی به اهداف جنگی کمکی نمیکند، بلکه به کشته شدن اسرا، سربازان نیروهای دفاعی و غیرنظامیان منجر شده و به تضعیف بیشتر نیروهای ذخیره میانجامد.» فرمانده نیروی هوایی، تومر بار و رئیس ستاد کل ارتش، ایال زمیر، که تلاش داشتند از انتشار این نامه جلوگیری کنند، نیروهای ذخیره فعال امضاکننده آن را از خدمت مرخص کردند. طی چند روز، هزاران نفر دیگر هم نامههای مشابهی را امضا کردند، از جمله روسای پیشین موساد، اعضای نیروهای ویژه، افسران نیروی دریایی، تیمهای جنگ سایبری و اطلاعات نظامی، که صدها نفر از آنها همچنان در وضعیت فعال هستند. نامههای مشابهی از سوی متخصصان سلامت، دانشگاهیان و هنرمندان هم منتشر شده است.
البته باید گفت که این واکنش لزوما به خاطر استفاده بیش از حد رژیم از زور که منجر به شهادت دهها هزار غیرنظامی فلسطینی شده، نیست. اگرچه قابلتوجه است که موشه یعلون، سیاستمدار جنگطلب و رئیس سابق ستاد ارتش، اقدامات رژیم در شمال غزه را «پاکسازی قومی» توصیف کرد و دولت را به خاطر فرستادن نظامیان برای «کشتن نوزادان در غزه» محکوم کرد.
تمرکز اصلی این واکنش بر موضوع اسرا است. حتی اگر این به معنای پایان دادن به جنگ باشد. در عین حال یا شاید در درجه نخست این واکنشی است علیه دولت نتانیاهو، که بسیاری از شهرک نشینان معتقدند جنگ را برای ماندن در قدرت ادامه میدهد.
نظرسنجیها ماههاست نشان میدهند که اکثریتی قوی از شهرک نشینان حتی در میان رایدهندگان به ائتلاف نتانیاهو، از پایان جنگ برای آزادی اسرا حمایت میکنند. بیشتر شهرک نشینان اکنون درک کردهاند که عملیات نظامی برای آزادی اسرا احتمالا منجر به کشته شدن آنها میشود.
اکثریت اکنون از خروج رژیم از غزه حمایت میکنند، حتی اگر این به معنای باقی ماندن حماس در قدرت باشد.
اهمیت این واکنش فقط در تعداد افراد مخالف جنگ نیست، بلکه در جایگاه برخی از آنها هم هست. افراد برجستهای از نخبگان امنیتی رژیم اکنون علنا نتانیاهو و شرکای ائتلافی تندرو او را متهم به قربانیکردن گروگانها به خاطر اهداف سیاسی کردهاند. به عبارت دیگر، این دولت مرحله کنونی جنگ غزه را بدون حمایت گسترده عمومی و در تضاد با قضاوت بهتر کسانی که زندگیشان را صرف امنیت کشور کردهاند، پیش میبرد. برای رژیم، این اتفاقی بیسابقه است.
این واکنش داخلی همزمان با بحران دیگری هم هست: کمبود روزافزون نیروی ذخیره. طبق گزارشهای متعدد رسانهای، از زمانی که رژیم در ماه مارس حملات علیه غزه را از سر گرفت، میزان حضور نیروهای ذخیره برای خدمت ۵۰ درصد کاهش یافته است. بیشتر شهرک نشینان در سن ۱۸ سالگی به خدمت اجباری دو تا سه ساله میروند و تا سن ۴۰ سالگی وظیفه خدمت در ذخیره را دارند.
دلایل غیبت آنها این بار متنوع است؛ از جمله فشارهای خانوادگی، خستگی از جنگ و بهویژه وضعیت مالیشان. (۷۵ درصد از نیروهای ذخیرهای که در فوریه مورد نظرسنجی قرار گرفتند، گفتند که ماهها حضور در جنگ غزه به آنها از نظر مالی آسیب زده و ۴۱ درصد گزارش دادند که یا از کار اخراج شدهاند یا خودشان کار را ترک کردهاند.) اما برخی هم به دلایل ایدئولوژیک از سربازی امتناع میورزند، خواه به خاطر بیاعتمادی به دولت فعلی، تردید در موثر بودن عملیات نظامی بیشتر برای بازگرداندن اسرا، رنجش از اینکه یهودیان ارتدوکس از خدمت سربازی معاف هستند، نگرانی از اتهام به جنایات جنگی یا صرفا مخالفت اخلاقی با نحوه پیشبرد جنگ از سوی رژیم.
این «امتناع نرم» از خدمت، چه به دلایل سیاسی، ایدئولوژیک یا شخصی میتواند دولت را مجبور به تغییر رویکردش در غزه کند. این اتفاق شاید فورا رخ ندهد اما اگر رژیم بخواهد کنترل کامل غزه را در دست بگیرد و شهرک نشینان را در آنجا اسکان دهد، همانطور که شرکای ائتلافی نتانیاهو خواستار آن هستند، بحران کمبود نیروی انسانی احتمالا شدیدتر خواهد شد.
ممکن است دولت بر این باور باشد که خدمت نظامی همچنان مقدس است و در نهایت نیروهای ذخیره بازخواهند گشت. اما اگر این اتفاق نیفتد، ارتش ممکن است مجبور شود نیروهایش را از جبهههای دیگر، از جمله لبنان، سوریه یا حتی کرانه باختری، خارج کند.
در بلندمدت، روند افزایش نافرمانی میتواند پیامدهای قابل توجهی برای رژیم داشته باشد. ارتش رژیم از ابتدا «ارتش مردم» بوده و بر نیروهای ذخیره برای انجام جنگهای کوتاه و قاطع تکیه داشته است. در کشورهایی که به ارتشهای ذخیره متکی هستند، دولتها ناگزیرند افکار عمومی را در نظر بگیرند. با ادامه بیتوجهی دولت نتانیاهو به اسرا و طولانیکردن جنگ، احتمالا این واکنشهای اعتراضی هم افزایش خواهد یافت.