استودیوی خندوانه هم برای هر فصل بزرگتر میشد تا بتواند جمع زیادی از مخاطبان را کنار برنامهسازان قرار دهد. رامبد جوان درمورد میزان حضور تماشاگران در سه فصل ابتدایی خندوانه گفته است: «فصل یک خندوانه را با 32 صندلی آغاز کردیم و تعدادشان به دلیل اینکه صندلی وجود نداشت، نمیتوانست بیشتر باشد. خاطرم هست، حتی در روزهای اول برنامه نفر کم میآوردیم و بچههای خودمان را روی صندلی مینشاندیم؛ یعنی در بین 32 نفر هم باز میهمان کم داشتیم و مجبور بودیم از بچههای گروه تولید استفاده کنیم. در فصل دوم تعداد صندلیهایمان به 120 رسید و اتفاقا در زمان پخش مسابقه «خنداننده برتر»، 230 صندلی را هم در استودیو جا دادیم که مجبور شدیم فضا را کمی فشردهتر کنیم. حجم صدای این تعداد در زمانی که بلند میخندیدند بسیار تاثیرگذار بود و کارکرد حضور تماشاچیان خیلی جواب میداد. رفتیم برای فصل سوم و من اصرارم روی 600 نفر بود که توانستیم روی 500 نفر میانگین تنظیم کنیم. شب آخر فصل سوم نیز بیش از 700 میهمان داشتیم. حالا با توجه به تمامی واکنشها و تجربهای که در زمان اجرای خندوانه به دست آوردهام، به این نتیجه رسیدم که برای فصل چهارم، بین 150 تا 200 نفر میهمان داشته باشیم.
نزدیک به دو میلیون نفر برای حضور در برنامه خندوانه متقاضی شدند و52 هزار نفر در فصل سوم به استودیو آمدند و از نزدیک به تماشای برنامه نشستند.» اگر مهمترین ویژگی فصلهای قبلی خندوانه، رقابت بین کمدینها از مهران غفوریان گرفته تا علیرضا خمسه بود؛ در قسمت چهارم خندوانه، رامبد جوان و تیم سازنده این برنامه دست به ابتکار جدیدی زدند و مسابقهای را با عنوان خنداننده شو آغاز کردند. اولین قسمت فصل چهارم خندوانه، شامگاه شب یلدای سال 94 از آنتن شبکه نسیم پخش شد و در همین برنامه مهران غفوریان و امیرمهدی ژوله که در دوره گذشته بهعنوان خنداننده برتر به فینال راه پیدا کرده بودند، حضور داشتند و غفوریان درباره مسابقه جدید خندانندهشو گفت: «لطفا آدمهای بانمک بیایند، چون 70 میلیون نفر تماشا میکنند و نمیخواهند حالشان بد شود.» سری چهارم خندوانه، بهخاطر برخی مسائل حقوقی بدون عروسک جنابخان برگزار شد اما همین مساله، زمینهای را فراهم کرد تا خلاقیت به برنامهای بهعنوان خنداننده شو تزریق و برگ برنده فصل چهارم شود. فصل چهارم خندوانه تا شهریور 96 ادامه داشت. چهار فصل از برنامهای پرطرفدار که هر فصلش با ایدههای جدیدتر به میدان تلویزیون میآمد، حالا در نقطهای ایستاده بود که باید تصمیم میگرفت به ادامه داشتن با ایدههای تازهتر یا تکرار ایدههای قبلی. اما انگار خندوانه و رامبد جوان در فصل پنجم، هیچ ایده تازهای نداشتند.
تیم برنامهساز فصل پنجم با چندبار وعده و تاخیر بعد از حدود هشت ماه غیبت در ۲۶ اردیبهشت ۹۷ کار خود را شروع کرد. برنامهای که در مقایسه با فصلهای قبلی خود اگرچه عاری از ایدههای خلاقانه است ولی بهخاطر سابقه ذهنی مخاطب همچنان پربیننده ظاهر شده است. علاوهبر اهمیت خندوانه نزد مخاطب تلویزیون باتوجه به حجم اثرگذاریاش در فضای اجتماعی، باید خندوانه را فراتر از یک نمایش تلویزیونی نگاه کرد، بهخصوص که برنامهسازان آن در این چندسال به یک کادر حرفهای برای تولید تبدیل شدهاند و رامبد جوان بارها در پاسخ به این سوال که تا چه زمانی تولید آن را ادامه خواهد داد، گفته است: «ساخت خندوانه را احتمالا تا زمانی که بمیریم ادامه میدهیم؛ چون ما خسته نمیشویم و فقط یکدفعه خاموش میشویم.»
لبوفروش دههشصتی
با اینکه در خیلی از ترانههای برنامه «خندوانه» حتی در بعضی تیتراژهای آن تاکید خاصی روی نام (رامبد) میشد؛ و بهعلاوه تقریبا تمام عواملی که جلوی دوربین این تاکشوی طنز تلویزیونی میآمدند، با اشاره و کنایههای مختلفشان سعی در مطرحکردن نام کارگردان این مجموعه داشتند اما بازهم خیلیها خندوانه را بیشتر به نام «جنابخان» میشناسند. البته برنامه خندوانه و خود رامبد جوان هم در این محبوبیت بیتاثیر نیست. چون این عروسک بنفشرنگ، در برنامه دیگری هم حضور داشت و به هیچوجه تا این اندازه محبوب نشده بود.
صداپیشه جنابخان، محمد بحرانی یکی از صداپیشگان مجموعه محبوب و بادوام کلاهقرمزی است. معرفی یکخطی کاراکتر جنابخان عبارت است از جوان لبوفروشی که به هنرپیشگان سینما و فوتبالیستها علاقه زیادی دارد، خیلی اهل بلوف است و البته گاهی بلوفهایش درست از آب در میآید و سالهاست که هر هفته به خواستگاری دختری به نام احلام میرود و جواب منفی میشنود. جنابخان که از فصل دوم خندوانه به آن اضافه شده بود، در فصل چهارم این مجموعه کنار رامبد جوان حضور نداشت. دلیل این اتفاق شکایت سعید سالارزهی، مالک اصلی این عروسک بود. جنابخان در حقیقت از برنامه کودک «کوچه مروارید» به خندوانه آمده بود و سالارزهی بهعنوان تهیهکننده کوچه مروارید بعد از شهرت فراگیر این عروسک از خندوانه بهعنوان مالک این کاراکتر شکایت کرد و جنابخان را پس گرفت تا تصویر آن را به قیمت ۳۰۰ میلیونتومان برای تبلیغات مواد شوینده روی اتوبوسهای شهری بفرستد.
مرضیه برومند که مادر کارهای عروسکی ایران به حساب میآید، همان ایام در اینباره گفت: «این آگهی مرگ جنابخان است که روی اتوبوسها نصب شده.» و اعتراضهای فراوان دیگری هم در این خصوص شکل گرفتند. به نظر نمیرسید که این اقدام سعید سالارزهی (فرستادن جنابخان روی بدنه اتوبوسها)، حرکتی برای پولدرآوردن از عروسکش بوده باشد.
او با این کار، تلویزیون را تهدید میکرد که اگر حق و حقوقش را پرداخت نکنند، درادامه کاری میکند که چیزی از اعتبار جنابخان باقی نماند و اگر بعدها صداوسیما تصمیم بگیرد جنابخان را بخرد، این عروسک به قدری ارزان شود که قدرت جذب هیچ اسپانسر قابلتوجهی را برای این برنامه نداشته باشد. بالاخره تاکتیک سالارزهی جواب داد و صداوسیما جنابخان را خرید اما در همان ایام که تهیهکننده کوچه مروارید مصاحبه میکرد و میگفت باید حق ما را بدهند چون برای طراحی جنابخان زحمتهای بسیاری کشیدهایم، ماجرای کپیبودن این عروسک از روی نمونه خارجیاش در فضای رسانهای کشور جنجال به پا کرد.
مساله به اینجا برمیگشت که کل برنامه کوچه مروارید شباهت عجیبی به برنامهای به نام «خیابان کنجد» داشت. برنامهای که ۴۰ سال است از تلویزیون آمریکا پخش میشود و چندین نسل از کودکان انگلیسیزبان با عروسکهایش خاطره دارند. حتی دوبله این برنامه به زبان عربی هم طرفداران زیادی پیدا کرد و طبیعتا تقلید از چنین برنامه مشهوری نمیتوانست تا ابد مخفی بماند.
عروسک جنابخان هم بهشدت شبیه شخصیتFozzie Bear در مجموعه خیابان کنجد بود و البته شباهت زیادی هم به المو (ELMO) در برنامه «ماپتشو» دارد که این مجموعه هم از ۱۹۷۲ تا به حال در آمریکا روی آنتن میرود. در فاصلهای که جنابخان روی بدنه اتوبوسهای شهری مردم را به خرید شامپو و مایع ظرفشویی ترغیب میکرد، خندوانه که حالا عروسک محبوبش را در میان نداشت، ناچار شد دست به خلاقیت بزند و جای لبوفروش بنفش آبادانیاش را با چیزهای دیگری پر کند.
سری اول مسابقه خندانندهشو با یک برنامه استعدادیابی گسترده از بین جوانهای معمولی و بینام و نشان ایرانی شکل گرفت و استندآپکمدینهای جدیدی را به فضای تصویری کشور معرفی کرد. درحالیکه حدود ۲۰ روز به آغاز پخش سری پنجم خندوانه باقی مانده بود؛ سرانجام مذاکرات قانونی میان سعید سالارزهی و نمایندگان سازمان صداوسیما به پایان رسید و مقرر شد که صاحبامتیاز این عروسک، سازمان صداوسیما باشد.
هیچگاه مشخص نشد که قیمت این عروسک برای صداوسیما چقدر تمام شده است ولی برخی رسانهها به استناد یکی از مصاحبههای سالارزهی تا رقم چهار میلیاردتومان هم تخمین زدند. این عروسک اگرچه از روی یک نمونه خارجی کپی شده اما چیزهایی هم داشت که مخصوص به خودش بود و همه اینها به محمد بحرانی، صداپیشه این عروسک برمیگشت؛ یعنی کسی که در مجموعه «کلاهقرمزی» پرورش پیدا کرده بود. آیا ابتکار بحرانی، لهجه جنوبی او بود؟ استفاده از لهجههای محلی در برنامه خارجی «خیابان کنجد» هم بهطور فراگیر و مداوم انجام میشد. حتی دوبلههای این مجموعه به زبانهای دیگر هم بر همین اساس صورت میگرفت. روی همین حساب، استفاده جنابخان از لهجه جنوبی ابتکار جدیدی بهنظر نمیرسید؛ اما چیزی که بحرانی به کار اضافه کرد، شخصیت دههشصتی جنابخان به حساب میآمد و همین موضوع بود که جنابخان را همچنان محبوب نگه داشته است.
ورود طنز گزنده به ایران
در سالهای پیش که طنزهای آیتمی رواج بیشتری داشتند، مهران مدیری در خلال بعضی برنامههایش بهعنوان مجری چیزی شبیه استندآپکمدی را اجرا میکرد و مهران غفوریان و بیژن بنفشهخواه هم در برنامه «فصل دوم» شبکه تهران مدتی همین کار را انجام میدادند. اما سالها طول کشید تا اینگونه از شوی تلویزیونی به شکل منسجم و فراگیر جزء دستور کار کمدینهای ایرانی قرار بگیرد. برنامه «خندوانه» در این زمینه پیشگام بود و سری اول استندآپکمدیهایش را با حضور کهکشانی از ستارههای کمدی سینما و تلویزیون ایران پخش کرد. این استندآپها بعد از چندوقت به شکل مسابقاتی روی آنتن رفتند که مردم با رأی دادنهای پیامکی برندههای هر مرحله را انتخاب میکردند.
واضح بود که ابتدای ورود چنین نمایشی در تلویزیون همهچیز شبیه آزمون و خطا پیش میرفت ولی باز هم هیجان و لذت یک کشف جدید از هنر نمایشی را برای مخاطبانش حفظ میکرد. در بخشی از این مسابقات رویارویی امین حیایی و امیرمهدی ژوله برای تعدادی از مخاطبان تبدیل به رویارویی دو جناح سیاسی شده بود. اگرچه بخش بزرگتری از جامعه ترجیح داد که هنرمندان را به خاطر هنرشان قضاوت کند، نه برچسبهایی که خود آن هنرمندان روی آنها تاکید زیادی نداشتند. این تصمیم مردم برخلاف رویه غالب جشنوارههای رسمی در حوزه سینما بود و یکی از حواشی جالب مسابقات استندآپکمدی خندوانه بهحساب میآمد. در این مسابقات امیر مهدی ژوله، طنزنویس مطبوعاتی به همراه مهران غفوریان تا فینال بالا آمد؛ اما ترجیح برگزارکنندگان این مسابقه آن بود که برای فینال رایگیری نشود و هر دوی این افراد برنده اعلام شوند. سری دوم استندآپکمدیهای خندوانه اینبار نه با شرکت چهرههای مشهور بلکه متشکل از جوانهای بینام و نشانی روی آنتن رفت که در فراخوان این مسابقه شرکت کرده بودند و هیات انتخاب آنها را راهی رقابت اصلی کرده بودند.
نام این سری از مسابقات استندآپکمدی خندوانه، «خندانندهشو» بود و فینال آن در برج میلاد با حضور انبوهی از تماشاگران برگزار شد. خندانندهشو با به میدان آوردن استعدادهای جدیدی که مضامین نو و غیرکلیشهای خودشان را در پیشخوان مخاطبان قرار دادند، توانست کاری کند که غیبت جنابخان، عروسک محبوب خندوانه در فصل چهارم این برنامه چندان به چشم نیاید. دومینسری از خندانندهشو هم مثل سری قبل با ابلاغ فراخوانی بین داوطلبان کلید خورد؛ اما ایرادی که در سیاستگذاری برنامه خندوانه وجود داشت، رها کردن کمدینهایی بود که در سری قبل به مردم معرفی شده بودند. این رفتار خندوانه باعث شد که مردم کمدینهای سری جدید را هم جدی نگیرند و آنها را افرادی بهحساب بیاورند که صرفا چندوقتی روی آنتن این برنامه خواهند آمد و بعد خبری از آنها نمیشود. سری جدید رقابت خندانندهشو، این روزها روی آنتن شبکه نسیم است و شرکتکنندگان آن توسط مخاطبان این شبکه قضاوت میشوند. یکی از مهمترین اتفاقاتی که در این شکل برنامه رخ میدهد، کشف و ورود نیروهای جوان به عرصه هنر طنز در کشور است. مسالهای که در سالهای بعد انحصار در این حوزه را از بین خواهد برد.
تنوع میهمان در خندوانه
یکی از بخشهای مهم خندوانه که از فصل اول تا امروز همچنان باقی است، دعوت از میهمانان فعال در حوزه فرهنگ، هنر و سیاست است. رامبد جوان در این دعوت شکل متفاوتی از گفتوگو را اجرا میکند و حتی بین گفتوگو با آنها بازی میکند. با وجود اینکه این مدل اجرا در اکثر برنامههای تلویزیونی دنیا مرسوم است ولی این ظرفیت در برنامههای تلویزیونی ایران کمتر استفاده شده بود. رامبد جوان در اینباره گفته است: «بازیای که با میهمان میکنم، باعث میشود او خود را رها کند؛ بگوید، بخندد و استندآپ اجرا کند.»
اگرچه برخی این انتقاد را مطرح میکردند که میهمانان خندوانه سفارشی هستند ولی رامبد جوان در این مورد گفته است: «افرادی پیشنهاد شدند اما هیچوقت اصراری برای حضورشان نبود که حتما به برنامه دعوت شوند؛ البته واقعیت این است که ما در شاخههایی میهمان کم میآوریم ولی در کل گاهی از پیشنهادهایی که شده استفاده کردیم و گاهی هم نکردیم.»
خندوانه در بین میهمانانی که دعوت کرده، تنوع و همچنین تفاوت با دیگر برنامههای تلویزیونی را حفظ کرده است و همین تنوع انتخاب از بین حوزههای مختلف، واکنشهای متفاوتی در فضای مجازی داشته است. همین گفتوگوهای یک ساعته گاهی سابقه تصویری که از یک میهمان در ذهن مخاطب ایرانی شکل گرفته را هم تغییر و ترمیم کرده است. نمونههایی از این تفاوت در دعوت از میهمان را که در کمتر برنامه تلویزیونی دیده میشود میتوان به گفتوگو با سید مجید بنیفاطمه، مداح اهل بیت، حسن سلطانی و مرتضی حیدری، گویندگان خبر و مجری تلویزیون و غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی اشاره کرد.
«ادابازی»، پیشنهاد یک تفریح دورهمی
«پانتومیم» یکی از شاخههای هنر تئاتر است. اما از سالها پیش وقتی دانشجویان این رشته صحبت از بازی پانتومیم میکردند، منظورشان چیز دیگری بود. این کار نوعی سرگرمی گروهی بود که در آن یک نفر با چیزی شبیه پانتومیم باید واژه یا عبارتی را به همگروهیهایش تفهیم میکرد. وقتی فیلم «درباره الی» روی پردهها آمد، بازی پانتومیم برای تعداد بیشتری از مردم ایران معرفی شد. این بازی که ترکیبی از نمایش پانتومیم و زبان اشارهای که ناشنوایان برای ارتباط از آن استفاده میکردند بود، درحقیقت مخصوص خود ایرانیها است؛ هرچند اسم آن با توجه به خاستگاه اصلی نمایش پانتومیم، یک اسم فرنگی است.
برنامه طنز تلویزیونی «خندوانه» برای اولینبار بهشکلی گسترده و فراگیر این سرگرمی جمعی را روی آنتن تلویزیون آورد و به عبارتی به خانوادههای ایرانی پیشنهاد یک تفریح دورهمی را در میهمانیها و جمعهای دوستانه داد. پانتومیم نام کلی یکی از سبکهای هنر تئاتر بود و با معادلسازی برنامه خندوانه «ادابازی»، این سرگرمی ایرانی که توسط عموم مردم میتوانست انجام شود، برای اولینبار هویت مستقلی پیدا کرد. البته در این نامگذاری امکان ابتکار و خلاقیت بیشتری هم وجود داشت تا یک اسم خاص به این بازی تعلق بگیرد، نه واژهای که بهطور متداول در زبان روزمره مردم استفاده میشود.
به هرحال ادابازی که هم نام آن و هم سبک اجرا شدنش مطابق رویه کلی برنامه خندوانه با هالهای از طنز، سرگرمی و شوخی همراه بود، به سادگی توانست یکی از بخشهای پرطرفدار برنامه خندوانه شود. هنرمندانی که اکثرا کمدین بودند و خیلیهایشان در استندآپکمدیهای خندوانه هم شرکت داشتند، در قالب گروههای دو نفرهای یک مسابقه بزرگ را با نام ادابازی در چندمرحله روی آنتن شبکه نسیم فرستادند. اینکه بخش مهمی از یک برنامه تلویزیونی پرطرفدار به این بازی اختصاص پیدا کند، جسارت زیادی میطلبید که برنامهسازان خندوانه این ریسک را پذیرفتند و اتفاقا نتیجه مطلوبی گرفتند؛ نتیجهای که درکنار ترکیبی از خنده و آموزش، بیننده را با این برنامه همراه میکرد. در سری اول این مسابقات، تیم دونفره مهران غفوریان و سپند امیرسلیمانی برنده نهایی شدند و در دور دوم ادابازی دو نفر از استعدادهای جوانی که با رقابت «خندانندهشو» به مردم معرفی شده بودند، عنوان نفرات اول را به دست آوردند.
«لباهنگ» و «نینیرو»، دو ایده ناموفق
«خندوانه» در ایام نوروز95 و در جریان فصل سوم، یکسری آیتمهای جدید اضافه کرده بود اما همچنان مورد انتقاد قرار میگرفت تا حدی که رامبد جوان در خلال یکی از برنامههایش گفت: «مردم کمحوصله شدهاند، باید صبر کنند تا برنامه خوب شود و این برنامه اصلی ما نیست بلکه عیدانه محسوب میشود.» اما از مواردی که در این دوره به جای استندآپکمدیها آمده بود، مسابقه لباهنگ بود. در مسابقه لباهنگ بازیگران و فوتبالیستها یا برخی شخصیتهای شناخته شده، موسیقی خوانندهای را لبخوانی میکردند و به این صورت با هم در امتیازگیری رقابت داشتند. با وجود این بخش لباهنگ هم بینقص نبود و البته مورد انتقاد قرار گرفت.
شاید یکی از جالبترین قسمتهای این برنامه که همچنان در خاطرهها باقی است لباهنگ ارشاد اقدسی، بدلکار سینما بود که برای اولینبار با خلاقیت و حرکات بدلکارانه خاص خود در یک فضای استودیویی مردم را غافلگیر کرد. با وجود این بخش لباهنگ از جمله خلاقیتهای برآمده از دابسمش بود که هیچگاه مورد اقبال مخاطبان قرار نگرفت و خیلی زود از برنامه خندوانه حذف شد. فصل پنجم خندوانه قسمتی با نام «مسابقه نینیرو» برگزار کرد که نتوانست به قوت سایر بازیهایی مثل «خنداننده شو»، «ادابازی» و «خنداننده برتر» باشد و مهمترین نقدی که به آن وارد شد، این بود که شبیه برنامه «کودک شو» شبکه نسیم شده است.
* نویسنده : میلاد جلیلزاده روزنامهنگار