بگومگوی دونالد ترامپ با ولادیمیر زلنسکی در کاخ سفید، بیش از آنکه یک مشاجره دیپلماتیک باشد، تصویری واضح از بازتولید نظم استعمار قدیم توسط آمریکا بود. نظمی که بر پایه سلطهگری و تحقیر شکل گرفته و در بزنگاههای تاریخی به نمایش درمیآید. این صحنه نهتنها نمایش ضعف اوکراین در برابر سیاستهای کلان غرب بود، بلکه آیینه تمامنمایی از مسیری است که این کشور طی سه دهه اخیر طی کرده است. از «امید به استقلال و دموکراسی» تا «گرفتار شدن در چرخدندههای رقابتهای ژئوپلیتیکی».
اما برای درک عمیقتر این ماجرا، باید کمی عقبتر برویم. از انقلابهای رنگی تا دخالت مستقیم آمریکا در روی کار آوردن جریانهای غربگرا، از وابستگی تاریخی اوکراین به روسیه تا تلاش نافرجام برای پیوند کامل با اروپا و آمریکا، همه اینها قطعات پازلی هستند که امروز، در قامت زلنسکی و سیاستهایش به نمایش درآمدهاند. اخراج تحقیرآمیز زلنسکی از کاخ سفید نشان داد که اوکراین در این بازی، چیزی فراتر از یک مهره نبود؛ کشوری که سرنوشتش نه بر پایه تصمیمات مستقل، بلکه بر اساس منافع «دیگری» رقم خورد.
این وضعیت نتیجه سالها سیاستگذاری نادرست، وابستگی عمیق و محاسبات اشتباهی بود که در نهایت آن را به ورطه یک بحران تمامعیار کشاند. اشتباهات راهبردی زلنسکی و مسیری که رهبران پیشین اوکراین در آن قدم گذاشتند، تنها این وابستگی را تشدید کرد و این کشور را از یک بازیگر مستقل به ابزاری در معادلات جهانی تبدیل ساخت. برای درک بهتری از چگونگی و چرایی این اتفاق لازم است مروری بر آنچه که در طول سه دهه گذشته بر سر اوکراین آمده، داشته باشیم.
اوکراین در زمین بازی قدرتها
جنگ تمامعیار بین روسیه و اوکراین که در فوریه ۲۰۲۲ آغاز شد، نتیجه مستقیم تنشهای انباشتهشده در دهههای گذشته بود. حمله روسیه به اوکراین واکنش شدید غرب را به دنبال داشت. ایالات متحده و متحدانش تحریمهای گستردهای علیه روسیه وضع کردند و میلیاردها دلار کمک نظامی و اقتصادی به اوکراین سرازیر شد.
زلنسکی که حالا به چهرهای جهانی تبدیل شده بود، با سخنرانیهای احساسی در مجامع بینالمللی، از جهان خواست که در برابر «تهاجم روسیه» متحد شوند. درخواست او در ظاهر اجابت میشد اما در پشت پرده، اهداف واقعی قدرتهای غربی بهویژه آمریکا، با آنچه در ظاهر اعلام میشد، تفاوت داشت.
برای ایالات متحده، جنگ اوکراین فرصتی بینظیر برای تضعیف روسیه بود. واشنگتن نهتنها از این درگیری برای ضربه زدن به اقتصاد و قدرت نظامی مسکو استفاده کرد، بلکه با افزایش وابستگی اروپا به گاز و تسلیحات آمریکایی، نفوذ خود را در قاره سبز نیز تقویت کرد. در این میان، اوکراین بهعنوان خطمقدم این نبرد، هزینه سنگینی پرداخت؛ تخریب زیرساختها، آوارگی میلیونها نفر و از دست رفتن بخشهایی از خاک این کشور. با این حال، پس از سه سال جنگ فرسایشی، نشانههایی از «آمریکای واقعی» پدیدار شد.
چرخش سیاست آمریکا و مواجهه ترامپ با زلنسکی
امروز اما با بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، سیاست خارجی آمریکا در قبال اوکراین دستخوش تحولاتی آشکار شد. این بیزینسمن که همواره رویکردی عملگرایانه و معاملهمحور به سیاست خارجی داشته، از ابتدا نسبت به حمایت بیقیدوشرط از اوکراین تردید داشت. او در دیدار با زلنسکی در کاخسفید، صراحتاً اعلام کرد که اوکراین باید به تنهایی مسئولیت جنگ را بر عهده بگیرد و حتی پیشنهاد داد که زلنسکی از قدرت کنار برود و انتخابات جدیدی برگزار شود. این اظهارات نهتنها زلنسکی را در موقعیت دشواری قرار داد، بلکه نشاندهنده پایان حمایت بیچون و چرای آمریکا از کییف بود.
ترامپ همچنین ایده بهرهبرداری از منابع طبیعی اوکراین، بهویژه معادن استراتژیک این کشور را مطرح کرد. او پیشنهاد داد که در ازای کمکهای مالی و نظامی، شرکتهای آمریکایی کنترل این منابع را در دست بگیرند؛ طرحی که مشخصاً یادآور «سیاستهای استعماری قرن نوزدهم» بود. با این حال، این پیشنهاد تحتتأثیر نمایش جمعهشب کاخسفید عملاً ملغی شد.
اوکراین، بحران اروپا و پایان افسانههای بینالمللی
این تحولات تأثیر عمیقی بر اروپا گذاشت. اتحادیه اروپا که در ابتدا خود را متحد اصلی اوکراین معرفی کرده بود، حالا با چالشهای متعددی روبهرو است. چالشهایی از جنس وابستگی به تصمیمات ترامپ و حتی مشاورش، ایلان ماسک، بحران انرژی ناشی از قطع گاز روسیه، رشد احزاب راستگرا که مخالف ادامه جنگ هستند و مشکلات اقتصادی ناشی از تورم و رکود. کشورهایی مانند آلمان و فرانسه، که میلیاردها یورو برای حمایت از اوکراین هزینه کرده بودند، متوجه شدند که واشنگتن بدون توجه به منافع آنها، سرنوشت اوکراین را در مذاکرات دوجانبه با مسکو تعیین میکند.
از سوی دیگر، تجربه اوکراین نشان داد که اعتماد به وعدههای قدرتهای بزرگ تا چه حد میتواند فاجعهبار باشد. زلنسکی و رهبران پیشین اوکراین گمان میکردند که با تکیه بر حمایت آمریکا، میتوانند امنیت و استقلال کشورشان را تضمین کنند، اما نتیجه چیزی جز ویرانی و از دست دادن یکچهارم از خاک اوکراین نبود. این کشور حالا با بحرانهای مختلف اقتصادی، بدهیهای خارجی هنگفت و جامعهای قطبیشده روبهرو بوده که آیندهای نامعلوم در انتظارش است.
گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.