همیشه بعد از آتشبسها سؤال جدیدی پرسیده میشود که حالا پیروز میدان کیست؟ همیشه بعد از آتشبسها اما جنگ جدیدی هم شروع میشود که پیرامون همان سؤال اول است؛ جنگ روایتها. اما من از صبح دیروز به هزاران نفری نگاه میکنم که مشتاقانه به سمت خانههای خود باز میگردند؛ در یک دست پرچم مقاومت و در دست دیگر تصاویر رزمندگان دلیر خود را دارند.
کودکانی که به ضاحیه جنوبی بازگشتهاند پیش از اینکه سراغ اسباببازی و عروسکهایشان بروند، در میان آوارهها به جدیدالورودها که در ترافیک بازگشت به جنوب لبنان بودند، شیرینی میدهند. دیروز برای تصاویری که در فضای مجازی «فرهیختگان» منتشر کردیم نوشتم؛ برای تحلیل آتشبس نیازی به رجوع به دادههای نظامی نداریم، همین تصاویر به ما میگویند پیروز میدان کیست؟
تصاویر به ما میگفت وقتی هنوز صبح نشده، اتوبان و خیابانهای جنوب ترافیک بود مثل روزهای آخر هفته که همه برای استراحت به شهر و روستای خودشان میروند. بله آنها داغ بزرگی داشتند این را میشد از اشکهای حلقهزده در چشمهایشان و تصویر سیدمقاومت که در دستشان بود فهمید؛ بله خانههایشان ویران شده بود اما پیروزی گاهی در سد کردن راه اشغالگرانی است که از همه نظر برتری نظامی و لجستیکی دارند.
وضعیت اما در سرزمینهای اشغالی ابداً مشابه جنوب لبنان نبود. منابع عبری هم حتی اعتراف کردند که «همه تصاویر از [بازگشت آوارگان] لبنان است، بدون [تصاویری از] بازگشـــــت شهــــــــــــــرکنشینان به خانههایشــــــــــــان! آیا این یک پیروزی مطلـــــــــــــق [برای حزبالله] است؟»
مردم در حالی به خانههایشان بازگشتند که ارتش رژیم خطاب به ساکنان جنوب لبنان در بیانیه عجیب پس از آتشبس خواسته بود که «فعلاً به سمت مناطق تخلیه شده نیایید!» در عوض اما در شمال اسرائیل خبری از بازگشتآورهها نبود. بد نیست بدانید آوارههایی که بر سر دولت نتانیاهو آوار شدهاند یکی دو تا نیستند؛ بیش از 150 هزار آوارهاند که روی دست بیبی ماندهاند.
اما حتی اگر از تصاویر شگرف دیروز عبور کنیم و نخواهیم به آن وزنی بدهیم؛ در سطح دیگری از تحلیل، میتوان به ابعاد نظامی و استراتژیک اتفاقات اخیر ارجاع داد. یک راه پیشروی تحلیلگران به اهدافی باز میگردد که طرفین در ابتدای جدال خود تعریف کردهاند؛ اشتباهی که نتانیاهو، نخستوزیر رژیم جعلی مرتکب شد و حالا با همان اهداف اعلامی هم سنجیده میشود.
باند جنایتکار اسرائیل در ابتدای جنگ با لبنان دو هدف اصلی را تعیین کرد: 1- بازگشت امنیت به شمال سرزمینهای اشغالی و 2- نابودی تسلیحات مقاومت لبنان. نتانیاهو البته اهداف دیگری را نیز دنبال میکرد؛ بهعنوان مثال او قصد داشت خط ارتباطی مقاومت را که از جنوب لبنان آغاز و به تهران منتهی میشد، قطع کند. ما میدانیم که مقاومت لبنان وجه مرزبانی ندارد اما اسرائیل میگفت که قصد دارد تا عمق 30 کیلومتر جنوب لبنان را از حضور مقاومت خالی کند. نتانیاهو آرزوهای بزرگتری هم داشت و خیال میکرد میتواند موقعیت مقاومت را به سالهای پیش از 1982 بازگرداند؛ سالهایی که شیعیان لبنان در اقلیت محض سیاسی و اجتماعی بودند.
حالا اما 60 روز از عروج سیدمقاومت میگذرد و ما در نقطه آتشبس برای یک تحلیل واقعبینانه میتوانیم بپرسیم که نتانیاهوی جنایتکار به کدام یک از اهداف اعلامی خود رسید؟ او برای اهداف خود 6 لشکر مجهز و چیزی فراتر از جنگ 33 روزه در سال 2006 را در مرزهای لبنان مستقر کرد. گفته شده که 70 هزار سرباز رژیم در بیش از 120 کیلومتر مرز حضور داشتند و آنقدر سطح نبرد موجودیتی شده بود که رژیم از آخرین سطح تسلیحاتی خود همچون تانکهای نسل 4 و 5 مرکاوا هم استفاده میکرد و اینها در حالی بود که آمریکا هم با تسلیحات نظامی و ماهوارهای خود به کمک دار و دسته نتانیاهو آمده بود.
اما در عمل چه اتفاقاتی افتاد؟ نهتنها امنیت شمال سرزمینهای اشغالی ایجاد نشد، بلکه دامنه ناامنی به دیگر نقاط هم رسید و ایده تلآویو در قبال بیروت عملیاتی شد. دیروز ویدئوی یک نظامی صهیونیست که در تجاوز به لبنان حضور داشت، منتشر شد که او در مورد توافقی که منعقد شده فریاد میزد: «تمام جناح راست ساکت هستند، مرا به این دلیل که ارتش اسرائیل خسته است از لبنان میبرند؟ چرا حزبالله خسته نشده است؟ آیا این همان نخست وزیری است که به ما وعده پیروزی کامل داده بود؟! برای این جانم را در نیروهای ذخیره به خطر انداختم؟!»
بد نیست بدانید نتانیاهو گفته بود کاری خواهد کرد که مقاومت از لاک آفند، حداقل به لاک پدافندی برود. او اعلام کرده بود تونلها و سکوهای پرتابی موشکهای مقاومت را نابود میکند، اما درست یک روز پیش از اعلام آتشبس بیش از 400 موشک به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک شد و ما میدانیم این در حالی است که تمام تجهیزات ماهوارهای منطقه در خدمت ارتش صهیونیستی است! در عوض اسرائیل علیرغم 60 روز بمباران شدید روستاهای مرزی، نتوانست در دو مرحله عملیاتی، آن هم با شش لشکر مجهز، حتی ۱۰ کیلومتر در خاک لبنان پیشروی کند. منابع مطلع میگویند نفوذهای مقطعی و عکس گرفتنها در خاک لبنان عملیات روانی رژیم و برای لاپوشانی عملیاتهای ناموفق آنها بوده است.
حالا اما مقاومت وارد مرحله جدیدی شده؛ چیزی که تاکنون گفته شد، وضعیت حال میدان بود و مشخص نیست در روزهای آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد. بنابراین تحلیلهای سادهانگارانه که در روز آتشبس باقی میماند، نمیتواند راهبردها را مشخص کند. آیا باید منتظر رخدادهای جدید باشیم؟ اسرائیل در جنگ روایتها چه خواهد کرد؟ درست دقایقی پس از اعلام آتشبس صداهای مخالف نتانیاهو بلند شد. جناح افراطی دست راستی در دولت که چهرههایی همچون بنگویر آن را نمایندگی میکند و از سوی دیگر جناح اپوزیسیون دولت همچون یائیر لاپید، نخستوزیر پیشین رژیم علیه آتشبس موضع گرفتند.
نتانیاهو نسبت به این صداها بیتفاوت نخواهد بود و بهنظر میرسد مطابق آن چیزی که در اظهارات نتانیاهو هم مشهود بود، اتفاقات جدیدی در جبهه جنوبی یعنی نوار غزه رخ خواهد داد. چندی پیش رژیم به قصد آزادسازی اسرا در غزه تحرکاتی کرد که 6 کشته روی دستش گذاشت و حالا بهنظر میرسد بخواهد با تمرکزی بیشتر و خیالی آسوده از جبهه شمالی دوباره روانه غزه شود. از سوی دیگر گروهکهای نیابتی و تروریستی رژیم دوباره فعالیت خود را آغاز کردهاند؛ ظاهراً این راهبرد رژیم است که هنگامی که ارتش مستقیماً دچار تلفات و تحمل هزینه میشود، گروهکهای نیابتیاش شروع به عملیات میکنند. بهعنوان مثال پس از عملیاتهای وعده صادق، گروهک تروریستی جیشالظلم در شرق ایران شروع به تحرکاتی کرد؛ دیروز هم برخی گروههای تکفیری و همزمان با اعلام آتشبس در مناطق شامات دست به اقدامات تروریستی زدند.
خلاصه اینکه بهنظر میرسد نبرد در جبهه مقاومت پایان نیافته و صرفاً شکل مبارزه دستخوش تغییر شده است.