کد خبر: 198108

معاون اول رئیس‌جمهور با ادبیات تکراری، دولت قبل را تهدید کرد

آقای عارف! دوره بگم‌بگم تمام نشد؟

ادبیات تهدیدآمیز عارف در قبال منتقدان، تصویری از دولتی ارائه می‌دهد که به‌جای پذیرش ضعف‌ها و تلاش برای اصلاح آن‌ها، به دنبال فرار از پاسخگویی است.

صحبت‌های اخیر محمدرضا عارف، معاون اول دولت پزشکیان و فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت در خصوص انتقادات واردشده به عملکرد دولت، با واکنش‌های متفاوتی در فضای سیاسی و رسانه‌ای مواجه شده است.

دولت پزشکیان در ۱۰۰ روز نخست فعالیت خود با شرایطی ویژه و چالش‌های متعدد مواجه بوده است که بر هر ارزیابی منصفانه‌ای از عملکرد آن سایه افکنده است. شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای که این دولت به ارث برده است، کاملاً غیرمعمول بوده و با چالش‌هایی نظیر تنش‌های نظامی، بحران‌های اقتصادی و فشارهای سیاسی همراه بوده است. از همان روزهای نخست، وقوع یک ترور در تهران نشان داد که دولت جدید با وضعیتی غیرعادی روبه‌رو خواهد بود. 

این ماجرا صرفاً نقطه آغاز یک دوره پرتلاطم بود؛ چراکه پس از آن چندین بار شاهد تهدیدهای وقوع جنگ مستقیم بین ایران و رژیم‌صهیونیستی بودیم. در چنین بستری، هر دولتی با هر سطحی از آمادگی نیز احتمالاً با دشواری‌های فراوانی مواجه می‌شد. بنابراین، ارزیابی عملکرد دولت پزشکیان باید بر اساس این متغیرها صورت گیرد و از هرگونه قضاوت شتاب‌زده و غیرواقع‌بینانه پرهیز شود.

یکی از مهم‌ترین وظایف هر دولت در آغاز کار خود، ارائه چشم‌اندازی روشن و امیدبخش به جامعه است. دولتی که با وعده تغییر و بهبود شرایط بر سر کار می‌آید، موظف است این پیام را به مردم منتقل کند که برنامه‌ای برای عبور از بحران‌ها و بهبود وضعیت عمومی دارد. 

عارف با بیان این جمله که «متأسفانه آگاهانه سکوت کرده‌ایم» و تهدید به افشای مشکلات گذشته، عملاً نشان داد که دولت به‌جای ارائه راهکار، رویکردی تدافعی و تهدیدآمیز در پیش گرفته است. این موضع‌گیری نه تنها به منتقدان پاسخی نمی‌دهد، بلکه این پیام را به افکار عمومی منتقل می‌کند که دولت هنوز چشم‌انداز روشنی برای آینده ندارد و به‌نوعی گرفتار گذشته است. 

یکی از انتقادهای اصلی به دولت پزشکیان، استفاده از روشی مشابه رویکردهای دولت احمدی‌نژاد است. در گذشته، سیاست «بگم‌بگم» و تهدید به افشای اطلاعات، یکی از ابزارهای رایج برای مقابله با مخالفان بود؛ ابزاری که نه تنها به تقویت اعتماد عمومی منجر نشد، بلکه فضا را ملتهب‌تر کرد و به کاهش اعتبار نهادهای دولتی انجامید. حال، اعضای دولت پزشکیان که خود از منتقدان جدی چنین رفتارهایی در گذشته بوده‌اند، با استفاده از همین روش‌ها در برابر مخالفان، این سؤال را مطرح می‌کنند که آیا نمی‌توانستند راهکاری بهتر و اخلاقی‌تر در پیش بگیرند؟ چرا دولتی که مدعی تغییر و بهبود است، از روش‌های مشابه استفاده می‌کند؟ 

این تناقض به وجهه دولت آسیب می‌زند و تأثیر منفی بر افکار عمومی دارد؛ چراکه جامعه انتظار دارد روش‌ها و سیاست‌های گذشته که نتیجه‌بخش نبوده‌اند، تکرار نشوند. این پیام به‌ویژه در شرایط کنونی که جامعه با مشکلات اقتصادی و فشارهای سیاسی مواجه است، می‌تواند تأثیر مخربی داشته باشد. مردم انتظار دارند دولت، حتی در مواجهه با منتقدان تندرو، با متانت و ارائه برنامه‌های روشن و عملیاتی به بازسازی اعتماد عمومی بپردازد. 

سخنان فاطمه مهاجرانی که با تأکید بر مشکلات به ارث رسیده و انتقاد از منتقدان همراه بود، نشان داد این رویکرد محدود به عارف نیست و به‌نوعی در سطح کلان دولت وجود دارد. این در حالی است که انتظار می‌رود سخنگوی دولت به‌عنوان صدای رسمی و نماینده دولت، به جای بازتولید فضای تقابلی، تمرکز خود را بر بیان دستاوردها، برنامه‌ها و راهکارها بگذارد. واکنش‌هایی نظیر آنچه از سوی عارف و مهاجرانی مطرح شده، به‌جای امیدآفرینی، این پیام را منتقل می‌کند که دولت توانایی لازم برای عبور از این وضعیت را ندارد.

اگر دولت پزشکیان قصد داشت درباره مشکلاتی که از دولت قبل تحویل گرفته صحبت کند، بهترین زمان برای این اقدام همان روزهای ابتدایی آغاز به کار بود. اطلاع‌رسانی صادقانه و به‌موقع درباره وضعیت موجود، نه تنها مردم را در جریان واقعیت‌ها قرار می‌دهد، بلکه زمینه‌ساز همدلی و همراهی بیشتر آنان می‌شود. 

متن کامل گزارش علی مزروعی خبرنگار گروه نقد روز را در فرهیختگان بخوانید.

مرتبط ها