کد خبر: 197985

روانشناس بالینی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» مطرح کرد

چرا برخی نوجوانان خودکشی می‌کنند؟

عاطفه کیانی‌نژاد، روانشناس بالینی و روان‌درمانگر معتقد است؛ مرگ خود خواسته در کودکان و نوجوانان می‌تواند به دنبال رویدادهای استرس‌زای زندگی رخ دهد. چیزی که برای نوجوانان جدی است، ممکن است برای بزرگسالان بی‌اهمیت به نظر برسد. برای مثال، گاهی‌اوقات مشکل در مدرسه یا از دست دادن یک رابطه دوستی باعث تمایل نوجوانان به خودکشی می‌شود.

برخی رسانه‌ها می‌گویند از ابتدای سال تا به امروز،  دست‌کم 13 دانش‌آموز در اثر خودکشی جان خود را از دست داده‌اند. آخرین مورد «آیناز کریمی» بود که 17 آبان‌ماه در شهرستان کازرون اقدام به خودکشی کرد. در این رابطه عاطفه کیانی‌نژاد، روانشناس بالینی و روان‌درمانگر با بیان اینکه «خودکشی، به‌عنوان بخشی از اختلالات روانی و شخصیتی شناخته می‌شود»، معتقد است؛ «خودکشی اغلب به علت یأس صورت می‌گیرد که علت آن بیشتر به اختلال روانی نظیر افسردگی، اختلال دوقطبی، شکست عشقی، اعتیاد به الکل یا سوء مصرف دارو نسبت داده می‌شود.»

کیانی‌نژاد می‌گوید؛ «خودکشی با ضعف اعتماد به نفس و احساس پوچی در انسان مرتبط است؛ از طرفی از مهم‌ترین شاخص‌های بهداشت روانی افراد جامعه به حساب می‌آید که معلول عوامل متعددی بوده و مواردی هم‌چون سن، جنس، وضعیت تأهل، عوامل اقتصادی، بعد خانواده، سوء مصرف مواد، کشمکش و طلاق بین والدین، عدم حمایت اجتماعی، بیکاری، بیماری جسمی و روانی به‌ویژه افسردگی در این موضوع دخیل است.‌ عوامل اجتماعی (خانواده، دوستان و گروه‌های اجتماعی) نیز می‌تواند بر این اتفاق تأثیر مهمی داشته باشد. هم‌چنین عواملی مانند یأس و نامیدی، اختلال در عزت نفس، سرخوردگی، عدم درک و یا رفتار نامناسب از سوی والدین و اطرافیان، بیکاری و بسیاری از موارد دیگر همه می‌توانند منشأ تنش‌های روحی و روانی در بین جوانان باشد. همان‌طور که بر اساس مطالعات صورت‌گرفته افراد نوجوان، بیکار، کارگران و خانه‌دار‌ها، بیش‌ترین اقدام کنندگان به خودکشی هستند.»

این روان‌درمانگر درخصوص چگونگی بررسی آمار خودکشی‌ها هم اشاره کرد که با توجه به آمار قابل‌ملاحظه شیوع خودکشی، نیاز به انجام شناسایی دقیق‌تر گروه‌های در معرض خطر، تعیین فاکتور‌های خطر و برنامه‌ریزی گام به گام برای کاهش ریسک فاکتور‌ها ضروری به‌نظر می‌رسد. اما نکته مهم در این موضوع جایی است که خانواده‌ها و مربیان باید به نحو دقیق و محبت‌آمیز رفتار نوجوانان و جوانان را تحت‌نظر گیرند و نباید روحیه انزواگرایی و بی‌قیدی فرزندان را امری ناچیز بشمارند.»

اما با افزایش نگران‌کننده آمار خودکشی جوانان و نوجوانان برای تحلیل بیشتر درباره آسیب‌پذیری بیشتر نسل جدید، خبرنگار فرهیختگان با عاطفه کیانی‌نژاد، روانشناس بالینی و روان‌درمانگر گفت‌وگو  کرده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

 در رابطه با نقش فشارهای اجتماعی و اقتصادی در آسیب‌پذیری نوجوانان و جوانان نسل جدید صحبت را آغاز کنیم.
در ابتدا مهم است بدانیم برای افرادی که اقدام به خودکشی می‌‌کنند هیچ‌گاه یک عامل بیرونی به تنهایی نمی‌تواند ایجادکننده این اقدام فرد باشد، بلکه بیشتر تحریک‌کننده او در اقدام به خودکشی است. ممکن است که شخص ایده خودکشی همواره همراهش باشد و در موقعیت‌های زیادی به آن فکر کند که در این صورت او یک اختلال شخصیت، دوقطبی و یا افسردگی زمینه‌ای دارد. از طرفی این اختلالات می‌تواند تشخیص داده نشود و توسط والدین هم به نحوی مورد غفلت قرار گیرد اما طبق بررسی دقیق پزشکان و روانشناسان، غالب افرادی که خودکشی می‌‌کنند زمان‌های زیادی از زندگی‌شان را به مرگ فکر کرده‌اند و یا حتی در گذشته اقدام‌های مکرری در خودکشی و خودزنی داشتنه‌اند.
هر چند ممکن است که فردی با اولین اقدامش هم برای خودکشی فوت کند اما مسئله‌ای که در این بحث اهمیت دارد این است که ما هیچ‌وقت عوامل بیرونی را ایجادکننده نمی‌دانیم چرا که عوامل درونی، وضعیت روانی و زمینه‌های ژنتیکی و خانوادگی هستند که نقش بسیاری در در سنین پایین دارند؛ فشارهای درون مدرسه و تنش‌های درون خانواده نیز می‌توانند نقش بسیاری در بیدار کردن و یا تشدید این افکار در افراد داشته باشند. به خصوص زمانی که فرد توانایی تحمل آن فشارها و استرس را نداشته باشد و نتواند آن‌ها را در ذهن خود مدیریت کرده و با آن کنار بیاید.

آیا کسانی که اقدام به خودکشی می‌کنند از نظر روانی ویژگی‌های یکسانی دارند؟
متاسفانه اکثر افرادی که اقدام به خودکشی می‌کنند، مکانیزم‌های دفاعی و مهارت‌های درونی ضعیفی دارند و به همین خاطر است که نمی‌توانند با این تنش‌ها کنار آمده، خود را دلداری داده و علی‌رغم مشکل پیش آمده امید و اعتماد به نفس خود را حفظ کنند، پس دچار نا اُمیدی و احساس عدم ارزشمندی می‌شوند و دست به چنین اقداماتی می‌زنند. با این حال گرچه عوامل زمینه‌ای اهمیت بسیاری دارند، اما ما نباید فکر کنیم که چون عوامل زمینه‌ای مهم هستند پس ما دیگر مسئولیتی نداریم و مهم نیست که چگونه با یک نوجوان یا یک انسان برخورد می‌کنیم. معلم‌ها و دیگر مسئولان آموزش باید بدانند که در مدرسه ممکن است دانش‌آموزان آسیب‌پذیری حضور داشته باشند که باید در رفتار با آنان با مراقبت و ملاحظه بیشتری داشت. به این معنا که اگر فرد چنین شرایطی را داشت، ما کمتر زمینه حساسش را دستکاری کنیم. به همین خاطر بالابردن سلامت روان جامعه تاثیر فوق‌العاده‌ای در پیشگیری از این اتفاق خواهد داشت.

درباره خودکشی نوجوانان دانش‌آموز دسته‌بندی از عوامل تاثیرگذار بر این اقدام وجود دارد؟
این آمار تکان‌دهنده‌ای که از آغاز سال تحصیلی درباره خودکشی دانش‌آموزان دیده می‌شود،  بسیار نگران‌کننده و شوک‌آور است. همین مورد نشان می‌دهد که سطح سلامت روان جامعه تا چه میزان پایین آمده است. دلایلی مانند مشکلات مالی، کمبود حس امید به زندگی تحت تاثیر نرخ بالای مهاجرت، رویکردهای سخت‌گیرانه نسبت به دانش‌آموزان در موفقیت‌های تحصیلی و رقابت شدید برای بهترین بودن همگی از مواردی هستند که می‌توانند سلامت روان فرد را کاهش بدهد. در این موقعیت وظیفه والدین، جامعه و مسئولین این است که هر چیزی که باعث کاهش سلامت روان دانش‌آموزان می شود را شناسایی کرده و در جهت افزایش آن قدم بردارند.

چقدر از این موضوع متوجه آموزش و پرورش و سبک تربیتیو رفتاری این نهاد است؟
از طرفی سیاست‌های ناسالم و قوانین تاریخ گذشته‌ای که همچنان هم‌ وجود دارد، می‌تواند آسیب‌زا شوند. آن‌هم در حالی که ما با نسلی مواجه هستیم که دیگر در آن قوانین نمی‌گنجد. قطعاً بخشی از این اتفاق به آموزش و پرورش هم برمی‌گردد، نهادی که با وجود گذر چند نسل همچنان در همان قوانین و اصول اولیه خود باقی مانده و با همان رویکردهای تربیتی منسوخ‌شده با دانش‌آموزان برخورد می‌کند. در شرایطی که این مدل قوانین باید نسل به نسل ارتقا پیدا کنند در غیر صورت فشار روانی را برای دانش‌آموزان بیشتر و بیشتر خواهد کرد چرا که آن‌ها بین خودشان و مدرسه‌شان وجه اشتراکی نمی‌بینند و همین باعث می شود تا احساس ارزشمندی نکنند. این‌ها همه می‌تواند جزو عوامل افزایش‌دهنده استرس در بین دانش‌آموزان باشد که اگر فردی زمینه اختلالات روانی را نیز داشته باشد، ممکن است دست به چنین اقداماتی بزند.
به‌طور کلی مرگ خود خواسته در کودکان و نوجوانان می‌تواند به دنبال رویدادهای استرس‌زای زندگی رخ دهد. چیزی که برای نوجوانان جدی است، ممکن است برای بزرگسالان بی‌اهمیت به نظر برسد. برای مثال، گاهی‌اوقات مشکل در مدرسه یا از دست دادن یک رابطه دوستی باعث تمایل نوجوانان به خودکشی می‌شود. در بعضی موارد، کودکان یا نوجوانان به دلیل شرایط خاص زندگی خود که تمایل ندارند درباره آن صحبت کنند به مرگ فکر می‌کنند، مانند: ابتلا به یک اختلال روانی، از جمله افسردگی، از دست دادن یکی از دوستان نزدیک یا اعضای خانواده یا درگیری با آن‌ها، سابقه سوء استفاده جسمی یا جنسی، مورد آزار قرار گرفتن، مشکلات مربوط به مصرف الکل یا مواد مخدر و مشکلات جسمی یا پزشکی.

 تغییرات فرهنگی و اجتماعی مانند تغییر در ارزش‌ها و هنجارها تا چه حد در آسیب‌پذیری نسل جدید یا اصطلاحاً نسل زِد تاثیرگذار است؟
ارزش‌ها در نسل جدید باید تغییر کنند. اگر یک فردی که متعلق به نسل جدید است ارزش‌های کاملا مشابه‌ای با فردی که متعلق به نسل قبلی‌اش است داشته باشد و هیچ تجدیدنظری در این‌ها نداشته باشد، ما نیز در سطح جامعه هیچ‌گاه ارتقاء نخواهیم داشت و شاهد تغییر و رشد علمی نخواهیم بود. برای مثال یک زمانی فرزندآوری در سطح زیاد ارزش محسوب می‌شد اما در دنیای فعلی دیگر این‌گونه نیست. یا یک زمانی ازدواج در سن پایین به‌عنوان ارزش تلقی می‌شد اما در حال حاضر به نوعی ضدارزش به آن نگاه می‌شود. بنابراین همگام نشدن با جامعه می‌تواند برای دانش‌آموزان فشارآفرین باشد. برای مثال یک نوجوان به واسطه سنش تمایل دارد که در ارزش‌ها تجدیدنظر کند و حتما به عنوان یک نوجوان افراطی عمل می‌کند. تغییر در ابتدا همواره افراطی‌ست و بعد در ادامه نقطه تعادل خود را پیدا می‌کند. اما در هر صورت اگر مدرسه، معلمان، مسئولین مدرسه، مسئولین جامعه و والدین این تغییرات را در دانش‌آموز نپذیرند، به آن احترام نگذارند، زمینه کمک به او را فراهم نسازند و نوجوان را به سمت متعادل کردن آن سیستم ارزشی جدید سوق ندهند، باعث ایجاد مشکلات و فشار زیادی بر آن دانش‌آموز خواهند شد.

 در مقابله با آسیب‌پذیری نوجوانان و جوانان نقش خانواده کجاست؟
درباره راهکارهای جلوگیری از خودکشی که بخشی از آن افزایش سطح سلامت روان جامعه ا‌ست، باید خانواده‌ها در مورد دوره نوجوانی مطالعه بسیاری داشته و از روانشناس هم کمک بگیرند. خوشبختانه ما در حال حاضر دسترسی زیادی به مطالب علمی داریم و والدین می‌توانند حتی از طریق تلفن‌همراه تغییرات نوجوانی را بیشتر شناخته و بدانند که یک نوجوان چه مقدار احساسات، هیجانات و احساس درک‌نشدن و تنهایی را تجربه می‌کند و نیاز است که تا چه حد بیشتر از او مراقبت کنند. برای مثال مسئله مصرف مواد مخدر در حال حاضر اهمیت بسیار زیادی دارد؛ از آنجایی که متاسفانه سن مصرف آن به خصوص ماده «وید» بسیار پایین آمده، در این مورد می‌تواند تغییرات هیجانی تجربه‌شده توسط یک انسان را تشدید کند. اگر فردی زمینه تجربه افسردگی را داشته باشد ممکن است با مصرف مواد مدتی احساس شادی کند اما ممکن است بعد از آن احساس افسردگی شدیدتری را داشته باشد. یا مصرف یک سری مخدرها که ادراک فرد نسبت خودش و محیط اطرافش را تا حد زیادی تغییر می‌دهد و یا به مرور به علت تخلیه هورمون‌های شادی‌بخش توسط آن مواد، فرد دیگر نمی‌تواند در ذهنش احساس شادی را تجربه کند و در ادامه دچار افسردگی شدیدی بشود که این‌ها همگی می‌توانند زمینه‌ساز اختلالات روانی مانند اسکیزوفرنی و یا اقدام به خودکشی باشد. به همین خاطر والدین نسبت به مسئله مصرف مواد می بایست اطلاعات جامعی کسب کنند و از سنین خیلی پایین‌تر در مدرسه و محیط اطراف، آموزش‌هایی را مبنی بر تاثیر مخرب این مواد به کودکان بدهند.
معمولا این طور است که برخی از نوجوانان در همان سن نوجوانی با مواد آشنا می‌شوند و ممکن است هیچ اطلاعات جامع و کاملی راجع به آن از مدرسه و یا والدین‌شان دریافت نکرده باشند که طبیعتاً در این موقعیت آسیب‌پذیرتر خواهند بود. به همین دلیل فقدان آموزش در این زمینه‌ها و همچنین در موضوعات تغییرات جسمی و روانی بلوغ که آن طور که باید در مدارس اتفاق نمی‌افتد و بسیار کلی و سطحی به آن پرداخته می‌شود، لازم است این آموزش به طور عمیق‌تر و وسیع‌تری هم به والدین و هم به بچه‌ها داده شود. در واقع لازم است که والدین مهارت‌های فرزندپروری را کسب کنند که باز هم بخش زیادی از آن بر عهده آموزش و پرورش است. به‌طور کلی فقدان آموزش‌های فرزندپروری و مهارت‌های لازم که در ابتدا والدین لازم است کسب کنند، مهم‌ترین عامل در افزایش ارتقای سطح سلامت جامعه است.

نوجوانی که حرف از خودکشی می‌زند چقدر باید جدی گرفته شود؟ 
حتما باید جدی گرفته شود. متاسفانه ما در مراکز درمانی موارد بسیاری را می‌‌بینیم که اگر به فرض یک کودکی بگوید «من می‌خواهم خودکشی کنم»، والدین با سهل‌انگاری تمام پاسخی می‌دهند «تو عرضه همین کار را هم نداری» یا اینکه «بالاخره کی می‌خواهی این کار را بکنی که ما از دستت راحت بشویم» و جملات مشابه این‌ها که ممکن است جدی باشد یا به شوخی مطرح شود اما بسیار مخرب است. والدین باید در این زمینه ملاحظاتی داشته و کسی که کوچک‌ترین اشاره‌ای به این موضوع دارد را برای درمان بفرستند. دارودرمانی در کنار روان‌درمانی فوق‌العاده نیاز خواهد بود. چون اختلال افسردگی و یا دوقطبی در چنین مواردی که تشدید می‌شود، به هیچ عنوان روان‌درمانی به تنهایی کفایت نخواهد کرد.
مورد دیگر فقدان یک رابطه خوب بین اعضای خانواده است که می‌تواند در انزوا و تنهایی بیشتر کودک یا نوجوان بسیار موثر باشد و او را با هدف پیدا کردن هویتش به سمت موضوعات مخربی ببرد. همچنین والدین در مراقبت از نوجوان خود باید توجه داشته باشند که وسایلی که خطر آسیب رساندن دارند را در دسترس او نگذارند. به خصوص اگر اقدام یا تمایل به خودکشی داشته باشد. اینکه یک نوجوان به خود آسیبی می‌رساند، احتمالا به آن شیوه فکر کرده و برای آن برنامه‌ریزی کرده است یا اینکه غفلتی است توسط والدین او. البته به هیچ عنوان نباید والدین را تنها مقصر بدانیم، ممکن است آن‌ها نیز تحت فشار زیادی باشند. اما باید توجه کنند که اگر فرزندشان افکار خودکشی یا خودزنی دارد، گمان نکنند که این‌ها صرفاً در ذهن اوست. چرا که ممکن است در یک زمان کوتاه این‌ها به عمل تبدیل بشود. بنابراین لازم است نظارت و دقت خود را در این زمینه بیشتر کنند.

مرتبط ها