کد خبر: 197372

اهمیت اندیشه‌های تروتسکی و تأثیر آن بر انقلاب‌های آینده

تروتسکی و کمون پاریس

لئون تروتسکی، یکی از رهبران برجسته انقلاب روسیه، در تحلیل خود از کمون پاریس به بررسی شرایط تاریخی و اجتماعی این واقعه پرداخت و به اهمیت ابتکار عمل طبقه کارگر در شکل‌گیری حکومت کارگری تأکید کرد.

سید احمد موسوی، نویسنده: تروتسکی یکی از رهبران مهم انقلاب روسیه بود که در اتحاد با لنین نقش موثری در پیروزی این انقلاب در 1917 داشت، ولی پس از لنین و به دلیل انتقاداتش از استالین، از حزب کنار گذاشته شد و سرانجام در تبعید ترور شد. تروتسکی علاوه بر زندگی پرماجرا و شخصیت نافذی که داشت، اندیشه ها و کتاب های مهمی نیز از خود برجای گذاشت. ما در این یادداشت کوتاه به اهمیت بحث های او پیرامون «کمون پاریس» می پردازیم که در کتابی با همین نام جمع آمده است.

در ایران «کمون پاریس» توسط احمد بیرشک ترجمه و در انتشارات خوارزمی در سال 59 منتشر شد. مقدمه مرحوم بیرشک نشان فضای انقلابی آن سالها را با خود دارد. او با اشاره به سقوط کاخ ستم در ایران، آن را گام اول حرکت ملت ایران می داند و می گوید برای ادامه راه باید هوشیار باشیم. او درباره انگیزه ترجمه این کتاب می نویسد: «[ما باید] از آنچه در گذشته بر ما و اقوام دیگر گذشته است درس بگیریم و به کار ببندیم. بزرگترین آموزگار ما تاریخ است... آگاهی بر تاریخ انقلاب هایی که پیش از انقلاب ما رخ داده اند چراغ هایی فرا راه ما خواهد گذاشت.» (کمون پاریس، ص 7) این کتاب هم ما را با برهه ای تاریخ انقلاب های فرانسه از منظر یکی از رهبران انقلاب روسیه آشنا می کند و نشان می دهد فهم و تفسیر تاریخ تا چه اندازه می تواند راه گشای راه آینده باشد.

در سال 1871 و در بحبوحه جنگ فرانسه و پروس، حکومت پاریس برای مدتی کوتاه یعنی تنها 72 روز به دست کارگران افتاد. به این حکومت کمون پاریس می گویند. جنگ مذکور با زمینه چینی های بیسمارک وزیر هوشمند پروس و با حمله امپراتور فرانسه (ناپلئون سوم) آغاز شد. شکست های پی در پی فرانسه در این جنگ موجب سقوط امپراتوری دوم و برقراری جمهوری سوم در فرانسه شد. پس از این سقوط، وقتی حکومت دفاع ملی نتوانست در جنگ موفقیتی به دست آورد و پاریس به محاصره پروس در آمد، ناچار شد کارگران را مسلح کند تا از شهر دفاع کنند. فرانسه با دادن امتیازات فراوان با پروس به توافق رسید، ولی کارگران حاضر به خلع سلاح نشدند. آنها از حکومت دوباره سلطنت طلبان بیم داشتند و با سازماندهی که در زمان جنگ به دست آورده بودند توانستند در مقابل خلع سلاح مقاومت کنند. حکومت با پروس مذاکره کرد که اسرای فرانسوی را آزاد کند تا بتواند از طریق آنها با حکومت کارگران مقابله کند. در نهایت به رغم مقاومت مردان و زنان کارگر، کمون پاریس با کشتاری خونین و تبعید هزاران تن شکست خورد و پایان یافت.

ماجرای کمون پاریس همچون سایر حرکت های اجتماعی فرانسه برای انقلابی ها و سوسیالیست های مختلف الهام بخش بود. مارکس در همان روزها در سه بیانیه کمون پاریس را بررسی کرد که بعدا در کتاب "جنگ داخلی در فرانسه" جمع آمدند. لنین نیز در نوشته های مختلف و مخصوصا در کتاب "کشور و انقلاب" به بررسی کمون پرداخت. ولی در میان مارکسیست ها، کمون پاریس برای رهبران انقلاب روسیه و مخصوصا تروتسکی از اهمیت ویژه برخوردار شد.

در انقلاب 1905 و 1917 روسیه آنچه محل اشکال مخالفان بود، این بود که در روسیه هنوز شرایط انقلاب کارگری فراهم نشده است. لیبرالها و اصلاح طلبان می گفتند در روسیه هنوز اقتصاد سرمایه داری و حکومت طبقه متوسط تحقق نیافته است تا طبقه کارگر توانایی لازم را بیابد و بتواند راه را برای انقلاب سوسیالیستی بگشاید.

در اینجا بود که تحلیل کمون پاریس به کمک رهبران انقلاب آمد. تروتسکی گفت که برای تشکیل حکومت کارگران نیاز به چنین مقدماتی نیست، وگرنه کمون پاریس اتفاق نمی افتاد. در فرانسه سال 1871 بیشتر از 60 درصد مردم به کار کشاورزی مشغول بودند و کار صنعتی چندان گسترشی نداشت. عموم مردم دهقان بودند و نه کارگر. با این حال نسبت نیروها بین طبقات و هوشیاری کارگران موجب شد حکومت طبقه کارگر تشکیل شود. این درست است که کمون تنها دو ماه دوام آورد، ولی همین حکومت در انگستان و آمریکا که مراکز بزرگ سرمایه داری آن زمان هستند حتی برای یک ساعت هم فراهم نشد. تروتسکی وابستگی محض انقلاب به شرایط فنی تولید را اندیشه ای خام و غیرمارکسیستی می داند:

«فکر اینکه دیکتاتوری کارگری به نحوی خودبه خود وابسته است به نیروهای فنی و وسائل فنی کشور، نشان دهنده پیش داوری ای است زاده ماتریالیسم اقتصادی فوق العاده ساده. این دیدگاه با مارکسیسم هیچ ربطی ندارد» (لئو تروتسکی، کمون پاریس، انتشارات خوارزمی، ص 47)

به نظر تروتسکی شرایط مادی و فنی تولید و نظام امور می تواند پس از تشکیل حکومت طبقه کارگر کم کم فراهم شود. آنچه برای انقلاب تعیین کننده است این ماتریالیسم خام نیست، بلکه نسبت بین طبقات، شرایط بین المللی و شاید مهمتر از همه هوشیاری و ابتکار عمل طبقه گارگر است که زمان انقلاب را مشخص می کند. همه این نکات برآمده از تحلیل وضعیت کمون پاریس بود. اگر فرانسه در شرایط جنگی نبود و اگر سلطنت طلبان در جنگ ضعیف نشده بودند و ضرورت دفاع از کشور کارگران را به میدان قدرت وارد نمی کرد و مهمتر از همه، اگر کارگران - البته با تعلل - تصمیم نمی گرفتند و اقدام نمی کردند، هرگز نمی توانستند حکومت را به دست بگیرند. به نظر تروتسکی شکست کمون پاریس را نیز باید در همین تعلل در تصمیم گیری و علاوه بر آن، در نبود قدرت حزبی جست. اگر کارگران سریع تر و قاطع تر اقدام می کردند و اگر سازمان دهی حزبی قوی پشتیبان اقدامات آنها بود کمون پاریس شکست نمی خورد.

تا پیش از این تحلیل تروتسکی، نظریه انقلاب مارکسیست ها در بند یک ماتریالیسم خام بود که برای تشکیل شرایط انقلاب باید منتظر فراهم شدن مادی و فنی باقی می ماند. تحلیل تروتسکی از کمون پاریس نظریه انقلاب مارکسیسم را از نحوی موجبیت مادی آزاد ساخت و اهمیت ابتکار عمل و قدرت سازمان یافته سیاسی را برجسته ساخت. تنها در زمینه همین تحلیل هاست که می توان انقلاب روسیه و سایر انقلاب ها و حکومت های مارکسیستی پس از آن را فهمید. مارکسیست ها مدام از قوانین قطعی و علمی تاریخ سخن می گویند که به خودی خود عمل می کند و کسی را یارای مقاومت در برابر آن نیست، ولی این بیشتر نوعی سخن تبلیغاتی برای از میدان به در کردن رقیب است: ما مطابق با علم و واقعیت و تاریخ هستیم و رقبای ما خلاف اینها. آنچه دغدغه عملی مارکسیست ها را معین می کند سازماندهی پنهان و فرصت طلبی است تا بتوانند خود ابتکار را به دست بگیرند.

به نظر می آید که تروتسکی توانست نگاه (به اصطلاح) علمی به تاریخ را با سازمان و عمل سیاسی جمع کند و از این طریق برای همه مارکسیست ها در جهان راهگشا بود، ولی بلشیوک ها در روسیه سازمان سیاسی را به بروکراسی فراگیر و عمل سیاسی را نیز به عمل فنی و مکانیکی تبدیل کردند که به ناگزیر خشونت آمیز بود و همین به فاجعه حکومت توتالیتر در شوروی زمان استالین انجامید.

مرتبط ها