کد خبر: 197359

آنچه از غزه در قاب شبکه‌ اجتماعی می‌بینیم

بلاگری در غزه؛ روایت تراژدی و امید

شبیه به آنچه در بلاگری فارسی آن را روزمرگی می‌نامیم. حالا بلاگرهایی اهل غزه هستند که روزمزگی خود را با ما به اشتراک می‌گذارند، اما روزمرگی از میان تل خاک، خانه‌های ویران شده و مردم آواره.

در دنیای غریب این روزها، فضای مجازی آنقدر در تار و پود زندگی‌ها تنیده که حتی جنگ و آوارگی هم رد آنها را از میان مردم کمرنگ نمی‌کند. یک شاخه از این زیست مجازی که محصول چندساله اخیر است، بلاگری است.

بلاگرها اغلب افراد عادی هستند که یک حوزه از زندگی را انتخاب می‌کنند و به صلاحدید خودشان در آن تولیدمحتوا می‌کنند. این وسط اگر محتوای تولید شده به مذاق مخاطب خوش بیاید، بلاگر مذکور برد بزرگی در مجازی کرده است.

درباره ضررهای زیست و اشاعه بلاگری زیاد گفته شده اما از آنجایی که جنگ یکی از غیرقابل پیش‌بینی‌ترین پدیده‌های روی زمین است، حتی بلاگری را هم متحول می‌کند و از آن محصولی تولید می‌کند که می‌توان حالا درباره منفعت‌هایش هم صحبت کرد.

از زمان شروع جنگ 7اکتبر و حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به غزه، موج آگاهی‌ها و اطلاع‌رسانی‌ها به مردم دنیا درباره این ماجرا ودر فضای مجازی شدت گرفت. افراد زیادی چه در اینستاگرام و یوتیوب و چه در اشکال دیگر فضای مجازی اقدام به آگاه‌سازی درباره وضعیت غزه کردند. بخشی خبرنگار بودند، بخشی تحلیلگر و بخشی دیگر روایتگرهای تاریخی. اما در این بین بلاگرهای دیگری هم ظهور کردند که وضعیتی که در آن زیست می‌کردند را دستمایه تولیدمحتوای خود قرار دادند، نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر.

شبیه به آنچه در بلاگری فارسی آن را «روزمرگی» می‌نامیم؛ حالا بلاگرهایی اهل غزه هستند که روزمرگی خود را با ما به اشتراک می‌گذارند، اما روزمرگی از میان تل خاک، خانه‌های ویران شده و مردم آواره. یکی از اهداف این بلاگرها جمع‌آوری کمک برای رسیدگی به وضعیت هموطنانشان است که در آوارگی به سر می‌برند. در کنار آن  تصاویر محزون و غمناکی از خانه و زندگی خود به نمایش می‌گذارند درحالی که  باز هم از شور زندگی و آزادی سرزمینشان می‌گویند. ترکیب عجیب تراژدی و امید.

تلاشی برای قربانی نشدن کودکی

این روزها 193هزارنفر، ختام انور، دختر دانشجوی مهندسی کامپیوتر اهل غزه را دنبال می‌کنند. ختام تمرکز صفحه‌اش را روی کودکان جنگ‌دیده غزه گذاشته است وسعی می‌کند لحظات شاد آنها و همان دقایقی که در دنیای کودکی خود غرق و فارغ از جنگ هستند را به تصویر بکشد. ختام در ویدئوی آخرش می‌گوید: « درست است که ما خوشی و فضای خوب را با شما به اشتراک می‌گذاریم اما در حقیقت این گوشه‌ای از زندگی ماست و ما در تلاش برای زندگی هستیم. پشت این ویدئوها خستگی زیادی است.»

 

خانه همینجاست

می‌گویند حس زنده بودن در هر خانه‌ای از بوی آشپزخانه‌اش معلوم است. «بسمه ابوشهلا» در میان ویرانه‌های غزه کیک می‌پزد و آشپزی کند تا بگوید اینجا وطن من است حتی اگر آشپزخانه را هم خراب کرده باشید.

بسمه اولین بار با ویدئویی که در آن از روی یک سکانس از  «کارتون آن‍شرلی» کیک می‌پخت معروف شد واین ویدئوی او با عنوان «امید در غزه» بارها در شبکه های اجتماعی دست به دست شد.

بسمه در ویدئوهایش نمی‌خندد و سعی نمی‌کند کتمان کند که جنگ چقدر او را درگیر اندوه کرده است، او در پستهایش به دو زبان انگلیسی و عربی از درد جابه‌جایی اجباری و اسکان های موقت می‌گوید؛ اما باز هم از روی سکانس کارتون‌ها و بین دیوارهای ریخته خانه‌ها غذا می‌پزد و می‌نویسد: «خیلی وقتها تصور می‌کردم زندگی مثل کارتونه اما حالا با اینهمه تخریب حتی وقتی واقعیت زشت تلخ وخاکستری رو رنگ می‌زنیم، نمی‌توانم بی‌خیال وضعیتی بشوم که رویاهایم را فلج می‌کند.»

 

قوی‌ترین خبرنگار عالم

ویدئوهایش به خاطر شادی  از موشک‌هایی که از ایران به سمت تل‌آویو می‌رفت و کودکان غزه در پس زمینه آن دست می‌زدند، پربازدید شد. عبود بطاح تا قبل آن به لطیفه‌هایی که برای اسرائیل می‌ساخت و سربازان رژیم را مسخره می‌کرد هم معروف بود.

پسربچه نوجوان خبرنگار وطناز در پستهای آخرش در شمال غزه قدم می‌زند و شرایط دشوار آنجا را به تصویرمی‌کشد. از مردم می‌خواهد هم دعا کنند و هم تصاویر و ویدئوهای او را پخش کنند. او در آخرین پشت صفحه‌اش که بیش از 4هزار دنبال‌کننده دارد، نقاشی از سنوار روی مبل معروفش را گذاشته و نوشته است: «مرگی که بعد از آن بهشت است و زندگی که در پس آن عزت و کرامت است»

زندگی کمی آسان‌تر

«سهر المشهراوی» که جلیقه خبرنگاری پوشیده، دست خواهرش «سما» را می‌گیرد و در ویرانه‌های حاصل از دیوانگی صهیونیست‌ها قدم می‌زند. روبه‌روی زنی آواره از جبالیا می‌ایستد و زن می‌گوید: «ما در خانه خوابیده بودیم که رژیم حمله کرد، حالا نه صبحانه داریم و نه حتی لباس!» سهر او را در آغوش می‌گیرد.در ابتدای این ویدئو به مخاطبانش گفته بود « نگویید کاری از دستم برنمی‌آید، یا به اشتراک بگذارید یا برای ما دعا کنید.»

سهر هم مثل بسیاری دیگر از بلاگرهای اهل غزه و فلسطین لینکی را در صفحه اینستاگرامش قرار داده تا کمک‌های افراد برای رسیدگی به وضعیت آوارگان را جمع‌آوری کند تا به قول خودش «زندگی را کمی برای آنها آسانتر کند.»

 

اینجا غزه است

بخشی از پستهای محمود، روزمرگی او در غره است. رختخوابی که صحبها آن را از میان خرابه‌ها جمع می‌کند، سجاده‌ نمازی که آن را در اتاقی خالی و با دیوارهای فروریخته پهن می‌کند و سفره ناهار ساده‌ای که در کنار دوستانش در همان خانه جنگ‌زده پهن می‌کند.

یک میلیون فالوئر محمود که او آنها را خانواده دوم خود می‌نامد، فرصت مناسبی است که او بیشتر تمرکزش را روی جمع‌آوری کمک مالی بگذارد، اما در کنار آن تصاویر او از ویرانه‌های غزه هر مخاطبی را متاثر و نسبت به وضعیت زندگی فلسطینیان آگاه می‌کند.

 

 

مرتبط ها