کد خبر: 197350

نسخه اصلی فوتبال علیه دشمن

موج‌ نفرت از رژیم به آمستردام رسید

اهمیت بالای فوتبال باعث شده حواشی رخ داده در پایان یک بازی در پنجشنبه شب هفته گذشته، دامن دولت‌ها، ملت‌ها و رسانه‌های متعددی را بگیرد. در این روز و در جریان دیدار تیم باشگاهی «آژاکس» هلند و تیم مکابی رژیم صهیونیستی در قالب «لیگ اروپا»، شهر آمستردام شاهد برخورد هلندی‌ها با صهیونیست‌ها بود. 

توپ فوتبال و نعره طرفداران حاضر در ورزشگاه‌ها، از توپخانه و سربازان تعیین‌کننده‌تر شده‌اند. این ورزش که بیشتر یک سرگرمی به شمار می‌رود، به دلیل جذابیتش یک صنعت اقتصادی شده و به همین ترتیب، دیگر حوزه‌ها ازجمله سیاست را نیز به خود جلب کرده است. 

محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی که روزی به‌عنوان قاتل خاشقچی، روزنامه‌نگار منتقد و ذوب‌کننده او در اسید شناخته می‌شد، حالا به شکل مستقیم و غیرمستقیم مالک رونالدو و نیمار شناخته می‌شود. به نظر می‌رسد به دلیل ویژگی‌های خاص، میدان فوتبال هم‌عرض میدان نبرد، درحال تعیین نتیجه جنگ غزه است. 

اهمیت بالای فوتبال باعث شده حواشی رخ داده در پایان یک بازی در پنجشنبه شب هفته گذشته، دامن دولت‌ها، ملت‌ها و رسانه‌های متعددی را بگیرد. در این روز و در جریان دیدار تیم باشگاهی «آژاکس» هلند و تیم مکابی رژیم صهیونیستی در قالب «لیگ اروپا»، شهر آمستردام شاهد برخورد هلندی‌ها با صهیونیست‌ها بود. 

در این درگیری‌ها 100 صهیونیست زخمی، هفت نفر مفقود و یک نفر کشته شد. پلیس هلند اعلام کرده در راستای محافظت از طرفداران تیم مکابی، 62 نفر از طرفداران فلسطین را دستگیر کرده است. 
این درگیری‌ها زمانی آغاز شد که نزدیک به سه‌هزار طرفدار تیم مکابی که از سرزمین‌های اشغالی به آمستردام رفته بودند، پس از پایان بازی در محافظت کامل پلیس شعارهای نژادپرستانه و در موافقت با نسل‌کشی فلسطینی‌ها در غزه سردادند. 

این صهیونیست‌ها پس از سر دادن شعارهایی مانند «مدرسه‌ای در غزه نیست چون بچه‌ای نمانده است» پراکنده شده و اقدام به پایین کشیدن پرچم‌های فلسطینی نصب‌شده در خیابان‌ها و منازل مردم کردند. درپی این اقدامات تحریک‌آمیز، گروهی از جوانان به مقابله با صهیونیست‌ها برخاستند که درنتیجه صهیونیست‌ها متواری شدند. 

با توجه به پیچیدگی ابعاد ماجرا به ویژه زمان‌بندی مشکوک آن هم‌زمان با انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور بعدی آمریکا، انگیزه گرفتن راست‌های افراطی در پی این اتفاق و تقارنش با آغاز سرکوب یهودیان در آلمان نازی، نمی‌توان به سادگی درباره تحولات رخ داده صحبت کرد اما آنچه آشکار است، کار رژیم صهیونیستی از این طراحی‌ها گذشته و راه نجاتی برایش پیدا نخواهد شد. 
حتی اگر تل‌آویو به همراه متحدانش یک توطئه برای مظلوم‌نمایی، اسلام‌هراسی و انحراف اذهان تدارک دیده باشد، وضعیت بغرنج رژیم و شدت عمل دشمنان صهیونیسم، نتیجه را معکوس خواهد کرد. صهیونیست‌ها طی یک سال اخیر آن‌قدر انسان کشته‌اند که با هیچ‌حربه‌ای، رویشان سفید نمی‌شود. 

قتل‌عام نزدیک به 50 هزار نفر که بخش اعظم آن را کودکان و زنان تشکیل می‌دهند، با کشته شدن یک یهودی و ناپدید شدن 7 نفر پاک‌شدنی نیست، بلکه بسیاری از این مقابله خشنود شده و علاقه‌مند به افزایش تلفات صهیونیست‌هایند. 

پیچیدگی‌های بالا موجب شده در این گزارش به تمام جوانب مثبت و جوانب منفی احتمالی پرداخته شود. باید درنظر داشت فارغ از آنچه منشأ اتفاق بوده است، این دنباله‌های اتفاقند که نتیجه را می‌سازند. اگر رخدادهای پنجشنبه‌شب آمستردام خودجوش بوده، رها کردن این مسیر می‌تواند تل‌آویو را به برخی از نتایج مدنظرش برساند و اگر توطئه خود رژیم بوده، تضمینی نیست که پیامدهای آن بیشتر از مواهب دامنگیرش نشوند. 

جوانب مثبت
اگر فرض را بر طراحی امنیتی رژیم برای مظلوم‌نمایی بگذاریم، اصل طراحی در زمینه نفرت علیه صهیونیست‌ها نشان می‌دهد این پدیده آن‌قدر تثبیت شده که تل‌آویو خود نیز برای طراحی، زمینی جز آن سراغ ندارد. از این رو فارغ از منشأ قضیه، در این بخش به جوانب مثبت واقعه پرداخته شده است.  

1- ضدیت با رژیم صهیونیستی به‌شدت فراگیر شده و آن را می‌توان در تمام عرصه‌ها دید. فوتبال اما به‌ویژه در روزهای اخیر، به برجسته‌ترین صحنه در میان این عرصه‌ها تبدیل شده است. حمل پرچم فلسطین، شعار در طرفداری از فلسطینی‌ها و ابراز نفرت از نسل‌کشی در سرزمین‌های اشغالی صحنه‌ای آشنا و فراگیر در استادیوم‌های اروپاست. 

2- رسانه‌های غربی و صهیونیستی تلاش کرده‌اند درگیری‌های آمستردام را به زد و خورد میان صهیونیست‌ها و مسلمانان در این شهر مرتبط بدانند. این درحالی است که نفرت از یهودیان بیشتر از هرکجا ریشه در اروپا داشته و دارد. نفرت از برخی جوامع یهودی در اروپا ریشه‌ای تاریخی داشته و ارتباطی به مسلمانان و دیگر ملت‌ها و گروه‌ها ندارد. 
این نفرت نیز منحصر به یک گروه و جناح خاص در اروپا نبوده و همه شمول است. در دوره تاریخی منتهی به جنگ جهانی اول تا پایان جنگ جهانی دوم، از روسیه گرفته تا آلمان، فرانسه و انگلیس، نفرت از یهودیان در اشکال مردمی و دولتی وجود داشت که بسیاری از جنبه‌های آن پس از 1945 نیز تداوم یافتند. ظرفیت‌های نفرت از یهودیان، با نسل‌کشی صهیونیست‌ها در سرزمین‌های اشغالی تشدید شده و بار دیگر به یکی از اصلی‌ترین موضوعات در قاره سبز تبدیل شده است.

3- با پایان جنگ جهانی دوم و تسلط نسبی صهیونیست‌ها در جهان غرب، قوانینی برای مقابله با ضدیت و شعار علیه رژیم در کشورهای اروپایی وضع شد که همچنان اعمال می‌شوند. علی‌رغم تمام محدودیت‌ها و فشارها اما شهروندان اروپایی حتی در اقشار بالادست مانند استادان دانشگاه، هنرمندان و سیاستمداران، با وجود آگاهی از تبعات اعتراضاتشان، زیان‌ها را به جان خریده و علیه تل‌آویو اعتراض می‌کنند. هزینه دادن برای مقابله با جنایت‌های رژیم توسط نخبگان اروپایی موضوع کمی نیست و تسلط صهیونیست‌ها بر قاره سبز را تضعیف می‌کند.

دولت‌های اروپایی نمی‌توانند ملت‌ها و نخبگانشان را نادیده بگیرند، به عنوان مثال دولت‌های اسپانیا و ایرلند بر اثر فشارهای آمریکا و صهیونیسم جهانی، اعضای ضدصهیونیست خود را تغییر دادند اما به دلیل فشارهای فزاینده مردمی، راهی جز اتخاذ سیاست‌های ضد رژیم نداشته‌اند. در بهار سال جاری که سه کشور اسپانیا، ایرلند و نروژ کشور فلسطین را به رسمیت شناختند، جرمی کوربین عضو مجلس عوام انگلیس و رهبر سابق حزب کارگر علت تصمیم آن‌ها را فشارهای مردمی دانست.

 او تاکید کرد دولت انگلیس نیز باید به دلیل فشارهای مردمی موجود دست به چنین اقدامی بزند؛ چندی قبل از این اتفاق بود که دولت سابق و محافظه‌کار انگلیس مجبور شد وزیر کشور خود را به دلیل انتقاد از تظاهرات حامیان فلسطین تغییر دهد. 

4- رژیم صهیونیستی دیگر در حوزه‌های بین‌المللی جایگاهی ندارد؛ از ورزش گرفته تا هنر و سیاست، همه و همه صحنه اعتراض و ضدیت با تل‌آویو شده‌اند. این پدیده تا جایی ریشه دوانده است که فرانسه و اسپانیا، شرکت‌های متعلق به رژیم را از حضور در نمایشگاه‌های تسلیحاتی خود منع کرده‌اند.

5- نفرت بین‌المللی کنونی از رژیم را خود صهیونیست‌ها با جنایت‌هایشان کاشته‌اند. پاسخ جنایت‌های رژیم باید در جایی داده شود و این‌گونه نیست که همه دنیا در اختیار صهیونیست‌ها و همکارانشان باشد. این اتفاقات خارج از مدیریت صهیونیسم است. صهیونیست‌ها هرچه بر نسل‌کشی خود اصرار داشته باشند، منزوی‌تر خواهند شد. 

6- ورزش همانند دانشگاه محل حضور و تجمع جوانان است. خیزش فعالان ورزشی و دانشگاهی علیه صهیونیست‌ها نشان می‌دهد نسل جوان غربی که در بلندمدت تا 50 سال آینده در غرب حضور خواهند داشت و به‌سرعت طی یک تا دو دهه آینده مدیریت دولت‌های خود را در دست خواهند گرفت، نظری به‌شدت منفی درباره تل‌آویو دارند و این نظر نیز دیگر تغییر نخواهد کرد؛ در نتیجه تل‌آویو در آینده جهان جایی ندارد. 

7- اگر فلسطین اشغالی برای یهودیان صهیونیست ناامن شود دیگر آن‌ها در غرب نیز جایی ندارند تا در مهاجرت معکوس به این مجموعه بروند. آن‌ها اگر با انفجار اوضاع در غرب آسیا ناچار به خروج از سرزمین‌های اشغالی شوند، کار دشواری برای بازگشت به اروپا خواهند داشت. صهیونیست‌ها اگر به اروپا بازگردند با شرایطی بدتر از جنگ جهانی دوم مواجه می‌شوند. 

8- گفته شده در میان کسانی که به صهیونیست‌ها حمله کرده‌اند مسلمانان عرب و ترکیه‌ای نیز حضور داشته‌اند. این جمعیت‌ها اثرات زیادی بر جوامع مادر خود دارند و جنب‌وجوش آن‌ها می‌تواند به تحرک‌هایی منجر شود. در همین راستا رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه که مناسبات اقتصادی‌اش با تل‌آویو را حفظ کرده است باید نگاه دیاسپورای ترکیه‌ای در جهان را بیشتر از گذشته در نظر بگیرد. این مسائل از دیاسپورا به کشورهای منشا نیز باز گشته و باعث التهاب در آن‌ها خواهد شد. 

9- در تظاهرات دفاع از فلسطین، شهروندان بومی هلند پرشمارتر از دیگرانند. میزان حضور آن‌ها تا حدی زیاد است که دیگر گروه‌ها به چشم نمی‌آیند. این مسئله تنها محدود به هلند نیست و در سراسر قاره سبز و در دیگر کشورهای اروپایی نیز شهروندان بومی و قدیمی این کشورها نقش اصلی و پررنگ‌تر را در اعتراض علیه رژیم برعهده دارند. 

یک احتمال پررنگ درباره منشا واقعه آمستردام، توطئه و طراحی امنیتی رژیم برای اجرای طرح‌های خود و ایجاد آرایش سیاسی جدید در غرب و جهان است.

متن کامل گزارش سید مهدی طالبی را در روزنامه فرهیختگان بخوانید

مرتبط ها