وزیر اقتصاد با اشاره به اینکه تمام تلاش ما جبران عقب ماندگی گذشته در این منطقه است، گفت: این قول را میدهیم که توجهی به سیستان و بلوچستان از نظر منابعی که باید صرف کنند و هم استفاده از شرکتها و سرمایهگذاریهایی که قرار است رخ دهد، انجام شود.
عبدالناصر همتی پیش از ظهر امروز در نشست با فعالان و مدیران بانکهای عامل سیستان و بلوچستان، اظهار داشت: امید که با پیگیریها و اقدامات نمایندگان و فعالان اقتصادی شاهد سرعت گرفتن برنامهها در سیستان و بلوچستان باشیم.
وی افزود: رسیدگی بیشتر به استانها بویژه استانهای محروم از تأکیدات رئیس جمهور است و وزارت اقتصاد با بیشترین تعداد دستگاههای استانی میتواند در اجرای این سیاست نقش مهمی را ایفا کند.
وزیر امور اقتصادی و دارایی اظهار کرد: وزارت امور اقتصادی و دارایی نقش محوری در اقتصاد کشور دارد و باید تلاش کنیم که این نقش را در کم کردن آلام و مشکلات اقتصادی مردم به کار گیریم.
وی تاکید کرد: سیستان و بلوچستان توسعه یافتگی آن بیشتر و حساسیت این استان بسیار مهم بوده و باید به آن به صورت ویژه توجه شود و شعار «وحدت، امنیت و توسعه» دولت چهادهم مساله بسیار مهم برای این استان به شمار رفته و تمام تلاش ما تحقق این مهم است. رسیدگی بیشتر به استانها به ویژه استانهای محروم از تأکیدات رئیس جمهور است و وزارت اقتصاد با بیشترین تعداد دستگاههای استانی میتواند در اجرای این سیاست نقش مهمی را ایفا کند.
همتی با اشاره به اینکه تمام تلاش ما جبران عقب ماندگی گذشته در این منطقه است، ادامه داد: این قول را میدهیم که توجهی به سیستان و بلوچستان از نظر منابعی که باید صرف کنند و هم استفاده از شرکتها و سرمایهگذاریهایی که قرار است رخ دهد، انجام شود.
وی با توجه به اینکه 50 درصد منابع سیستان و بلوچستان قرض الحسنه و این یک امتیاز مثبت به شمار میرود، افزود: این یک مزیت بوده که بانکهای این استان دارند؛ باید متناسب با این مهم، میزان قرض الحسنهای که پرداخت میشود به متقاضیان در استان بیشتر شود و از طرف دیگر واحد درصد سرمایه گذاری تا حدود سه درصد در این استان کمتر حساب تا جذابیت بیشتری برای سرمایه گذاری ایجاد شود.
وزیر امور اقتصادی و دارایی بیان کرد: مورد دیگر سقف اختیارات بانکها بوده که در راستای رفع مشکلات مردم در همان استان راهگشاست، همچنین پرداخت به موقع معوقات در این استان یک موضوع مثبت بوده و باید به مردم کمک کرد.
وی در خصوص نیروی انسانی شعب بانکها گفت: اگر واقعا شعبهای در یکی از نقاط حساس سیستان و بلوچستان نیازمند یا تعداد کارکنان آن ناکافی است، تامین و مشکل برطرف شود.
همتی با بیان اینکه کولبری ساماندهی خواهد شد، ادامه داد: مولدسازی بحث مهمی است که علاوه بر تأکید روسای قوه بر آن، تأکید رهبر معظم انقلاب نیز است و استان ها در این راستا باید اقدامات مناسبی را انجام دهند.
معرفی کتاب مرتبط «یک زمستان با کولبرها» نوشته صادق امامی عضو شورای سردبیری روزنامه «فرهیختگان» را در سایت «فرهیختگان» بخوانید. در بخشی از این کتاب آمده است: ««ساعت 10:30 صبح تاکسی میرسد. طی مسیر، تمام کوه، دشت و صحرا را برف پوشانده است. آنقدر در مسیر منظرههای زیبا خلق شده که وحید چند باری از راننده میخواهد ماشین را نگه دارد تا از منظره بکر و دست نخورده و تک درختهای پوشیده از برف در دل کوهستان عکس بگیرد. چطور میشود این طبیعت زیبا را رها کرد و به دنبال کولبری رفت؟ جذابیت خیرهکننده این مناطق میتواند سردشت و روستاهای مرزیاش را تبدیل به قطب توریسم در منطقه کند. بیشک با ورود نخستین توریستها به این منطقه بکر و زیبا، مشکل اقتصادی بسیاری از خانوادهها حل میشود و دیگر خانوادهای حاضر نمیشود فرزندش یا همسرش یک کوله پشتی و چند متر طناب بردارد و راهی مرز شود.
برفهای کف جاده، در بخشی از مسیر، تبدیل به یخهای ضخیمی شدهاند که زنجیر چرخ هم از پسشان برنمیآید. چند باری پراید زردرنگی که سوارش هستیم، بکسوباد میکند، ولی به خیر میگذرد و مسیرمان به سمت درمانآباد را ادامه میدهیم. نزدیک درمان آباد که میرسیم، راننده میگوید که چند هفته پیش، برادر رحمان یوسفی در مرز کشته شده است و چند روز پیش هم مراسم چهلمش را گرفتند. در میان زیبایی طبیعت یکدست سفید سردشت، به روستا میرسیم. چند نفری سمت راست جاده ایستادهاند. راننده یک نفر را نشانمان میدهد و میگوید: «اینجا درمانآباد و آن آقا که کنار جاده ایستاده، رحمان یوسفی است.» رحمان با پسرش و چند نفر دیگر منتظر رسیدن ما بودند. رحمان صورتی سبزه و تپل دارد. بعد از سلام و احوالپرسی، در میان خیابان مملو از برف، ما با او همراه میشویم. کمی که به سمت انتهای روستا میرویم، یک خانه نیمهکاره را نشانمان میدهد و میگوید: «این خانه برادر من بود. برادرم حدود دو ماه پیش در مرز کشته شد.» نگاهی ناامیدانه به سرتاپای خانه یک طبقه میکند: قرار بود گچکار بیاید و خانه را گچ کند، اما قسمت نشد.» به خانهای که برادر مرحومش تا تکمیل شدن خانهاش اجاره کرده بود، میرویم. خانهای یک طبقه، قدیمی و کوچک. در ورودی خانه به جای اینکه رو به خیابان اصلی باشد، پشت به جاده و رو به یک دره زیباست. با خوشآمدگویی گرم که ترکیبی از زبان فارسی و کردی است، وارد خانه میشویم. همسر پیمان با گذشت دو ماه از درگذشت همسرش، همچنان لباس سیاه عزا به تن دارد. او از حالا باید به تنهایی دختر و پسر کمتر از 12 سالهشان را بزرگ کند. از سختترین کارها برایم، تسلیت گفتن به افراد است. گویی که در آن لحظه استخوانی در گلویم فرو کردهاند. همیشه سعی کردهام تا میتوانم در مجالس ختم اقوام دور شرکت نکنم. اگر اختیار دست خودم بود، در مراسم ختم اقوام نزدیک هم شرکت نمیکردم.».»