«چارپایه» که این روزها از شبکه ۳ پخش میشود ازجمله محصولاتی است که از ایده تا اجرا در دوره اخیر ساخته شده و مخاطب انتظار داشت با حضور این چهار نفر (علی صادقی، قدرتالله ایزدی، یوسف تیموری و جواد خواجوی) تلویزیون بتواند دوباره به روزهای اوج خود در کمدی برگردد.
اما با پخش قسمت اول چارپایه، آنچه روی قاب تلویزیون قرار گرفت به هر چیزی شبیه بود بهجز برنامهای سرگرمکننده. اساس چارپایه بر چهرههاست و بر این فرض جلو میرود که چون بازیگران دعوتشده کمدینهای قهاریاند پس عملاً نیازی به کار دیگری نیست و تنها حضور چهرهها میتواند مخاطب را جذب کند!
با گذشت چند قسمت از چارپایه میشود فهمید که نگه داشتن مخاطب برای سازندگان اثر و مدیران شبکه سه فاقد اهمیت است، چون برنامهای که طراحی شده عملاً پارهپاره است، این مسئله یا میتواند بهخاطر سانسور باشد و یا در تدوین شاهکاری عجیب و غریب رقم خورده است. در هر قسمت از برنامه در میانه صحبت کردن بازیگران کات میخورد و ناگهان قسمتی دیگر و بخش دیگری از برنامه پخش میشود. مکرر رقم خوردن این وضعیت عملاً مخاطب را در گیجی مطلق قرار میدهد و به جای آنکه با اثر همراه شود مجبور است خودش در ذهن یک تدوین و منطقی از اثر بسازد.
اگر بخواهیم سراغ فرم چارپایه برویم شرایط رخداده در برنامه این را به ذهن میرساند که شاید چارپایه اصلاً برای مدیوم تلویزیون ساخته نشده و سازندگان این برنامه طرح یک مجموعه کلیپ را برای پخش در اینستاگرام یا فضاهایی اینچنینی را در ذهن داشتهاند. اینکه تلویزیون تا چه زمانی میخواهد فرایند آزمون و خطا و سَنبل کردن را ادامه دهد مشخص نیست و با آزمون و خطایی که با صرف هزینه کردن اسامی و بیهیچ خلاقیتی، منطقاً منتج به تولید برنامههایی با این کیفیت میشود؛ اما در این بین یک موضوع شدیداً مخاطب را آزار میدهد، اینکه برنامهای با این وضعیت و با پول مردم ساخته شود و صاحبان اثر سردرگمی و بههمریختگی آن را مربوط به فاخر نبودنش بدانند و نسخه تجویزیِ عوض کردن کانال را به ملت پیشنهاد بدهند، نهتنها توهینآمیز است، بلکه نشان از این دارد که سازندگان خود میدانند چه دستهگلی به آب دادهاند.
متن کامل گزارش محمدحسین سلطانی، خبرنگار گروه فرهنگ روزنامه فرهیختگان بخوانید