کد خبر: 197149

بهروز افخمی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»

آوردن ستاره‌ها وقت تلف کردن است

بهروز افخمی می‌گوید؛ آن گروهی که از برنامه «هفت» خوش‌شان نمی‌آید، اکثراً از دور خارج شده‌اند، یعنی دیگر فیلم‌سازان مهمی نیستند، فیلم‌هایشان تماشاچی زیادی ندارد و ارتباط‌شان با ملت قطع شده است. الان فیلم‌سازان جوان می‌آیند و ما به‌دنبال اینیم که آنها را بشناسیم؛ کدام‌شان بااستعدادترند، کدام‌شان می‌توانند جریان‌ساز و دوران‌ساز باشند، کدام‌شان تقلبی‌اند و می‌شود به کدام‌شان امیدوار بود، با وجودی که هنوز فیلم بزرگش و تأثیرگذارش را نساخته است.

فرهیختگان: سکان‌دار امروز برنامه تلویزیونی «هفت»، اگرچه شاید برای بعضی از جوان‌ترها بیشتر با اظهارنظرهای جنجالی سال‌های اخیرش شناخته شود، اما برای علاقه‌مندان جدی و قدیمی‌تر سینما، همچنان همان خالق برخی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران مثل «عروس» و «شوکران» و کارگردان سریال ماندگار «کوچک جنگلی» است؛ کسی که ماجراجویی‌های دیگری مثل فیلم‌سازی در کانادا و حتی نمایندگی مجلس را هم در کارنامه دارد.
افخمی سال گذشته بعد از 9 سال، فیلم جدید و البته کاملاً متفاوت «صبح اعدام» را ساخت که برایش اولین سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را از جشنواره فیلم فجر به ارمغان آورد و حالا درپی ساخت فیلم متفاوت دیگری است که مختصات آن از تداوم عطش او برای تجربیات تازه در سن نزدیک به 70 حکایت دارد. در این گفت‌وگو که طیف قابل‌توجهی از موضوعات روز سینمای ایران را دربرمی‌گیرد، از ابتدا سعی داشتیم از چهارچوب سینما خارج نشویم و نتیجه البته همچنان خالی از سخنان جالب‌توجه و چه‌بسا بحث‌برانگیز نیست.

فیلم جدیدی که می‌خواهید بسازید، چه ساختار و جزئیاتی دارد؟
فیلم جدیدم یک کمدی جیمز باندی است که به زبان انگلیسی ساخته می‌شود.

در داخل ایران؟
بله، در ایران فیلم‌برداری می‌شود، ولی داستانش در خارج از ایران بین آدم‌هایی اتفاق می‌افتد که انگلیسی‌زبانند.

بازیگرانش چه کسانی‌اند؟
همان بازیگران «صبح اعدام» هستند و احتمالاً حمید گودرزی هم در آن بازی می‌کند.

اولین رونمایی از فیلم در جشنواره فجر است؟
بله، ولی در بخش خارج از مسابقه، چون فیلم به زبان انگلیسی است و فکر می‌کنم ازنظر قانونی هم مشکل داشته باشد که فیلمی به زبان غیرفارسی در بخش مسابقه سینمای ایران باشد. فیلم را به بخش بین‌الملل ارائه می‌کنیم، ولی اگر در بخش سینمای ایران هم شرکت داده شود، در بخش خارج از مسابقه خواهد بود.

تا چند وقت دیگر که می‌خواهید فیلم‌تان را کلید بزنید، باز هم اجرای «هفت» را ادامه می‌دهید؟
بله، ان‌شاءالله. به نظرم اهمیت «هفت» از ساخت یک فیلم بیشتر است.

از همین‌جا سراغ «هفت» برویم. شما معتقدید نقد چیز به‌دردنخوری است، اما در این برنامه دو میز نقد دارید که شاید بخش اعظم برنامه را تشکیل می‌دهد. در این میزانسن با دو منتقد اذیت نمی‌شوید؟
نقد برای فیلم‌ساز به‌درد نمی‌خورد، نه تماشاگر. منتقد باید مشاور تماشاچی باشد و به او کمک کند بین این همه محصول سرگرم‌کننده، جدی یا هنری، وقت محدودش را برای کدام فیلم، تئاتر، رمان یا هر محصول دیگر بگذارد. طبیعتاً تماشاچی جدی که برای اوقات فراغتش ارزش قائل است و می‌خواهد از پیش تصمیم بگیرد که کدام فیلم را ببینند و کدام کتاب را بخواند، سراغ منتقدی می‌رود که با سلیقه‌اش جور باشد و نظراتش را بپسندد. تا اینجا هیچ مشکلی پیش نمی‌آید و من هم معتقدم منتقد موجود به‌دردبخوری است و به تماشاچی کمک می‌کند وقتش را با محصولات باارزش‌تری پر کند، ولی اگر منتقد فکر کند می‌تواند الهام‌بخش فیلم‌سازان باشد و ژست استاد برای آنها بگیرد، درست نیست. می‌شود به همه فیلم‌سازها اطمینان داد از منتقد نمی‌توانند چیز زیادی یاد بگیرند.

نقد رایج به برنامه «هفت» این است که میهمانان چهره چندانی ندارد. به‌هرحال مخاطب تلویزیون علاقه دارد ستاره‌ها را در این برنامه ببیند، ولی الان عملاً هیچ بازیگری را دعوت نمی‌کنید و حتی اگر دعوت کنید، شاید به دلایلی نپذیرند. شما علاقه‌ای ندارید ستاره‌ها در «هفت» حاضر شوند؟
زیاد در جریان نیستم. تهیه‌کننده باید دنبال این ماجرا باشد که فیلم‌سازها یا بازیگرها یا هرکسی که موردنقد قرار می‌گیرد، به برنامه بیاید. ازنظر من البته فرقی نمی‌کند. من بیشتر علاقه‌مندم که فیلم‌سازها بیایند؛ فیلم‌سازها هم معمولاً سلبریتی نیستند.

چرا فیلم‌سازها؟
برای اینکه آنها فیلم را ساخته‌اند! بازیگرها فیلم را بازی کردند و ازنظر من بازیگرها آدم‌های اصلی نیستند، مگر استثنائاتی که روحیه و شخصیت خودشان را به فیلم تزریق می‌کنند و این کار باعث می‌شود کارگردان هم تحت‌تأثیر آنها قرار بگیرد و حتی فیلم‌نامه را براساس آنها بنویسند. چنین کسانی در سینمای ایران خیلی کمند و به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسند.

مثال می‌زنید؟
مثلاً رضا عطاران. در هر فیلمی که باشد، روحیه خودش را منتقل می‌کند و فیلمی بازی نمی‌کند که به‌هیچ‌وجه با روحیه و شخصیت خودش جور درنیاید. البته فیلم‌هایی هم کارگردانی کرده که به نظر من خوب درآمده‌اند. من فیلم‌های رضا عطاران را خیلی دوست دارم.

فکر می‌کنم قبل از انقلاب این‌طور بازیگران بیشتر بودند.
بله، خیلی بیشتر بود.

فارغ از این مسئله، بالاخره شما به فکر دیده شدن برنامه هم هستید دیگر. حضور بازیگر و سلبریتی، این فایده را دارد.
ازنظر من برنامه هیچ احتیاجی به ستاره ندارد و همین‌الان نیز جزء پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیون است و دلیلی ندارد با آوردن ستاره به برنامه، وقت آن را تلف کنیم. الان تماشاچی‌ها ضمن این که سرگرم می‌شوند، شاید درباره سینما به نکاتی هم توجه پیدا کنند و چیزهایی به‌اصطلاح یاد بگیرند. اگر در سن‌وسال یادگیری مثل دبستان یا دبیرستان باشند؛ سن‌وسالی که آدم تصمیم می‌گیرد چه‌کاره بشود. مثلاً بعضی می‌خواهند فیلم‌ساز شوند و در آن سن‌وسال تصمیم می‌گیرند و سعی می‌کنند همه‌چیزش را درست یاد بگیرند. فکر می‌کنم آنها می‌توانند چیزهایی از برنامه یاد بگیرند. ما ستاره را به‌صرف این که ستاره است، بیاوریم تا مردم سن‌وسال‌دار و کسانی که صرفاً می‌خواهند تفریح کنند، بنشینند و ستاره را ببینند؟ که چه بشود؟ وقت برنامه تلف می‌شود.

برنامه جذاب باشد دیگر!
الان برنامه جذاب است و خیلی مخاطب دارد.

این را براساس آمار می‌گویید؟
بله، براساس آماری که به ما داده‌اند. درصدش را نگفته‌اند، ولی گفته‌اند جزء پربیننده‌ترین برنامه‌های گفت‌وگومحور تلویزیون است.

مثلاً چندم بین گفت‌وگومحورها؟
نمی‌دانم. اینها را به ما نگفته‌اند. خیلی نمی‌شود در این مورد آمار دقیقی گرفت.

آیا «هفت» در معادلات سینمای ایران به‌اندازه کافی تأثیر دارد؟
فکر می‌کنم برنامه هم دیده می‌شود و هم دوره اول آن که 10 سال پیش شروع شد، خیلی روی زیاد شدن تماشاگران سینمای ایران تأثیر گذاشت. از موقعی که برنامه شروع شده، آشکارا تماشاگران سالانه سینمای ایران از حدود 15 میلیون نفر به بیست‌وچند میلیون نفر رسیده‌اند.

در اولین فصل؟
نه، درباره دوره خودم می‌گویم، دوره بعد از آقای گبرلو.

یعنی معتقدید آن افزایش تماشاگر تأثیر برنامه «هفت» بوده؟
می‌گویم که باید به این توجه شود. اگر بخواهیم بدون تعصب به آمار فکر کنیم، بالأخره باید به این موضوع هم فکر کرد.

الان طیفی از بدنه سینما که ازقضا نفوذ زیادی دارند، «هفت» دوره شما را نمی‌پسندند. فکر می‌کنید می‌شود ارتباط برنامه با این طیف بهتر شود؟
فکر می‌کنم آن گروهی که از برنامه «هفت» خوش‌شان نمی‌آید، اکثراً از دور خارج شده‌اند، یعنی دیگر فیلم‌سازان مهمی نیستند، فیلم‌هایشان تماشاچی زیادی ندارد و ارتباط‌شان با ملت قطع شده است. الان فیلم‌سازان جوان می‌آیند و ما به‌دنبال اینیم که آنها را بشناسیم؛ کدام‌شان بااستعدادترند، کدام‌شان می‌توانند جریان‌ساز و دوران‌ساز باشند، کدام‌شان تقلبی‌اند و می‌شود به کدام‌شان امیدوار بود، با وجودی که هنوز فیلم بزرگش و تأثیرگذارش را نساخته است. در مقابل برای فیلم‌سازانی متأسفم که این‌طور ژست می‌گیرند که سینمای ایران چیزی جز فیلمی ندارد که آنها عرضه می‌کنند. فکر می‌کنم آنها با کارهایی که در این چندسال اخیر کرده‌اند، تیشه به ریشه خودشان زده‌اند.

فکر نمی‌کنید خیلی از فیلمسازهای جوان، خصوصاً در ارتباط با «هفت» دنباله‌رو و تحت‌تأثیر آن گروه‌اند؟
نه.

یک سؤال نسبتاً حاشیه‌ای هم بپرسم. در مواردی که برخی از آن در همین برنامه «هفت» اتفاق افتاده، خنده‌های شما بازخورد خوبی نداشته. مثل مصاحبه شما با جمعی از خبرنگاران بعد از فوت داریوش مهرجویی یا بحثی که با ابوالقاسم طالبی در برنامه «هفت» داشتید. ارزیابی‌تان از این اتفاقات چیست و آیا ممکن است اثری روی مخاطب برنامه «هفت» داشته باشد؟
کسانی که به لبخند من یک هفته بعد از مرگ مهرجویی، در موقعیتی که خبرنگارها دوره‌ام کرده بودند و من دوست داشتم به خاطر ساعت‌ها معطلی به آن‌ها دلداری بدهم خرده می‌گیرند، خودشان موجودات بیمار و خنده‌داری‌اند که عقل درست و حسابی ندارند که فکر می‌کنند 10 روز بعد از شروع کشتار زن و بچه‌ها در غزه و یک هفته بعد از کشته شدن مهرجویی و خانمش، در‌حالی‌که به سؤالات جواب می‌دهم، باید عبوس و غمگین باشم. کسانی که این چیزها را پررنگ و بزرگ می‌کنند و سعی دارند از آن تصویر منفی بسازند، بیمار روانی‌اند. کسانی هم که آن را باور می‌کنند، همان‌قدر بیمارند.

اما شکلی که منتشر شد...
شکلی که منتشر شد، یکی از کثیف‌ترین بازی‌های فضای مجازی بود. کسانی این کار را انجام دادند که می‌خواستند حمله اسرائیل به زن و بچه مردم در نوار غزه، تحت‌الشعاع قرار بگیرد.

درمورد ابوالقاسم طالبی چه؟
در آن مورد نمی‌توانم بگویم برای چه خندیدم.

برویم سراغ فیلم «زودپز»، پدیده این روزهای سینما. شما معمولاً مدافع سینمای کمدی‌اید، اما منتقدان این فیلم می‌گویند جا را برای بقیه فیلم‌ها تنگ کرده و حتی سانس‌های آن‌ها به فیلم ‌زودپز‌ داده شده. نظرتان چیست؟
هیچ اشکالی ندارد. همیشه فیلمی می‌آید که مثلاً 100 برابر فیلم‌های همراه خودش فروش می‌کند و تمام یا نصف بیشتر سالن‌ها را به خودش اختصاص می‌دهد. این که تقصیر فیلم «زودپز» نیست. مشکل این است که تعداد سالن‌های سینما در ایران کم است. در‌حالی‌که ما 3 هزار سالن نیاز داریم، ولی تا آخر سال ممکن است این تعداد به هزار سالن برسد. وقتی 3 هزار سالن باشد، فیلمی مثل ‌زودپز‌ سالن‌های خودش را پیدا می‌کند و فیلم‌های دیگر هم همین‌طور.

متن کامل گفت‌وگوی مصطفی قاسمیان، خبرنگار گروه فرهنگ با بهروز افخمی را در روزنامه فرهیختگان بخوانید

مرتبط ها