کد خبر: 197003

دست رد سخنگوی دولت به پیشنهاد جواد امام

رفع فیلترینگ و خطر تله هواداری

جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات، در واکنش به تجمع مخالفان رفع فیلترینگ، نامه‌ای به وزیر کشور نوشت و درخواست برگزاری تجمعی در حمایت از رفع فیلترینگ را مطرح کرد. این اتفاقات منجر به پاسخ‌گویی فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت شد.

جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات، در واکنش به تجمع مخالفان رفع فیلترینگ، نامه‌ای به وزیر کشور نوشت و درخواست برگزاری تجمعی در حمایت از رفع فیلترینگ را مطرح کرد. این اتفاقات منجر به پاسخ‌گویی فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت شد که در نشست مطبوعاتی خود، این تجمعات را نوعی «لشکرکشی‌های خیابانی» نامید و تأکید کرد که دولت خود پیگیر موضوع رفع فیلترینگ است و نیازی به تجمع‌های مردمی نمی‌بیند. این تنها رویکرد تقابلی نیست که برخی گروه‌های سیاسی از زمان آغاز به کار دولت چهاردهم برای پزشکیان تجویز می‌کنند.

اصرار برخی طیف‌های رادیکال بر عزل ظریف، سهم‌خواهی‌های اصلاح‌طلبان و توییت‌های ضد‌دولت بی‌پایان آنها و اخیرا نیز هجمه این طیف به حکم انتصاب مشاور وزیر ورزش تنها گوشه‌ای از نزاع‌های ساختگی است که خطر افتادن مسائل کشور به تله دوقطبی‌های غیر‌سازنده را تشدید کرده است. در چنین فضایی سخنگوی دولت موضع درستی را اتخاذ کرده که برای نیفتادن دولت به تله هواداری باید به سایر مسائل اختلافی نیز تسرّی یابد.

مفهوم «تله هواداری» به آن دسته از سیاست‌هایی اشاره دارد که در ظاهر با هدف جلب رضایت هواداران و حامیان سیاسی صورت می‌گیرد؛ اما در باطن می‌تواند به تقویت اختلافات و ایجاد جبهه‌گیری‌های تند و متقابل در سطح جامعه بینجامد. در اینجا دولت با اتخاذ رویکرد هوادار پسند، گویی در تلاش است به جمعیت موافق و طرفداران نشان دهد که تمام‌قد از خواسته‌های آنان حمایت می‌کند. با این حال، این راهبرد می‌تواند به عاملی تبدیل شود که جناح‌های مخالف را به جبهه‌گیری‌های شدیدتر و حتی تحریک جامعه به اقدام‌های اعتراضی سوق دهد.

به طور مثال در حالی که به نظر می‌رسد حمایت از رفع فیلترینگ حرکتی مترقی و در راستای حقوق شهروندی باشد؛ اما این نوع موضع‌گیری‌ها وقتی با تله هواداری همراه می‌شوند، به جای حل مشکل، تنش‌ها را عمیق‌تر می‌کنند. نتیجه این امر لاینحل ماندن مسائلی است که بعضا ممکن است خیلی هم پیچیده نباشند. یعنی سیاستمدار به جای تحقق مطالبات هواداران صرفاً تهییج جامعه را سهل‌تر کرده و حل مسئله را دشوار‌تر.

دولت روحانی، به‌ویژه در دوره دوم خود، با موضوعات بحث‌برانگیزی چون برجام و روابط بین‌الملل، با چالش‌های قابل توجهی در اقناع افکار عمومی مواجه شد. به جای آنکه دولت با استدلال‌ها و تبیین‌های علمی تلاش کند فضا را از دو‌قطبی شدن دور نگه دارد، خود در یک طرف جدال ایستاد و به شکاف‌ها دامن زد. این رویکرد، از یک سو به تقویت نیروی حامیان انجامید و از سوی دیگر منتقدان دولت را در صفوفی متحد علیه سیاست‌ها قرار داد. این دو‌قطبی‌سازی در نهایت به کاهش سرمایه اجتماعی دولت منجر شد و حتی حامیان دولت را نیز از آن دور ساخت.

در دولت روحانی، مسئله برجام و سیاست‌های مرتبط با آن نمادی از تنش‌زا شدن فضای عمومی بود. توافق هسته‌ای که به امید امنیتی‌‌زدایی از پرونده هسته‌ای ایران، گشایش اقتصادی و تعامل سازنده با جهان شکل گرفت، در اذهان عمومی مترادف با «مذاکره با آمریکا» تلقی شد. در حالی که دولت می‌توانست با استفاده از استدلال‌های فنی، علمی و اقتصادی، ضرورت و اهداف بلندمدت برجام را تبیین کند، بیشتر به تشویق و هیجان هواداران خود تکیه کرد. این امر باعث شد که برجام به یک موضوع شدیداً قطبی تبدیل شود، به‌طوری‌که هرگونه بحث درباره آن نه‌تنها به فهم بهتر موضوع منجر نمی‌شد، بلکه به تقویت دو جبهه موافق و مخالف و تقابل مستمر انجامید. 

متن کامل گزارش علی مزروعی، خبرنگار گروه نقد روز را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

مرتبط ها