جنگها و بازیهای امنیتی بسیار پیچیده بوده و گاهی اهداف تودرتوی آنها، متناقض به نظر میرسند. گاهی بخشی از پیچیدگی، به لایهبندیها بازمیگردد؛ جایی که یک سرویس و یا یک گروه، بازیای را طراحی میکند اما این اقدام را ناخواسته و تحت القای سرویسی دیگر تدارک دیده و به اجرا درمیآورد تا منافعش بیشتر به جیب رقیب یا دشمن برود.
روز چهارشنبه هفته گذشته (2 آبان، 23 اکتبر) دو کُرد جداییطلب عضو حزب کارگران کردستان ترکیه (پ.ک.ک) با حمله به مقر شرکت صنایع هوافضای توشاس در آنکارا، پایتخت ترکیه 5 نفر را کشته و 22 نفر را زخمی کردند. محل حمله، موقعیت زمانی و نوع و سرعت واکنش ترکیه به این اقدام تروریستی و استفاده برخی طرفها از آن، باعث شده تا این واقعه نیازمند بررسیهای دقیقتری باشد.
هرچند پ.ک.ک مسئولیت این حمله را پذیرفته است، اما نمیتوان با قاطعیت درباره منشأ دادههایی که باعث شکلگیری این عملیات شدند، صحبت کرد. این مسئله به گونهای پیچیده است که حتی سناریوی قرار داشتن سرویسهای اطلاعاتی ترکیه پشت سر آن هم پررنگ شده است. ترکیه همزمان با درگیریهایی که با پ.ک.ک داشته، به دلیل تمرکز بر این سازمان و سطح تماس بالا با اعضای آن در قالبهای مختلف، احتمالا نفوذی برای فریب کلیت پ.ک.ک به دست آورده است.
سرویسهای ترکیه از طریق هدایت عناصر پرورشیافته توسط خود به عضویت سازمان و یا راضی کردن برخی از عناصر کُرد به همکاری با خود، بر این گروه نفوذ یافته است. از سوی دیگر، رقبا و دشمنان ترکیه نیز بیکار نبوده و تلاش کردهاند دست به همکاری با پ.ک.ک بزنند. باید این نکته را در نظر گرفت که گروههای تروریستی و جداییطلب، با قبول پروژه از سمت دولتها و سرویسهای اطلاعاتیشان، به خدمت آنها درآمده و عملیاتهایی را با هدایت و پشتیبانی آنها انجام میدهند. با درنظر گرفتن تمامی این تفاسیر، در ادامه تلاش شده در چند بخش، این حمله مورد ارزیابی قرار گیرد.
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه و دولتش از مدتها قبل، به مدیریت امنیتی خاص ترکیه متهم بودهاند؛ مدیریتی که در آن میتوان با عملیاتهای ضد امنیتی در داخل ترکیه، اوضاع این کشور را برای تداوم حکومت تیم فعلی، مساعد ساخت. با توجه به برخی ویژگیهای حمله روز چهارشنبه، احتمالاتی درباره ساختگی بودن آن وجود دارد. این حمله پیامدهایی داشته که قسمتی از آنها برای اردوغان و منافعش مثبت بودهاند و از این رو گمانهایی درباره ساختگی بودن حمله به وجود آمده است.
1. تثبیت جایگاه داخلی صنایع نظامی
با حمله پ.ک.ک به صنایع هوافضای ترکیه که بخش مهمی از آن توسط سلجوق بایکتار، داماد اردوغان کنترل و اداره میشود، نقش و اهمیت این صنایع در ترکیه برجسته شد، زیرا در حملات تروریستی نقاط قوت دولتها مانند امنیت مردم در کوچه و خیابان و یا صنایع مهم مورد تهاجم قرار میگیرند؛ با بروز چالش موقت در این مسائل، اهمیت تلاشها برای تامین امنیت مردم و این صنایع برای جامعه مشخص میشود.
2. تبلیغ تولیدات نظامی هواپایه با اثبات کارایی علیه تجزیهطلبان
این حمله میتواند در اذهان بسیاری اینگونه معنا شود که پ.ک.ک ضربات سنگینی از تولیدات صنایع نظامی ترکیه خورده و به دلیل کارایی تسلیحات این مجموعه، آن را مورد حمله انتقامجویانه قرار داده است. این افراد با خود میگویند پهپادها و تسلیحات ترکیه به شدت کارا بودهاند به گونهای که باعث شدهاند اردوغان با اتکا بر آنها جمعیت بیش از 20 میلیونی کردها را در سه کشور ترکیه، عراق و سوریه کنترل کند. چنین ذهنیتی یک تبلیغ برای صنایع نظامی ترکیه است.
3. زمینهسازی برای قدرتنمایی در شرایط منطقه
غرب آسیا طی یکسال گذشته عرصه درگیری محور مقاومت و ائتلاف غربی- صهیونیستی بوده است. در این زد و خوردها ایران اهدافی در چند کشور و سرزمین را موشکباران کرده است؛ ازجمله تروریستها در شرق سوریه و پاکستان و همچنین دوبار حمله به سرزمینهای اشغالی.
صهیونیستها نیز حملاتی دوربرد به اهدافی در یمن داشتهاند؛ علاوه بر بمبارانهای سنگین محیط پیرامونی خود در لبنان و سوریه. در این میان ترکیه نیز خواسته فضا و بهانهای برای بمباران گسترده و مشابه بیابد تا به زعم خود از قافله عقب نیفتاده و قدرت آتش منطقهای خود را به رخ همه بکشد. بمباران سنگین مواضع جداییطلبان کرد در عراق و سوریه این مسئله را نشان میدهد.
متن کامل گزارش سیدمهدی طالبی، پژوهشگر حوزه بینالملل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.