تمام آنچه از محیطبانی و جنگلبانی میدانیم، این است که این شغل برای افراد شاغل در آن امنیت کمی دارد. نهایت تصویر ما از سختی محیطبانی یا جنگلبانی، خاطرهای طنز از سریال «پایتخت» و تیر خوردن کاراکتر این سریال است. شرایط دشوار شغل محیطبانی و جنگلبانی اما در میان محیطزیستیها نقلی قدیمی و نقدی جدی است. مقابله با شکارچیان، در تعریف و تشریح کلان مسئله، بررسی ابعاد مقابله برای حفاظت از محیطزیست و حیاتوحش چندسالی است که از جدیترین چالشهای شغل محیطبانی و جنگلبانی است. در بررسی این ماجرا اما برخی محیطزیستیها کمکاریها، مشکلات و نقص قوانین را در امنیت شغلی محیطبانی و جنگلبانی مؤثر میدانند و بعضی از محیطزیستیها معتقدند امنیت شغلی جنگلبانان و محیطبانان جنبههای مختلفی دارد و جرمانگاری دقیق مسئله شکار، یکی از جنبههای آن است. همچنین از نقدهای جدی اغلب فعالان محیطزیستی و خود محیطبانان و جنگلبانان، کمبود تجهیزات مناسب و کافی برای انجام رسالت و وظیفه شغل محیطبانی و جنگلبانی است.
پروز گذشته یک محیطبان در پارک ملی و پناهگاه حیاتوحش موته، در تعقیب و گریز یک شکارچی از ناحیه چشم آسیب شدید دیده است. این محیطبان اصفهانی همچنین از ناحیه سینه و بازو نیز آسیبدیده است. به گفته مسئولان سازمان حفاظت محیطزیست اصفهان، جدیترین آسیب واردشده به این محیطبان از ناحیه چشم است. علی عباسی، فرمانده یگان حفاظت محیطزیست استان اصفهان به «فرهیختگان» گفت شکارچیان درحال نورکشی از طریق پروژکتور برای شکار یکگونه از آهوهای آن منطقه بودند. شکارچیان پس از دیدن محیطبانان منطقه فرار میکنند. محیطبانان نیز پس از فرار شکارچیان، از یگان گشت درخواست کردهاند یگان سیار برای شناسایی و توقف خودرو اقدام کند. در تعقیب و گریز، شکارچیان بهسمت راننده ماشین یگان حفاظت یعنی علی جمشیدیان تیراندازی کردهاند و گلوله چهارپاره شکارچیان با اصابت به شیشه ماشین یگان، چشمچپ، پیشانی، سینه و صورت و بازوی جمشیدیان را زخمی کرده است.
محمد درویش، فعال محیطزیست معتقد است حل مشکل محیطبانان و جنگلبانی مجموعه علل خاص خود را دارد. او در گفتوگو با «فرهیختگان» تصریح کرد: «واقعیت این است که هرقدر فقر شدت میگیرد، در همه زمینهها و جوامع فشار به محیطزیست افزایش پیدا میکند. ما نیز دچار فشار اقتصادی وحشتناکیایم که وقتی در جوامع محلی میرویم، وضعیت فقر بیداد میکند. به همین دلیل قاچاق چوب، شکار بیرویه، حفر چاه غیرمجاز، قاچاق حیوانات، قاچاق پرندهها و هر تخلف دیگری که فکرش را میکنید، بهشدت افزایش پیدا میکند. همه اینها خسارت به محیطزیست است. در مناطق جنوبی کشور، قاچاق سوخت درحال تخریب جنگلهای مانگرو است؛ چراکه وقتی مأمور مربوطه برای ضبط قاچاقچیان و لنجهایشان اقدام میکند، آنها گازوئیل را در مناطق مانگرو تخلیه میکنند تا قایق و لنجشان خالی و بدونسوخت به دست پلیس بیفتد، درنتیجه این گازوئیلها بهشدت اکوسیستم منطقه رویشگاه مانگرو و حرا را نابود میکند. چرا دست به این کار میزنند؟ زیرا در قانون آمده اگر لنج خالی تصرف شود، جریمه آن کمتر است. اما اگر با محموله قاچاق باشد، جریمهاش بیشتر است.»
درویش در اینباره مثال دیگری را مطرح کرد: «محیطبانان ما اگر بتوانند یک متخلف را با حیوان شکارشده بازداشت کنند، جریمهای که به شکارچی و پاداش به محیطبان بهمراتب بیشتر است تا وقتیکه شکارچی را پیش از شکار تشخیص دهند که قصد دارد وارد منطقه شود و هنوز دست به شکار نزده است. در آنجا محیطبان هیچانگیزهای ندارد و هیچ پاداشی هم به او تعلق نمیگیرد، درنتیجه محیطبانان ما برای اینکه در شرایط اقتصادی سخت درآمد مادی بیشتری پیدا کنند، گاهی اوقات اجازه میدهند شکارچی دست به شکار بزند، خون ریخته و تخلف انجام شود تا بتوانند با شکار و مدرک، متخلف را دستگیر کنند. شکارچی نیز وقتی در چنین شرایطی قرار میگیرد و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد؛ معمولا درگیری و حتی کشت و کشتار نیز پیش میآید و دست به چنین تخلفاتی میزند.»
این فعال محیطزیست معتقد است حل مشکل امنیت شغلی محیطبان، مجموعه علل دارد و تنها جنبه حقوقی آن را نمیتوان درنظر گرفت: «در منطقه خائیز که در مرز استان خوزستان و کهگیلویهوبویراحمد است، یک محیطبان داریم که در دخمههای آن منطقه خود را استتار میکند و با دوربین مناسب، متخلفان را شناسایی میکند. دادستان بهبهان با این محیطبان برای شناسایی متخلفان همکاری میکند و درنهایت متخلف بدوندرگیری شناسایی میشود. خود شکارچیان در این منطقه به این ماجرا پی بردهاند که این محیطبان در جایی خود را مستتر کرده و اگر شکار کنند، درنهایت شناسایی میشوند. اکنون بهجای اینکه جلیقه ضدگلوله و ادوات نظامی در اختیار محیطبان قرار دهیم باید امکانات سنجش از دور و دوربینهای دید در شب در اختیارشان قرار دهیم یا برای رصد مناطق حفاظتشده از دوربینهای ماهوارهای استفاده کنیم. آنوقت است که هزینهها بهشدت کم میشود.»
مهدی تیموری، محیطبان و رئیس سابق پارک ملی گلستان نیز معتقد است که حفظ دارایی سرزمینمان قطعا خطرات خود را دارد و مهمترین راهحل انجام این کار فرهنگسازی ریشهای در میان جوامع محلی است. او در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره امنیت شغلی محیطبانان و جنگلبانان میگوید: «محیطبانان برای حفظ تنوع زیستی کشور، جان خودشان را به خطر میاندازند و محیطبانی را وظیفه شرعی، قانونی و ملی خود میدانند. برای انجام این وظیفه اما باید همه دستگاهها کمک کنند و نباید حضور دستگاههای مختلف به هنگام وقوع یک اتفاق، سمبلیک باشد. بسیار مهم است، حمایتها دائمی و همیشگی باشد. یعنی محیطبانی که جانباز میشود یا مشکلاتی را تجربه میکند، مهم است که خود و خانوادهاش تحت حمایت قرار بگیرند. بعد دیگر نیز قوانین کشور است که البته تا حدودی این قوانین اصلاح شده ولی باز هم معتقدم که درخصوص شغل محیطبانی، اجرای قوانین میتواند بهتر باشد. دستگاه قضا قطعا حمایت خود را دارد اما به نظرم این حمایتها باید بیشتر باشد.»
تیموری در اینباره ادامه میدهد: «اگر یک اتفاق برای یک محیطبان رخ دهد، گمان من این است که جرمانگاری متخلف، ضعیف است. یعنی فردی که اقدام به شکار غیرمجاز میکند و به محیطبان هم آسیب رسانده، این اقدامات در قوانین مربوطه اقدامی ساده است. البته من معتقدم که بدترین راهحل، جریمه و زندان است اما در گاهی اوقات، جرمانگاری، بازدارندگی خاص خود را برای حفاظت از محیطزیست دارد و برخی احکام جدی در اینباره از تکرار تخلف مشابه میتوانند جلوگیری کنند. اما اصل کار این است که به هرطریقی که میشود، هزینههای حفاظت پایین بیاید. حفاظت هزینههای مالی و جانی خاص خود را دارد. ما میتوانیم با مشارکت دادن مردم و فرهنگسازی، هزینه حفاظت را پایین بیاوریم.»
متن کامل گزارش زینب مرزوقی، خبرنگار گروه نقد روز را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.