کد خبر: 196134

یک قصه‌ی پرغصه

مشکلات کودکان مرزی از زبان خانوادهایشان

آموزش‌و‌پرورش مدارسی برای کودکان عادی دارد و مدارس خاص کودکان استثنایی. یعنی اساسا در دسته‌بندی نوع مدارس یا خروجی و مدرک‌شان، مقوله کودکان مرزی مطرح نیست؛ هرچند در کشور تعداد این دسته از کودکان، نسبت به جمعیت کشور بالا نیست اما این نادیده گرفتن کودکان مرزی امروزه چه مشکلاتی به دنبال داشته است؟

ازجمله خصوصیات کودکان مرزی این است که توانایی انجام مهارت‌های ساده‌ای مانند بستن بند کفش، مسواک زدن، پریدن با دو جفت پا یا حتی روسری بستن را ندارند. همچنین ممکن است گفتار و قدرت تکلم‌شان هم دچار اختلال باشد و از همه مهم‌تر، میزان شناخت کودکان مرزی معمولا پایین‌تر از سن عقلی‌شان است. بنابراین در یادگیری مهارت مانند کودکان عادی نیستند و وقتی برای آموزش در کنار کودکان عادی قرار می‌گیرند، به دلیل عدم توانایی در رقابت دچار سرخوردگی می‌شوند. همچنین در عین حال این کودکان از لحاظ ضریب هوشی از کودکان و نوجوانان دارای معلولیت ذهنی جلوترند و در دسته معلولیت ذهنی نیز جا نمی‌گیرند. از طرفی دیگر در دسته‌بندی مدارس توسط آموزش‌و‌پرورش، آموزش‌و‌پرورش مدارسی برای کودکان عادی دارد و مدارس خاص کودکان استثنایی. یعنی اساسا در دسته‌بندی نوع مدارس یا خروجی و مدرک‌شان، مقوله کودکان مرزی مطرح نیست؛ هرچند در کشور تعداد این دسته از کودکان، نسبت به جمعیت کشور بالا نیست اما این نادیده گرفتن کودکان مرزی امروزه چه مشکلاتی به دنبال داشته است؟

   خانواده نوجوان مرزی: برای تحصیل فرزندم از شهرستان به تهران مهاجرت کردیم
مهدی مکرمی یکی از کودکان مرزی است که سال‌های قبل روند تحصیلی پرچالشی را پشت سر گذاشته. مدارس کودکان عادی، به دلیل نمرات پایینش به سختی او را برای تحصیل می‌پذیرفتند و از سوی دیگر هم مدارس کودکان استثنایی، اصلا کودکان مرزی را ثبت‌نام نمی‌کنند. امسال ولی متولیان مدرسه‌ای که مهدی در او تحصیل می‌کند، چالش جدی‌تری را پیش روی او، خانواده و تعدادی دیگر از هم‌مدرسه‌ای‌هایش رقم زده‌اند. ‌علی مکرمی، پدر مهدی مکرمی‌ به «فرهیختگان» می‌گوید که برای تحصیل فرزندش، از دامغان به تهران مهاجرت کرده؛ چراکه در کل کشور تنها یک مجتمع آموزشی مختص‌‌ کودکان مرزی وجود دارد که شامل مدارس ابتدایی، متوسطه اول و هنرستان با دو رشته گرافیک و عکاسی است و از قضا این مجموعه مدارس، غیرانتفاعی‌اند. فرزندش مهدی سال آخر رشته عکاسی است. سه سال گذشته وقتی که پدر مهدی متوجه می‌شود ‌‌امکانات کافی برای تحصیل مهدی در شهرستان وجود ندارد و دیگر مهدی هم نمی‌تواند در مدارس عادی با کودکان عادی در دامغان تحصیل کند، تصمیم می‌گیرد که به تهران مهاجرت کند و مهدی را برای تحصیل به مجموعه «مدارس فراگیران مرزی» بسپرد. این مجتمع آموزشی، رسالت خود را آموزش به کودکان مرزی معرفی می‌کند و مدعی است که از طریق همکاری معلمان مدارس استثنایی و معلمان خبره، روشی آموزشی مخصوص به دانش‌آموزان مرزی را دارد. درحالی که اساسا در دسته‌بندی مدارس آموزش‌و‌پرورش، چنین عنوان و رسالتی تعریف نشده و طبق گفته خانواده کودکان مشغول تحصیل در این مدارس، مدرک دیپلم این نوجوانان با عنوان دانش‌آموز عادی صادر خواهد شد. 

هیچ آموزش کاربردی در مدرسه به کودکان مرزی ارائه نمی‌شود
امیرعلی نیز متولد سال 84 است و او نیز یکی از دانش‌آموزان هنرستان فراگیران مرزی است. او از 4 تا 14 سالگی کار درمانی می‌رفت. مادر امیرعلی می‌گوید که در پایش سلامت اولیه ورود به مدرسه، متوجه شده‌ است که فرزند او مرزی است. به خانواده امیرعلی نیز گفته بودند که امیرعلی می‌تواند در مدارس عادی تحصیل کند و از طرفی دیگر هم وقتی به مدارس استثنایی مراجعه کرده‌اند، مدرسه استثنایی امیرعلی را برای ثبت‌نام نمی‌پذیرفتند. امیرعلی هم تا کلاس ششم ابتدایی در مدرسه عادی تحصیل می‌کرد ‌‌طبق گفته مادرش، خانواده با فشار بسیار بالایی روبه‌رو بود. امیرعلی گاهی اوقات از سوی همکلاسی‌هایش مورد تمسخر قرار می‌گرفت یا کسی با او ارتباط نمی‌گرفت. همچنین خانواده امیرعلی برای آموزش نیز با سختی بالایی روبه‌رو بودند. از طریق مربیان کاردرمانی امیرعلی، متوجه وجود مدرسه مختص به کودکان مرزی می‌شوند و امیرعلی از پایه هفتم در مدارس فراگیران مرزی تحصیل می‌کند. 
مادر امیرعلی به «فرهیختگان» می‌گوید: «شهریه سنگین است و از طرفی دیگر هم همزمان باید هزینه ایاب و ذهاب را بپردازیم؛ چراکه مدرسه با خانه فاصله دارد. همچنین آموزش ویژه‌ای به فرزندان‌مان نمی‌دهند و انگار که نه راه پس داریم و نه راه پیش. انگار وقت هدر کردن است ولی چاره‌ای نداریم و مجبوریم این مسیر را برویم. امیرعلی درحد کودکان استثنایی نیست اما الان نیز هیچ مهارت زندگی برای آینده‌اش نمی‌بیند. دیپلم گرفتن مهم نیست اما فرزندم هیچ مربی ندارد که آموزش مفیدی به او ارائه دهد. با اینکه بسیار جست‌وجو کردیم ولی هیچ مرکزی وجود ندارد که آموزش کاربردی به کودکان مرزی ارائه دهد. وقتی به بهزیستی مراجعه کردیم، به ما گفتند که برای تردد و طرح ترافیک فقط می‌توانند کمک کنند!»

 چرا معلولیت ذهنی کودک توسط والدین انکار می‌شود؟
خانواده کودکان مرزی که در مجتمع آموزشی فراگیران مرزی درحال تحصیلند، در گفت‌وگوهای متعددی به این مسئله اشاره کردند که در میان کودکان‌شان، دانش‌آموزانی با معلولیت ذهنی نیز وجود دارند و همچنین این دانش‌آموزان در یک کلاس با دانش‌آموزان مرزی تحصیل می‌کنند. در بعضی موارد نیز به دلیل اختلاف در ضریب هوشی، اختلاط این کودکان در کنار یکدیگر آسیب‌هایی نیز داشته و خانواده‌ها می‌گویند درگیری فرزندان‌شان در مدرسه بالاست. هرچند تماس‌ خانواده‌ها اساسا به بهانه افزایش عجیب شهریه بود اما نحوه فعالیت این مجتمع مبهم است؛ چراکه نکته این است که ما اساسا مدرسه استثنایی غیرانتفاعی فعال در کشور نداریم و مجوز فعالیت آن برای گروه دانش‌آموزان عادی است. 
در تحلیل بعد دیگری از ماجرا، هرچند اختلال مرزی یا کم‌توان ذهنی در علم روانشناسی یک اختلال پذیرفته‌شده‌ است اما در میان خانواده‌های ایرانی که فرزندی با معلولیت ذهنی دارند، خانواده‌هایی وجود دارد که در پذیرش معلولیت ذهنی فرزندشان مقاومت می‌کنند.

متن کامل گزارش زینب مرزوقی، خبرنگار گروه نقد روز را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

مرتبط ها