امروز هشتاد و چهارمین سالگرد تولد محمّدرضا شجریان، یکی از پُرکارترین موسیقیدانان ایران در همه این سالهاست. بسیاری از اسلاف ما بدون اینکه جسم خود را در محضر حافظ و سعدی و خیام حاضر کنند به میانجی صدای پرطنین و خوشآهنگ محمّدرضای شجریان به شیراز و نیشابور طیالارض میکردند و در باغ فرهنگ ایرانی گشت میزدند.
گستره صدای بینظیر شجریان در کنار آدابدانیاش نسبت به خردهفرهنگهای ایرانی باعث میشد تا قاطبه مردم ایران نسبت به او حس خوشایند و مملو از احترامی داشته باشند و در صدر مجلس خویش جایش دهند. او در ابتدای راه برای احترام به پدرش که قاری قرآنی شناختهشدهای در مشهد بود و دوست نداشت پسرش در مسیر موسیقی قدم بگذارد نام سیاوُش بیدکانی را برای خود انتخاب کرد و در سالهای اولیه فعالیتش با این اسم ظرفیت حنجرهاش را به رخ همگان کشید ولی کمکم جرئت این را یافت که بینیاز به بیدکانی و سیاوُش پنجه در پنجه خوانندگان همعصر بیندازد و با اعتماد بهنفس راهش را در جاده نهچندان هموار موسیقی سنتی در آن سالها پیدا کند.
شجریان در میانه دهه پنجاه با حضور در جشن هنر شیراز و در همنوایی با محمّدرضا لطفی و ناصر فرهنگفر به یک ستاره در حوزه موسیقی سنتی تبدیل شد و تسلطش بر آواز ایرانی در دستگاه راستپنجگاه را به رخ همگان کشید او تا آخر عمرش هم توانست از موقعیت خود در موسیقی سنتی محافظت کند و در مرکز توجه مردم قرار بگیرد. شجریان بههمراه حسین علیزاده، محمّدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان به تیمار موسیقی ایران در عصر تهاجم فرهنگی غرب بر این مملکت پرداخت و در دورانی که وضعیت موزیک عامهپسند ما در ژانرهای مختلف بسیار وخیم بود پرچم این هنر را بر زمین نگذاشت؛ در واقع این جمعی بود که نقش اساسی خود در برپایی یک انقلاب موسیقایی را به باد فراموشی نسپرد و رسالت تاریخیاش را با موفقیت به سرانجامی خوش رساند.
جامعه در وضعیت انقلابی قرار داشت و دیگر نمیتوانست تنها به دامان چهچه و امان امانهای پیش از این دوران پناه ببرد و خاطرش را به آن خوش کند. موسیقی ایران با قبول اقتضائات زمانه خویش وارد دوران جدیدی شده بود و آقای محمّدرضا شجریان هم در متن حوادث آن روزها در هیئت و شمایل خوانندهای تماما ملّی و میهنی تصویر میشد. او در تمام این سالها علیرغم حواشی موجود در متن حوادث فرهنگی، اجتماعی و سیاسی قرار داشت و ذرهای از کانون توجه مردم ایران دور نشد.