بالاخره بعد از رفتوبرگشتهای بسیار، فیلم «در آغوش درخت» بهعنوان نماینده ایران در اسکار انتخاب شد، فیلمی که در جشنواره ۱۴۰۱ به نمایش درآمد و اکران عمومی آن هم در سال ۱۴۰۳ بود. فیلم سینمایی در آغوش درخت از بین سه نامزد نهایی با اکثریت آرا بهعنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار ۲۰۲۵ معرفی شده است. یکی از راههای موفقیت در اسکار حضور مستمر و فاتحانه در جشنوارههای سینمایی رده A است و سینمای ایران هم از زمان وقایع مربوط به سال ۱۴۰۱ از طرف مدیران این فستیوالها بهنوعی در حالت بایکوت و بیاعتنایی قرار دارد.
حتی مدیران جشنواره برلین در قامت یکی از سیاسیترین فستیوالهای فیلم در دنیا دو سال پیش اعلام کردند هیچیک از کمپانیهای فیلمسازی، رسانهها و روزنامهنگاران ایرانی اجازه حضور در دوره بعدی این رویداد سینمایی را نخواهند داشت. هرچند دیگر جشنوارهها تا این حد شمشیر را برای هنر و فرهنگ ایران از رو نبستند ولی عملا پس از اتفاقات مربوط به سال ۱۴۰۱ جریان رسمی سینمای ما را به حساب نیاوردند و با بیاعتنایی از کنار آن گذشتند.
جریان رسمی سینمای ایران بهمرور از صحنه اصلی رقابتها حذف شد و جایش را به جریان زیرزمینی داد تا این آثار با موفقیت حداقلی که در برلین و ونیز و... به دست میآوردند در برابر آثار دارای مجوز قرار بگیرند و سینمای ایران را به دو بخش کاملا مجزا از یکدیگر تقسیم کنند.
اگر بخواهیم برای فقدان حضور جریان رسمی سینمای خود به دنبال مقصر بگردیم هیچ دیواری کوتاهتر از مدیران ارشاد و فارابی وجود ندارد. با بالا بردن سهم مدیران سینمایی تنها صورتمساله را برای رسیدن به جواب ساده کردهایم و در جوی که علیه سیستم در میان منتقدان و کارشناسان حوزه سینما وجود دارد سهمی برای میانداری خود قائل شدهایم و گرنه با این دستفرمان فقط دور خود میچرخیم و تاب میخوریم.
یکی از شروط راهیابی به فهرست پنج نامزد نهایی اسکار بخش خارجیزبان مطرح شدن فیلم در فستیوالهای معتبر بینالمللی است و اگر جشنوارهای مثل برلین تصمیم بگیرد که تمام منافذ را روی ما ببندد دیگر اتفاق خاصی برای سینمای ایران در اسکار روی نمیدهد، چون حضور در جشنوارههای بینالمللی تنها امکان واقعا موجود برای سینمای ایران است تا بهواسطه آن بتواند احتمال بردن تندیس اسکار را برای سینمای ما به ارمغان بیاورد.
نمیتوان از مدیران سینمایی به این دلیل که امکان مطرح شدن ما در میان آثار برگزیده جشنوارههای خارجی وجود ندارد انتقاد کرد چون اساسا وقوع این اتفاق در ید مدیران دولتی سینما نیست و مساله بسیار کلانتر است. اما باید از متولیان فرهنگی دولت و حتی بخش خصوصی انتظار داشت برای مطرح کردن نام سینمای ایران و محصولات ارزشمندش به امکانی بهجز حضور در جشنوارههای غربی فکر کنند.
اکران بینالمللی و دست گذاشتن روی نقاط فرهنگی مشترک میان ما و دیگری میتواند بهعنوان مدخلی برای ورود سینمای ما به عرصه جهانی درنظر گرفته شود و موجودیتی تحت عنوان سینمای ایران را از اساس به منصه ظهور برساند.
ما به دلیل فقدان چهارچوب اقتصادی مشخص، چیزی تحت عنوان سینمای ایران نداریم و تا زمانی که فیلمها در قالب یک صنعت سودده قرار نگرفته باشند و چرخه اکران را تحتتاثیر آثار خود قرار ندهند نمیتوانیم به موفقیت «سینمای ایران» در خارج از مرزها دل خوش کنیم.
پس در ابتدای امر میبایست مدل ورود آثار ایرانی در دنیا را تغییر دهیم و تمام تخممرغهای خود را در سبد جشنوارههای غربی نگذاریم و با اتخاذ یک راهبرد مشخص موفقیتهای سینمای انسانیمان در جشنها و جشنوارههای خارجی را تداوم ببخشیم.
متن کامل گزارش ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.