کد خبر: 195293

اکبر نصراللهی، رئیس دانشکدگان هنر و رسانه دانشگاه آزاد در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

براندازان ۱۴۰۱ جریان ضدمردم بودند

نمی‌شود انکار کرد آنچه در جریان اتفاقات 1401 در ایران رخ داد، یک جنگ تمام‌عیار علیه مردم ایران بود که براندازها شکست سختی در این ناآرامی‌ها خوردند. اما چگونگی شکست و مسیری که طی کردند، هنوز قابل بحث و بررسی است. برای بررسی بیشتر ابعاد شکست جریان اپوزیسیون در اتفاقات 1401 با اکبر نصراللهی، رئیس دانشکدگان هنر و رسانه دانشگاه آزاد گفت‌وگو کردیم که در ادامه از نظر می‌گذرانید. 

اکبرنصراللهی، کارشناس رسانه ابتدا به اهداف براندازها در جریان اتفاقات 1401 اشاره کرد و گفت: «یکی از اهداف معاندان و رسانه‌های وابسته به آنها در اعتراضات و اغتشاشات 1401، جلوگیری از رشد و توسعه ایران بود. شاید حتی مهم‌ترین مورد هم همین بود که می‌خواستند جلوی رشد و توسعه و آرامش ایران را بگیرند. نکته دوم توسعه اعتراضات به مدارس، دانشگاه‌ها، کارخانه‌ها و مراکز اقتصادی بود و راهبرد سوم عصبانی کردن نیروهای انتظامی، امنیتی و مسئولان بود تا بتوانند از داخل آنها سوژه بگیرند و اعتراضات و اغتشاشات را استمرار ببخشند و چهارمین راهبرد هم برهم زدن امنیت ملی بود و شاید مهم‌ترین هدف معاندان سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بوده ‌است و این هدف کلان را برای خودشان می‌دیدند که نظام را سرنگون کنند و برای خودشان رئیس‌جمهور و مسئول تعیین می‌کردند.»

   انکار زندگی مهم‌ترین راهبرد براندازها در 1401

نصراللهی در ادامه به یکی از راهبردهای براندازها در اتفاقات 1401 اشاره کرد و گفت: «آنها برای رسیدن به اهداف‌شان از راهبردهای مختلفی استفاده کردند که شاید مهم‌ترین راهبردشان «انکار زندگی عادی مردم» بود. بدین‌گونه که مردم در حال زندگی عادی خودشان بودند، اگرچه در مناطق مختلف کشور در ساعت‌هایی از روز یا شب اعتراضات و ناآرامی‌ بود که نمی‌شد انکارش کرد. اما آنچه که راهبرد رسانه‌های ضد‌ایرانی قرار داشت این بود که زندگی عادی مردم را انکار می‌کردند و اعتراضات و اغتشاشات را بزرگنمایی و پررنگ می‌ساختند.

وی افزود: به‌طوری که مردمی که در ایران حضور نداشتند یا حتی در خانه‌هایشان حضور داشتند اگر از صفحه رسانه‌های تلویزیون ضد انقلاب یا از صفحات و کانال‌های مجازی آنها اخبار کوچه و خیابان ایران را رصد می‌کردند، فکر می‌کردندکل ایران و کل خیابان‌ها و میادین شهر درگیری و اعتراض است و احتمالا باید با اسلحه بیرون بروند. بنابراین انکار زندگی عادی مردم و بزرگنمایی و تسری و تعمیم اغتشاشات به همه نقاط کشور و همه ساعات شبانه روز و دادن امید کاذب به همراهان خودشان و معترضان و اربابان به‌گونه‌ای که کار تمام است و توسعه مرزهای بی‌اخلاقی با شعارهای رکیک و جنسیتی راهبرد قرار گرفت. یادمان نرفته اگر کسی در صفحات اینستاگرام پستی می‌گذاشت که نشان دهد وضع عادی است، به‌گونه‌ای با شعارهای رکیک و کامنت‌های جنسیتی به او حمله می‌کردند که کسی نتواند حتی در فضای اینستاگرام فعالیت کند.»

   راهبرد دروغ و خبرسازی
راهبرد دروغ و خبرسازی موضوع دیگری بود که نصراللهی به آن اشاره کرد و توضیح داد: «مهم‌تر از همه راهبرد دروغ و خبرسازی است و برای اینکه این راهبردها جواب بدهد از تاکتیک‌های مختلفی نیز استفاده شد. تاکتیک‌هایی مثل استفاده از سلبریتی‌ها، قرینه و مقایسه، سابقه، تقدم و تاخر، نقل قول و دیگر تاکتیک‌هایی که از آن صرف نظر می‌کنم.

اما آنچه که اپوزیسیون و رسانه‌های وابسته به آنها را در رسیدن به اهداف‌شان ناکام کرد و موجب شد آنها در قمار رسانه‌ای همه دار و ندارشان را از دست بدهند، تصویر غلط و نادرست از مردم ایران، امید کاذب و واهی به آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها، برآورد غلط از توان خودشان و هم‌پیمانان ضعیف‌تر از خود، شعارها و ادبیات‌‌های جنسیتی و غیراخلاقی حتی در مورد خودشان، استفاده از خشونت حداکثری و مهم‌ترین نکته استفاده از دروغ بود که باعث شد نتوانند افکار عمومی را با خودشان همراه کنند و حتی همراهان‌شان را هم با گذشت زمان و طولانی شدن فرآیندها از دست بدهند.

من اعتقادم این است عملکرد صحیح رسانه‌های داخلی‌ یا مواضع صحیح مسئولانی که درگیر اعتراضات و اغتشاشات کشور بودند موجب شکست و باخت معاندان و رسانه‌های وابسته‌ آنها نبوده‌است؛ بلکه دروغ‌های متنوع و متعدد رسانه‌های معاند و خبرسازی‌های جعلی آنها و بی‌اخلاقی و خشونت حداکثری شکست آنها را رقم زده ‌است. یادمان نرفته است فاصله آنچه که رسانه‌های معارض از ایران 1401 و اعتراضات 1401 منعکس می‌کردند با آنچه که واقعیت ایران بود زمین تا آسمان تفاوت داشت و مردم حتی مردم معترض به عملکرد مسئولان و شرایط اقتصادی کشور در شأن خودشان نمی‌دیدند که با این افراد دروغگو و بی‌اخلاق همراهی کنند و آنها را در حد رهبری اداره این جریان اعتراضی نمی‌دیدند و اینکه زیر چتر این افراد دروغگو بروند را توهین می‌دانستند.

می‌توانیم حالا با قاطعیت بگوییم که عملکرد رسانه‌های معارض در 1401 باعث شد سواد رسانه‌ای و سیاسی مردم ‌تا حدی زیادی افزایش یابد و شناخت‌شان از کنشگران معارض بیشتر شود و رسانه‌های وابسته و دنباله‌روی آنها را بشناسند.»

براندازها برای افکار عمومی به یک چیز لایتچسبک تبدیل شده‌اند
نصراللهی معتقد است اتفاقات 1401 باعث شد مردم خیلی زود از ‌انگیزه‌‌های اعلامی براندازها مطلع شوند و گفت: «من معتقدم این اعتراضات باتوجه به تلخی‌هایی که داشت و وقایع تلخی که دل هر ایرانی را به درد می‌آورد، اما اگر رخ نمی‌داد شاید ده‌ها سال طول می‌کشید تا مردم از‌ انگیزه‌های اعمالی و اعلامی رسانه‌های ضد انقلاب و همین‌طور کشورهای مخالف جمهوری اسلامی و وابستگی‌های ضد‌انقلاب به خارجی‌ها مطلع شوند. در واقع طول می‌کشید تا به عملکرد، رفتار و افکار افرادی که مدعی دلسوزی ایرانند، پی ببرند. پیشرفت فناوری‌های تکنولوژی و پدیده «فایو‌ای» باعث شد دنیا به کارگاه ارتباطات سیاسی بدل شود. کسی نمی‌تواند دروغ خود را پنهان نگه‌ دارد. در جریان اعتراضات 1401 همه توانستند چیزی را تجربه کنند و بفهمند که قبلا مقدور نبود، می‌توانستند سوال و عملکردشان را در کوچه و خیابان و رسانه‌ها ببینند.

هنوز از خاطرمان نرفته که یکی از بازیگران به صراحت دروغی گفته که هنوز که هنوز است، هزینه این دروغ پرداخت نشده است و گفته شد که اگر 21 روز از اعتراضات گذشته باشد، ارتش باید به نفع مردم ورود کند و اداره کشور را به دست بگیرد. اصلا چنین چیزی در قانون اساسی ایران وجود ندارد. یا برای مثال گلشیفته فراهانی عکسی از سارق اصفهانی که پلیس او را دستگیر کرده و مجبور شد که با اسلحه اعمال قانون و او را دستگیر کند یا عکس یک پلیس هندی فتوشاپ کردند و کنار هم قرار دادند که پلیس ایرانی در اصفهان چه رفتاری با یک خانم دارد. یا علی کریمی، حتی بعد از دروغ‌های متعدد برای مثال در هواپیمای تایوانی باز نمی‌شود، می‌گوید شما نمی‌خواهید مشکلات کشور را حل کنید، بیایید هواپیمایی که درش باز نمی‌شود را درست کنید؛ اینها محتواهای منتشر‌شده‌ای است که در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد، وقتی افرادی که الگو و شاخص هستند و قبلا به آن اتکا می‌کردند، کثرت دروغ‌های آنها را می‌بینند معلوم است که با آنها همراهی نمی‌کنند.

علاوه‌براین اختلافات مبنایی و عملکردی بین گروه‌های ضدانقلاب، آنها را به یک چیز لایتچسبک تبدیل کرده و آنها نمی‌توانند‌ با یکدیگر متحد شوند چون خاستگاه و وابستگی‌های آنها متعدد و متنوع است و نمی‌تواند اینها را به هم وصل کند، حتی به شکل کوتاه‌مدت. این موضوعات باعث شد که حتی تراز لیدرهای ضدانقلاب و قد و وزن آنها با آنچه هستند، فاصله زیادی پیدا کند و حتی معترضان و آنها که به نظام اعتراض دارند، همراهی نکنند.»

نصراللهی در انتها نیز اشاره‌ای به تجربه اتفاقات 1401 و ناظر به اقدامات فراجا گفت: «اتفاقات تلخ 1401 خطاهایی دارد که نمی‌توان آن را نادیده گرفت، علی‌رغم رشادت‌ها و زحمت‌هایی که نیروهای انتظامی متحمل می‌شوند، خطاهایی وجود دارد. اما نباید خطای فردی از یک سیستم بزرگ با ماموریت‌های متنوع را به کل فراجا و بخش‌های کشور تعمیم داد. خطاهایی در شروع اطلاع‌رسانی وجود داشته اما ایران در مجموع تجربه‌های ارزشمندی را کسب کرده، قدرت و توان امنیتی و انتظامی در کنار افزایش سواد رسانه‌ای و سیاسی مردم، تجربیات و اندوخته‌های ارزشمندی است، از آن طرف، دشمن هم تجربه‌های زیادی کسب کرده است. بخش‌های مختلف رسانه‌ای کشور، نخبگان و دانشگاهیان توانستند دو راهبرد از چهار راهبردی را که باید حاکمیت و نخبگان و رسانه‌ها داشته باشند، محقق کنند و آن هم اینکه راهبردهای آرام‌سازی و عادی‌سازی را توانستند در قبال آن اعتراضات، محقق کنند و کشور را آرام کنند. اما در تحقق راهبردهای اقناع‌سازی و همراه‌سازی یا اقدامی نکردند یا ناکافی بوده و همین غفلت مخاطره جدید برای انجام اقدامات مشابه است و نباید آن تجربه را فراموش کرد و فکر کنیم که این اعتراضات آخرین اعتراض است.»

مرتبط ها