کد خبر: 194879

کارشناس کنکور و آموزش در گفت‌گو با «فرهیختگان» پاسخ داد؛

چرا کارشناسی ارشد می‌خوانیم؟

طاهر عطاران معتقد است؛ کارایی مدرک کارشناسی در اشتغالزایی از بین رفته و دانشجویان ما همواره برای دستیابی به فرصت‌های شغلی بهتر به‌دنبال ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر هستند.

محمدرضا ولی‌زاده؛ فرهیختگان آنلاین: هفته گذشته اسامی پذیرفته‌شدگان نهایی آزمون کارشناسی ارشد سال ۱۴۰۳ در سایت سازمان سنجش منتشر شد. در آزمون امسال، ۴۷۶ هزار و ۹۶ نفر شرکت کرده کردند؛ این آمار در مقایسه با سال گذشته افزایش یک درصدی داوطلبان را نشان می‌دهد و از این تعداد ۲۵۳ هزار ۹۵ داوطلب زن و ۲۲۳ هزار داوطلب مرد در ۶ گروه آزمایشی و ۱۳۲ کدرشته به رقابت پرداختند که بیش از ۳۶۶ هزار نفر نیز مجاز به انتخاب رشته شدند.

اما هر ساله با افزایش آمار شرکت‌کنندگان کنکور کارشناسی ارشد این سوال به ذهن می‌رسد که «چرا ارشد می‌خوانیم؟». برای پاسخ به پرسش با طاهر عطاران، کارشناس کنکور و آموزش گفت‌وگو کردیم.

عطاران در ابتدا با بیان اینکه «در عوامل موثر در ادامه تحصیل دانشجویان در مقاطع ارشد و دکتری چند مسئله اساسی مطرح است»، اظهار داشت: «پارامترها و متغیرهای مهمی وجود دارد که باید به آن‌ها ۲ دسته تقسیم کنیم. اول معیارهای بنیادین و اصلی و دوم، متغیرهای فرعی.»

وی افزود: «در بخش متغیرهای اصلی، مهم‌ترین مسئله‌ای که باعث می‌شود در جامعه بحث ادامه تحصیل جایگاه خاصی داشته باشد، اشتغالزایی و ایجاد امنیت مالی است. متاسفانه در جامعه ما مشکلات اقتصادی سطوح مختلفی از جامعه را درگیر به خود کرده و جوانان ما هم این دغدغه‌ را مدت‌هاست احساس می‌کنند. از طرفی کارایی مدرک کارشناسی نیز در اشتغالزایی از بین رفته و دانشجویان ما همواره برای دستیابی به فرصت‌های شغلی بهتر به‌دنبال ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر هستند.»

این کارشناس درباره متغیرهای فرعی نیز خاطر نشان کرد: «در این دسته‌بندی باید به تغییر سبک زندگی جامعه ایرانی اشاره کرد؛ موضوعاتی مثل رواج کمال‌گرایی در نسل جوان. در این میان نوع انتخاب رشته تحصیلی هم به سمت تمایل بازار کار پیشروی کرده است. در شرایطی که باید ۳ معیار را در تطبیق ماهیت فردی با شغل آینده در انتخاب رشته لحاظ کنیم: استعداد، علایق و ارزش‌های شغلی.»

وی توضیح داد: «فرد با این ۳ معیار باید به دنبال حرفه‌ای باشد که هم استعداد آن را دارد، هم منطبق بر علایق اوست و هم در راستای حفظ ارزش‌های کاری است. برای مثال ما 11 ارزش کاری از جمله پیشرفت، درآمد مالی، جایگاه اجتماعی و... داریم و اگر با ارزش‌های فرد منطبق نباشد، او به مرور در بازار کار زمان تبدیل به ربات می‌شود. حالا ممکن است برای ارتقای موقعیت شغلی و افزایش حقوق به تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری هم روی بیاورد اما باز هم در کارآیی او در بازار کار تاثیری ندارد که این بحث چالش‌برانگیز است.»

عطاران تصریح کرد: «در متغیرهای فرعی باید به اصل رقابت نیز اشاره کرد. همچنین ازدواج و سربازی هم جزو عواملی هستند که در مسیر انتخاب رشته یا تحصیل در مقاطع بالاتری تاثیرگذارند. اما یکی از مهم‌ترین آن‌ها اثر جمعی است. ماهیتی که در افراد جامعه تاثیرگذار است. ما زمانی‌که در یک جمعی قرار می‌گیریم سعی می‌کنیم خود را با مسیر کلی جمع و برآیند رفتاری آن تطبیق و سازگار کنیم. در موضوع ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر هم از دست رفتن ارزش‌های جایگاه اجتماعی با مقطع کارشناسی است که باعث شده افراد جامعه آن را تابع یک اثر جمعی ببینند، یعنی اگر بخواهند جایگاه اجتماعی مناسبی داشته باشند، باید دانشجو یا فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد و دکتری باشند.»

این کارشناس خاطر نشان کرد: در این راه باید ابتدا چالش‌های متعدد اشتغالزایی را در کشور رفع کرد و با تقویت شرکت‌های دانش‌بنیان و مسئله‌محور مهارت‌ورزی را در دانشگاه‌ها رویکرد قرار دهیم. ما باید مهارت‌افزایی را دنبال کنیم، نه اینکه دانشجویانی را تربیت کنیم که تمام دستاوردشان در دوره ارشد و دکتری یا هر مقطع دیگری صرفاً نگارش و چاپ مقاله‌های علمی باشد. چرا که این سیاست آموزشی هیچ دردی از دردهای اجتماعی کشور را درمان نمی‌کند.

وی افزود: «ما باید در دانشگاه‌ها به سمت تولید ثروت از علم برویم. از طرفی باید به فکر ایجاد مراکز موازی دانشگاه‌‍‌ها نیز باشیم که این نهادها بر پایه تولید مهارت باشند. شبیه به دوره‌های کارآموزی که برخی وزارتخانه‌ها برگزار می‌کنند. همچنین باید بتوانیم در کنار دانشگاه به این الگو برسیم که طرح‌هایی همچون سربازی حرفه‌ای را هم ایجاد کنیم تا فرار از سربازی علت ادامه تحصیل نباشد.»

مرتبط ها