کد خبر: 194871

جلال چراغپور در گفت‌وگو با «فرهیختگان»؛

سیستم و تعویض‌های غلط تیم ملی ربطی به خرابی چمن ندارد

جلال چراغپور، کارشناس فوتبال معتقد است؛ سیستم و تعویض‌های غلط تیم ملی ربطی به خرابی چمن ندارد.

محمدرضا حاجی‌عبدالرزاق، خبرنگار گروه ورزش: تیم ملی در یک بازی انتقادآمیز دیگر برابر قرقیزستان، ضعیف‌ترین حریفش در مرحله گروهی انتخابی جام جهانی به سختی و با یک برد ناپلئونی به برتری رسید تا نگرانی‌ها نسبت به آینده این تیم با توجه به شرایطی که دارد افزایش پیدا کرده و تا حدودی وضعیت برای قلعه‌نویی و شاگردانش خطرناک شود.

این در حالی است که چمن ورزشگاه فولادشهر نیز تا حد زیادی کار را برای تیم ملی در این دیدار سخت کرد. این در شرایطی است که جلال چراغپور اعتقاد دارد هرچقدر هم زمین چمن روی کیفیت ارائه شده تاثیرگذار باشد اما نباید پارامترهای غیرمرتبط با چمن را هم روی نحوه بازی و نتیجه‌ای که به دست آمد، نادیده گرفت. در خصوص این دیدار و اتفاقات پیرامون آن گفت‌و‌گویی متفاوت را با چراغپور، کارشناس فوتبال انجام دادیم که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

قصد داریم درباره دیدار ایران و قرقیزستان صحبت کنیم. اما ابتدا بحث را از زمین چمن زشت و آبروبر فولادشهر یعنی ورزشگاهی که این دیدار در آن برگزار شد آغاز کنیم.

قبل از اینکه به صورت جزئی وارد بحث امکانات و تجهیزات بشویم باید به صورت کلی به این نکته اشاره کنیم که یکی از مواردی که از لحاظ تکنیکی روی شخصیت بازیکنان اثر می‌گذارد، چمن است. یعنی وقتی درباره فوتبال صحبت می‌کنند می‌گویند زمین‌هایی که بچه‌های یک آکادمی در آن پرورش پیدا می‌کنند تاثیرات دراز مدتی روی آنها داشته و به همین خاطر است که واژه «ریشه‌های سبز» را برای فوتبال پایه درنظر گرفته‌اند و این یعنی ریشه فوتبال چمن است. چمن اگر خراب باشد به تدریج اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهید. اولین آسیبش هم این است که پاس‌ها دقیق به مقصد نمی‌رسد. این در حالی است که در رشته‌ای مانند گلف ما با شاهکار مهندسی چمن مواجه هستیم. در فوتبال هم وقتی شما پاس تاچ که با ضربه‌ای کوچک یا احساسی همراه است را می‌دهید، چنین پاسی وابسته به چمن است. یعنی اگر چنین پاسی دو بار گیر کند یا دیر برسد، مدافع رسیده و آن را قطع می‌کند.

اگر بخواهیم به طور تخصصی چمن را به کیفیت بازی در داخل میدان وصل کنیم؛ این مقوله را چطور ارزیابی و کارشناسی می‌کنید؟
اگر چمن مناسبی زیرپایمان نباشد اولا آسیب‌هایی مثل مینیسک، رباط‌صلیبی، مچ و کمر و... طبق آمار تا 5/27 درصد افزایش پیدا می‌کند. در وهله دوم پیش‌بینی بازیکنان بر روی توپ‌هایی که چه به طرف‌شان می‌آید و چه صادر می‌کنند، به‌هم می‌ریزد و به‌هم‌ریختگی و نوسان در آن به وجود می‌آید. در همین بازی با قرقیزستان اگر می‌خواهید بدانید که این حرف‌ها تا چه اندازه درستند، می‌توانید از روی فیلم بازی فقط صحنه‌هایی را که توپ یک‌تکه به اوت می‌رود، شمارش کنید. یا مثلا در یک صحنه در نیمه اول، اگر در شرایط چمن واقعی توپ به سردار آزمون می‌رسید این بازیکن با دروازه خالی مواجه می‌شد اما در شرایطی به توپ رسید که دیگر توپ به‌درد‌نخور شده بود و زاویه بسته و در نهایت فرصت ایده‌آلی که می‌توانست در زمین مناسب به وجود بیاید در یک زمین نامناسب از دست رفت. یا پاس‌هایی که امید نورافکن می‌داد که بسیاری از این تعداد یک‌تکه راهی اوت شدند. این اتفاقات به خاطر این نبود که تکنیک بازیکنان ضعیف است بلکه رقم خوردن بعضی صحنه‌ها از دست آنها هم خارج بود. در هر صورت فشردگی و بلندی چمن، وصله‌پینه‌ها و تکه تکه بودن و خشک بودن چمن و... باعث می شود بازیکن از لحاظ تکنیکی به یک فروپاشی و به‌هم‌ریختگی تکنیکی برسد.

البته به مراتب نیز شاهد قطع شدن‌های پاس‌ها از سوی هر دو تیم بودیم.
بله، یکی دیگر از آسیب‌های چمن به همین برمی‌گردد که قطع شدن پاس در آن زیاد می‌شود؛ چون شدت توپ در مسیر گرفته شده و گیر می‌کند. یادم می‌آید در سالیان دور در یک بازی پله شوتی زد که توپ از ورزشگاه و از پشت ساعت به بیرون رفت اما بعدا که با او صحبت کردند گفت چمن بلند بود. درواقع همه این مصائب و مشکلات به چمنی مربوط می‌شود که بحث درباره تیم ملی و دیدار پنجشنبه شب را از آن آغاز کردیم.

می‌توان این‌طور نتیجه گرفت که فوتبال ضعیفی که تیم ملی برابر قرقیزستان ارائه کرد ارتباط مستقیمی دارد به کیفیت افتضاح زمین چمن بازی؟
خیر، نمی‌توان چنین چیزی را مطرح کرد. اتفاقاتی که در ارتباط با چمن بد زمین می‌افتد همین‌هایی بود که درباره‌اش صحبت کردیم اما مسائل دیگری هم حتما هستند که کیفیت و نحوه بازی تیم ملی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد از‌جمله اینکه اول، آیا چمن بد، روی اشتباه در چیدمان هم تاثیر دارد؟ دوم، آیا چمن بد، روی سیستم غلطی که بر بازی اعمال می‌شود هم تاثیر دارد؟ سوم، آیا چمن بد، بر تعویض‌های بیش از حد و اشتباه هم تاثیر دارد؟ در وهله بعدی آیا چمن بد، در اینکه در طول بازی شما سه بار سیستم تیم را عوض کنید‌ در ذهن بازیکنان تاثیر دارد؟ و سوالاتی از این دست که آیا به خاطر چمن بد، تیم ملی چنین نمایشی را ارائه می‌دهد؟ پس چمن بد، تاثیراتش همین است که روی پاس و مسیر پاس و مسائلی که عنوان شد تاثیر می‌گذارد نه سایر مسائل تاکتیکی دیگر.

با این حساب اگر بخواهید اشکالات تاکتیکی تیم ملی را بشکافید به چه نکات برجسته‌ای می‌توانید اشاره کنید؟
اولین اشکالی که تیم ملی داشت و دیده شد این بود که در بازی با قرقیزستان آنجایی که باید موتور ساختن بازی در میانه میدان باشد، خودش مصرف‌کننده بود! از سوی دیگر سه مهاجم را در زمین گذاشته بودیم؛ قایدی، آزمون و طارمی. ممکن است که یک نفر به من بگوید که چه کسی قرار است این سه نفر را تغذیه کند؟ وقتی سه بازیکن میانه ما خودشان مصرف‌کننده‌اند چطور بقیه را تغذیه می‌کنند؟ قلی‌زاده به کسی پاس می‌دهد وقتی خودش مصرف‌کننده است؟ یا قدوس تا جوهر توپ را نگیرد به کسی پاس می‌دهد؟ نورافکن هم اساسا پاسور نیست و زمانی که توپ را می‌گیرد خودش آن را مصرف می‌کند. دیدید که شوتش کجاها می‌رفت. البته گل‌مان هم با شوت این بازیکن به دست آمد اما او هم مصرف‌کننده است. پس وقتی نگرش چیدمان اشتباه است باید هم شاهد چنین نمایشی باشیم. فکر می‌کردند سیستم تیم ملی 3-3-4 است اما در زمین شاهد سیستم 4-6 بودیم! در تمام صحنه‌ها در جلوی زمین 6 بازیکن تیم ملی حضور داشتند. این درحالی است که تجمع بیش از حد یک گونه دفاع برای حریف است؛ کما‌اینکه دیدید چقدر توپ‌های خودمان به خودمان برخورد کرد؟! یا پاس‌هایمان را خودمان قطع کردیم؟ چون در جلوی زمین 6 نفر بودیم و تراکم داشتیم. سیستمی که برای بازی تعریف کرده بودند 3-3-4 بود اما آیا هافبک‌های ما پاسور و تغذیه‌کننده بودند؟ خیر، بلکه خودشان مصرف‌کننده بودند!

پس با این صحبت‌هایی که مطرح می‌کنید نمی‌توان به صورت واضح و مستقیم کیفیت بد و نمایش ضعیف تیم ملی را با چمن نامناسبی که در آن بازی کردیم مرتبط دانست؟
به طور قطع نمی‌توان مرتبط دانست! نباید این‌طور باشد که کیفیت بازی تحت‌الشعاع چمن خراب قرار بگیرد. درواقع فوتبال قابل انتقاد تیم ملی پشت چمن خراب فولادشهر پنهان نشود.

برای دومین بازی پیاپی شاهد آن هستیم که در ورزشگاه‌های داخلی علیه سرمربی تیم ملی شعار «حیا کن رها کن» سر می‌دهند. در این خصوص چه صحبتی دارید؟ به‌نظر می‌رسد قلعه‌نویی دیگر از حمایت اکثریت هواداران برخوردار نباشد.
در این خصوص به یک شاخه دیگر فوتبال اشاره می‌کنم و آن هم ابعاد اجتماعی آن است. تماشاگر امروز ما دیگر تماشاگر 10 سال پیش نیست. آنها جام ملت‌های اروپا را تماشا می‌کنند و لحظه به لحظه تمامی فوتبال‌های در جریان را می‌بینند. در نتیجه تماشاگر امروز ما با یک دریبل نمایشی یک‌متری دیگر نمی‌گوید عجب دریبلی بود. امروز تماشاگر ما تعریفش از دریبل، از پاس از شوت و کار تیمی و استراتژی، سیستم و پرس مشخص است و از همه چیز دیگر تعریف دارد و وقتی تیم ملی این چیزها را ندارد تماشاگر ناراضی به خانه می‌رود. تماشاگر امروز ما سواد فوتبال و سواد و بینش دیدن آن را دارد. امروز بچه 10ساله ما از سراسر دنیا تیم می‌بندد. حتی اگر او را به رقم هم محدود کنید باز هم برایتان یک تیم از سراسر جهان می‌بندد. با یک قدر‌ از فوتبال، با سنت فوتبال یا با من بمیرم و تو بمیری دیگر تماشاگر راضی به خانه نمی‌رود. درواقع بینش و دانش تماشاچیان فوتبال امروز دیگر آن دانش و بینش 10 سال گذشته نیست.

به عنوان آخرین سوال؛ بازی با امارات در مقدماتی جام جهانی را که سه‌شنبه شب برگزار می‌شود، چطور می‌بینید؟
خیلی بازی سختی در پیش داریم؛ ان‌شاءالله به خیر بگذرد!

مرتبط ها