فرهیختگان: کمتر از یک ماه پس از یورش پلیس آلمان به مراکز اسلامی متعلق به ایران و مصادره این مراکز، تهران با اعلام ممنوعیت فعالیت دو شعبه «موسسه آموزش زبان آلمانی» (DSIT) در خیابانهای یخچال و دیباجی جنوبی، این دفاتر را پلمب کرد. تصمیم به بستن دفاتر این موسسه آلمانی آن هم چند هفته پس از اقدام علیه مرکز اسلامی هامبورگ و مراکز وابسته، در رسانههای داخلی و بینالمللی، تفسیر به «اقدام متقابل» ایران شد. هرچند اگر تهران بنای اقدام متقابل داشت، نیاز به اتلاف وقت تقریبا سه هفتهای نبود و بلافاصله دست به چنین کاری میزد.
پیش از انقلاب در ایران، گوته علاوهبر آموزش زبان آلمانی، فعالیتهای گستردهای در حوزه فرهنگ داشت که یکی از آنها برگزاری محفل شبانه شعر و سخنرانی به مدت 10 شب در سال 1356 بود. با پیروزی انقلاب، گوته به دلیل فعالیتهای فرهنگی در چهارچوب ارزشهای غربی، تعطیل شد. گفته شده که چند سال بعد با رایزنیهای سفارت آلمان، انستیتو گوته توانست در ایران برای ترویج زبان آلمانی مجددا فعالیت کند اما پخش یک ویدئوی هتاکانه در تلویزیون آلمان غربی در 15 فوریه 1987 (26 بهمن 1365)، باعث شد تا ایران برای همیشه تصمیم به تعطیلی انستیتو گوته بگیرد؛ اتفاقی که در سال 1366 افتاد.
علیرغم تلاشهای برلین، تهران با بازگشایی مجدد گوته موافقت نکرد تا آلمانیها برای تداوم اهداف و عقب نماندن از موسسات رقبای خود بهویژه انگلیس و فرانسه، بهمنظور دور زدن قوانین ایران و همچنین محدودیتهای اعمالی، به جای در، این بار از پنجره وارد شوند. در سال 1995 (۱۳۷۴) سفارت آلمان، بدون دریافت مجوز از نهادهای مربوطه در ایران، موسسه زبان آلمانی (DSIT) را تاسیس کرد. برخلاف گوته که علاوهبر آموزش زبان، امکان فعالیتهایفرهنگی در کشورها را نیز داشت، موسسه آموزش زبان آلمانی در تهران، همانگونه که از نامش پیداست، ظاهرا هدفش تدریس زبان آلمانی بود.
این موضوع به صراحت در سایت سفارت آلمان در تهران آمده است که این موسسه «برای پیشبرد و حمایت از تفاهم بین آلمان و ایران در سال 1995» تاسیس شده است. طبق نوشته وبسایت سفارت، در مدت کوتاهی این موسسه تبدیل به «مرکز مهمی برای آموزش و بازآموزی زبان آلمانی» شد. بررسی اخبار آن سالها چنین نشان میدهد که ایران در سال 1996، مجوزی 4 ساله برای فعالیت این موسسه صادر کرده است. در سال 2000 (1379) این مجوز فعالیت منقضی شد و موسسه میبایست برای ادامه فعالیت، درخواست مجوز میکرد. در اردیبهشت سال 1383 (آوریل 2004) «دایکو پوتسل»، رایزن مطبوعاتى سفارت آلمان در گفتوگو با شرق ادعا کرد «مجوز ادامه فعالیت انستیتو زبان آلمانى وابسته به سفارت آلمان صادر شده است.» شرق نوشته بود «مقامات ایران با ادامه کار این مرکز مخالفت نکرده بودند و توافقهایى برسر ادامه کار این انستیتو صورت گرفته بود.»
یکی از نگران کنندهترین برنامههایی که موسسه (DSIT) در قالب آموزش زبان آلمانی در حال پیشبرد آن است، دو طرحBKD (Bildungskooperations Deutsch) و PASCH است. این دو برنامه، بر یک حوزه متمرکز هستند؛ تربیت دانشآموزان با باورهای غربی. البته این تنها آلمانی ها نیستند که چنین برنامهای را در ایران دنبال می کنند. آمریکاییها نیز با روشهای گوناگون تلاش بر تعلیم دانشآموزان ایرانی با آموزههای غربی دارند. پیش از این «فرهیختگان» در گزارش «لانه شبکهسازی آمریکا» از تلاش بنیاد آمریکایی اوراسیا (Eurasia Foundation)برای ایجاد مدارس آنلاین آموزش شهروندی خبر داد و نوشت این مدارس به جای دانشآموزان، بهصورت متمرکز آموزش معلمهای مدارس دولتی و غیرانتفاعی را دنبال میکند تا آنان را به سمت ایجاد شبکههای فشار بر حکومت برای «تغییر قوانین کشور» بهویژه در حوزه آموزشوپرورش هدایت کند و درنهایت بتواند الگوی آموزش شهروندی در ایران را که «براساس پایبندی به ایدئولوژی دینی» تعریف شده را به آموزش «شهروندی دموکراتیک» تبدیل کند. در آن گزارش به آموزش سند 2030 در مدارس در قالب «کارگاه سند توسعه پایدار» و از طریق معلمان اشاره شده بود. در یکی از گزارشهای بنیاد بهصراحت آمده «بیش از 70 معلم» درحال حاضر مفاهیم دورهای بنیاد اوراسیا را در کلاسهای درس خود در سراسر ایران «وارد» کردهاند.
حالا آلمانیها با برنامه (BKD) دقیقا همان پروژهای را که آمریکاییها به صورت مجازی و زیرپوستی دنبال میکنند، به شکلی عیان در مدارس ایرانی پیادهسازی میکنند. این برنامه در واقع بخشی از تلاشهای گستردهتری برای ترویج زبان و فرهنگ آلمانی در سراسر جهان است. با این حال در این برنامه، تمرکز اصلی روی معلمان است. گوته در این برنامه اقدام به پشتیبانی از معلمان، مدارس و نهادهای آموزشیای میکند که زبان آلمانی را بهعنوان زبان خارجی تدریس میکنند. در این برنامه منابع آموزشی (کتاب، ابزار آموزشی و حتی تجهیزات) مطابق با نظام آموزشوپرورش و وزارت فرهنگ دولت آلمان و مبتنیبر ارزشهای فرهنگی آلمان تدریس میشود و معلمان ضمن آموختن این اصول در دورههای آموزشی، از سوی موسسه DSIT و درواقع گوته، تحت پشتیبانی فنی و آموزشی قرار میگیرند. با تربیت نسلی از معلمان زبان آلمانی مطابق با فرهنگ غربی و همچنین حمایت مالی از آنها، شبکهای از معلمان زبان آلمانی تشکیل میشود که این شبکه تضمینکننده تعلیم هزاران دانشآموزی خواهند بود که از دریچه فرهنگ و ارزشهای غربی به دنیا مینگرند.
البته این موضوع هیچگاه از جانب ایران تایید نشد و شرق نیز نخواست آن را به نقل از رایزن مطبوعاتی منتشر کند. نکته قابل توجه درباره فعالیت موسسه اینجاست که حتی در خبرهای منتشر شده در رسانههای غربی، هیچ نامی از «موسسه زبان آلمانی» نیست و آنها از فعالیت مجدد موسسه گوته در ایران گفتهاند. این در صورتی است که پرونده گوته در سال 1366 برای همیشه بسته شد اما با این حال و با توجه به اینکه (DSIT)، درواقع همان گوته با تابلوی جدید بود، همه آن را با نام گوته میشناختند. این مرکز در غیاب گوته عهدهدار تمام وظایف گوته همچون برگزاری امتحانات آن شده بود. DSIT تنها در سال 2009، بیش از 5 هزار زبانآموز در دورههای ابتدایی، متوسطه و پیشرفته داشته است. با وجود تعطیلی موسسه گوته در ایران و فعالیت DSIT، آلمانیها همچنان مصر به بازگشایی مجدد گوته بودند. این موضوع به اندازهای برای برلین مهم بود که تیرماه سال 1379 در جریان سفر سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور وقت ایران به آلمان در سال 2000 و دیدارش با «گرهارد شرودر» صدراعظم وقت آلمان، شرودر خواستار بازگشایی مجدد شعبهای از انستیتو گوته در ایران شد. اما چرا گوته در این سطح برای آلمانیها مهم بود که با وجود ایجاد یک موسسه پوششی، باز هم خواهان فعالیت مجدد آن بودند.
متن کامل گزارش صادق امامی، عضو شورای سردبیری را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.