کد خبر: 194309

برای نجات از دو گروه رادیکال چه کنیم؟

فرار از بن‌بست زامبی‌ها و متحجرین

در ایام مذهبی و ملی تیغ دو گروه رادیکال تیزتر از هروقت دیگر جامعه را زخمی می‌کند. مواد لازم برای جنگ روانی این دو گروه با جامعه یک عکس از چهره‌های ورزشی یا هنری است. گروه اول بعد از بایکوت و سانسور سراغ تخریب آن چهره‌ها می‌رود. گروه دوم اما به سیاق تمام متحجرین تاریخ کنش مذهبی آن چهره‌ها را با برچسب‌های غیراخلاقی مثل ریاکاری و نبش قبر کردن گذشته به‌حاشیه می‌برد.

مسعود فروغی، قائم‌مقام مدیرمسئول: دو دسته نحله فکری- سیاسی در ایران وجود دارند که از عبارت «تکثر اجتماعی» می‌ترسند و همزیستی طیف‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی زیرپرچم ایران و فرهنگ عمومی را- که ویژگی‌های توامان دین‌مدارانه و ایرانی دارد- برنمی‌تابند. آنها دوست دارند همه شبیه خودشان شوند و کمترین تفاوت را مساوی با خروج از دین یا عقل بشری می‌دانند.
در ایام مذهبی و ملی ازجمله اربعین که ظهور و بروز عناصر دینی در جامعه زیاد می‌شود، تیغ این دو گروه تیزتر از هروقت دیگر جامعه را زخمی می‌کند. مواد لازم برای جنگ روانی این دو گروه با جامعه یک عکس از چهره‌های ورزشی یا هنری است. این عکس اگر حضور آنها در طریق‌الحسین به سمت کربلا باشد، گروه اول بعد از بایکوت و سانسور سراغ تخریب آن چهره‌ها می‌رود. شمشیر تخریب «زامبی‌ها» بنابر موقعیت از انگ‌های سیاسی تا اخلاقی روی آن چهره‌ها کشیده می‌شود. گروه دوم اما به سیاق تمام متحجرین تاریخ کنش مذهبی آن چهره‌ها را با برچسب‌های غیراخلاقی مثل ریاکاری و نبش قبر کردن گذشته به‌حاشیه می‌برد.
و البته اشتراک نانوشته این دو گروه تخریب تمام کسانی است که می‌خواهند تصویری از واقعیت اجتماعی ایران را نشان دهند. ماشین تخریب زامبی‌ها و متحجرین چه ویژگی‌هایی دارد و چرا برای جامعه ایران خطرناک است؟ و برای عبور از این بن‌بست چه کاری می‌توان کرد؟

مساله اول: زامبی‌ها چگونه به جامعه حمله می‌کنند؟
در مقاطع مختلف تاریخی و سیاسی گروهی از عناصر فعال وجود دارند که با هرگونه تصویر زنده بودن دین در جامعه مبارزه می‌‌کنند. آنها تقویت عناصر و مولفه‌های دینی در جامعه را مرگ خودشان می‌دانند و دوست دارند تصویر دین‌مداری و خداباوری فقط مختص بخش کوچکی از جامعه باشد. آنها تلاش می‌کنند پایه‌های محکم پایبندی جامعه ایران به دین را نادیده بگیرند و هر نشانه‌ای از این را که خدامحوری و دین‌باوری در اعماق جامعه زنده است، بایکوت و سانسور می‌کنند.
تغییر نظام رسانه‌ای رسمی که باعث تغییرات مهمی در فضای عمومی و نحوه مصرف رسانه‌ای جامعه شده و گسترش رسانه‌های اجتماعی که عصر جدیدی از حیات اجتماعی انسان‌ها را ایجاد کرده، مهم‌ترین ابزار گروهی است که «زامبی‌وار» هر نشانه دینی را موردحمله قرار می‌دهند. فضای سنگینی که زامبی‌ها درست ‌می‌کنند بی‌شک با سازماندهی پشت‌صحنه سرویس‌های جاسوسی ضدایرانی امکان‌پذیر است، به‌نحوی‌که شبکه‌ای از رسانه‌های رسمی خارج‌نشین، رسانه‌های سیاه در شبکه‌های اجتماعی و برخی منابع داخلی هرکدام بخشی از زنجیره تولید و توزیع محتوا علیه هرگونه زیست مسالمت‌آمیز دین و عرف در جامعه ایران را برعهده دارند.
زامبی‌ها از سفر اربعین چهره‌های مشهور فوتبالی و مدال‌آوران المپیکی و... عصبانی می‌شوند. زامبی‌ها از عرض ارادت ورزشی‌ها به شهدا بدشان می‌آید و آن را با عملیات مخرب رسانه‌ای بمباران می‌کنند. زامبی‌ها کاری می‌کنند چهره‌ها از انتشار عکس و فیلم نماز خواندن خودشان بترسند. برای همه این توصیفات ده‌ها مثال زنده و فعال در جامعه ورزشی و هنری وجود دارند. کاری که زامبی‌ها می‌کنند پیچیده است، آنها به اسم کل‌کل‌های ورزشی یا رقابت‌های هنری کنش مذهبی چهره‌ها را سیاه می‌کنند و اگر کسی بخواهد بی‌تفاوتی نشان بدهد کار به فحاشی و تهدید می‌رسد. نتیجه وجود زامبی‌ها و عمل آنها منفعل شدن چهره‌ها و تلاش آنها برای مخفی کردن علایق دینی و مذهبی خودشان است. مسیری که در سال‌های اخیر با سرعت زیاد در پشت‌صحنه ورزش و فضای فرهنگ و هنر ایران به‌شدت طی شده است. 

مساله دوم: متحجرین چگونه علیه جامعه فعال هستند؟
گروه دوم تفاوت‌های ظاهری یا هرگونه اشتباه و خطای گذشته چهره‌ها را برای تخریب کنش مذهبی آنها بهانه قرار می‌دهد. آنها تصور می‌کنند با حداکثری کردن مطالبات و تشدید تضادهای ظاهری به دین کمک می‌کنند. البته اگر خوشبین باشیم متحجرین فقط در یک بن‌بست فکری گرفتار هستند. آنها حتی به عکس چهره‌ها در کربلا حمله می‌کنند و حضور آنها در خیل عظیم زائران حسینی را برنمی‌تابند.
متحجرین به‌خاطر شباهت گفتمانی با ارزش‌ها و نمادهای حاکمیت باعث شکاف میان چهره‌ها و ارزش‌ها می‌شوند. آنها کنش مذهبی و ملی چهره‌ها را بایکوت می‌کنند، مگر اینکه ازنظر سیاسی یک چهره کنش مستقیمی به‌نفع برخی ارزش‌ها داشته باشد. درواقع فضای عمومی جامعه در میان حملات دو گروه زامبی و متحجر مجبور به‌نوعی مخفی‌کاری می‌شود.
متحجرین به‌خاطر خطای یک بازیکن فوتبال که تتوی ضدفرهنگی روی بدنش زده است کل جامعه ورزشی را لائیک و بی‌دین معرفی می‌کنند. آنها هیچ تلاشی برای جبران خطای آن بازیکن انجام نمی‌دهند و با موشک‌های رسانه‌ای چنان همه چهره‌ها را تخریب می‌کنند که درون فضای ورزش و هنر انگیزه‌ای برای کنش عمومی مذهبی باقی نمی‌ماند. نکته فاجعه‌بار اینکه هر حرکت متحجرین به نام نظام سیاسی زده می‌شود. 

مساله سوم: برای نجات از بن‌بست دو گروه رادیکال چه کنیم؟
واقعیت جامعه ایران همان‌طور که افکارسنجی‌های معتبر نشان می‌دهد باورمندی عمیق به دین و خداباوری است. تفاوت‌های زیست اجتماعی در دهه‌های اخیر به‌معنای پشت کردن جامعه به دین نیست،چنانچه چهره شهرهای ایران در مقاطعی مانند دهه اول محرم و اربعین آنقدر تغییر می‌‌کند که نمی‌توان آن را محصول کنش بخش محدودی از جامعه دانست.
احترام عمومی به ایام عزاداری آل الله یا همزیستی ایرانی‌شده رمضان و نوروز و سفر چند ده میلیونی از تیپ‌های مختلف اجتماعی به شهرهای زیارتی در داخل و خارج ایران درطول سال سندی روشن بر حیات دین در جامعه ایران است. نکته مهم اینکه درون جامعه ورزشی و هنری گرایش پررنگی به ارزش‌های دینی وجود دارد که شاید برای کسانی که از نزدیک درکی نداشته باشند، باورپذیر نباشد. اما آیا این نکات کافی است؟ قطعا خیر. برای به‌هم زدن نقش منفی زامبی‌ها و متحجرین و خروج از بن‌‌بست رادیکالیسم آنها چند مولفه لازم است:
یکم. ارتباط موثر با چهره‌ها: بی‌تردید نظام حکمرانی ما نسبت به ارتباط با چهره‌های ورزشی و هنری کم‌کاری شدیدی کرده و نه حرف آنها را شنیده نه این چهره‌ها منطق روشن نظام سیاسی درباره تصمیمات یا وقایع را می‌دانند. تا دل‌تان بخواهد فاصله عاطفی میان چهره‌ها و ساختار اداره کشور وجود دارد. دلیل این فاصله عاطفی رهایی مدیریت ارتباط است. چهره‌‌‌ها زیر بمباران رسانه‌‌ای زامبی‌ها و متحجرین هستند و کسی برای آنها واقعیت را شرح نمی‌دهد. دلیل کنش منفعلانه دست‌اندرکاران ورزش و هنر نسبت به ارتباط موثر با چهره‌ها به ضعف محتوایی، نابلدی تشکیلاتی و بی‌تفاوتی آنها برمی‌گردد. تردید نکنید اگر ارتباط موثر و مدیریت درست وجود داشت، هیچ‌گاه بازیکن فوتبال به خودش اجازه حرکت ضدفرهنگی- مثل آن تتوی غیرقابل‌دفاع- را نمی‌داد. این گزاره یک خبر قطعی از درون جامعه ورزش است. 
دوم. به هم زدن نظم رسانه‌ای موجود در فضای ورزش و هنر: وقتی چهره‌ها در فضای ورزشی میان دو صدای بلند زامبی‌ها و متحجرین گیر افتاده‌اند، راهی غیر از این انفعال فعلی ندارند. وقتی رسانه‌های ورزشی و هنری یا دست بایکوت زامبی‌ها را تقویت می‌کنند یا فشار متحجرین را رسمیت می‌‌دهند، چهره‌ها و فعالان ورزش و هنر زیر این آتش‌بار تصمیمات غلط می‌گیرند. به بازتاب سفر یک کاروان ورزشی به کربلا در رسانه‌های تخصصی نگاه کنید؛ بسیار غم‌بار است.  
سوم. افشای زامبی‌ها و متحجرین برای عموم جامعه: نمی‌توان از جامعه دفاع عاقلانه کرد بدون اینکه نقش مخرب دو گروه زامبی و متحجر را افشا کرد. جامعه باید نسبت به هرگونه تخریب کنش مذهبی و ملی واکنش منفی ببیند تا کم‌کم فضا تغییر کند.  
چهارم. کارآمدی کلید کار ایجابی: دست‌آخر اینکه مدیریت درست منابع و بهبود سازوکارهای اجرایی در تغییر فضای ورزش و هنر مهم و اساسی است. به‌هرحال زبان گویای هر نظام سیاسی عملکرد آن درواقعیت است. «حرف‌درمانی» خالی جواب نمی‌دهد. 

مرتبط ها