کد خبر: 194207

۲ ماه طلایی برای گرفتن حق فوتبال؛

وضعیت حق‌پخش فوتبال باید تا مهرماه مشخص شود

از یک طرف AFC روی حق پخش اصرار دارد از سوی دیگر قوانین داخلی می‌گوید حداکثر تا مهرماه باید وضع حق پخش فوتبال مشخص شود.

نیلوفر مژدهی، خبرنگار: بی‌انصافی است اگر انکار کنیم بخش زیادی از درآمدهای باشگاه‌های لیگ‌های معتبر دنیا از حق پخش تلویزیونی به دست می‌آید. اگر لیگی مثل انگلیس تا این حد ثروتمند است به دلیل حق پخش جهانی مسابقاتش است؛ به‌طوری که حتی پیش آمده تمکن مالی تیم انتهای جدول لیگ انگلیس از تیم قهرمان لیگی از کشور دیگر بیشتر باشد. جالب است که ادعا می‌شود بین ۳۰ تا ۶۰ درصد از درآمد باشگاه‌های معتبر اروپایی به‌طور سالانه از حق پخش به دست می‌آیند.

فوتبال ایران اما از این بابت نمی‌تواند موازی با دیگر کشورهای جهان حرکت کند؛ چراکه همین حالا هم می‌توانیم ادعا کنیم فوتبالی ورشکسته را پیش می‌بریم. تیم‌هایی که دخل و خرج‌شان با هم جور در نمی‌آید و اگر برخی دخالت‌ها نبود چه بسا خیلی پیش‌تر این ورشکستگی علنی شده بود و باید فاتحه لیگ برتر را می‌خواندیم.

باشگاه‌هایی که در ظاهر به سمت خصوصی‌سازی هول داده شده‌اند اگر دست‌شان در خفا توی جیب دولت نباشند اصلا امکان نفس کشیدن برایشان باقی نمی‌ماند با این حال همواره شعارهای زیبایی مانند درآمدزایی در فوتبال همچون پتک توی سرشان کوبیده می‌شود و آنها نیز واقعا نمی‌دانند این درآمدزایی چیست و چرا آنها نمی‌توانند درآمدزایی کنند؟

حق پخش؛ شاهرگ حیات فوتبال
سر و صدایی که قبل از شروع فصل محمدرضا زنوزی و رضا حدادیان به‌عنوان مالکان باشگاه‌های خصوصی به راه انداختند در راستای حق پخش تلویزیونی بود. مالکان این دو باشگاه که از جیب برای تیم‌شان هزینه می‌کنند بیش از سایر باشگاه‌ها که با کمک دولت اداره می‌شوند بی‌پولی را حس کردند و به دنبال راه درآمد رفتند اما درنهایت همه این درآمدها به حق پخش تلویزیونی منجر می‌شود. باشگاه‌هایی که تلویزیون خصوصی دارند درآمد سرسام‌آوری از این پخش دریافت می‌کنند و حتی می‌توان ادعا کرد که شاهرگ حیات فوتبال در دنیا حق پخش تلویزیونی است.

با یک حساب سرانگشتی می‌توان ادعا کرد که حتی فقط دریافت بخش کوچکی از حق پخش تلویزیونی می‌تواند مشکلات زیادی از فوتبال ایران بکاهد. اگر بخواهیم حق پخش تلویزیونی لیگ ایران را با استانداردهای جهانی مقایسه کنیم مبالغی باورنکردنی سهم باشگاه‌ها خواهد بود، به‌طوری که آنها نه‌تنها می‌توانند هزینه بازیکنان و کلیه عوامل باشگاه را پرداخت کنند بلکه به اندازه کافی درآمد برای تامین زیرساخت‌ها خواهند داشت و رشد چشمگیری به دست می‌آید.

باشگاه‌های فوتبال ایران حاضرند طی تعاملی با سازمان صداوسیما نه آنچه استانداردهای جهانی می‌گویند بلکه بخشی از درآمد این تلویزیون که حاصل از پخش بازی‌های آنها است را دریافت کنند تا به این ترتیب از این درآمد فوق میلیاردی مشکلات خود را برطرف کنند.

با سقف بودجه‌ای که کارگروه نظارت بر مبلغ قراردادها تعیین کرده به‌نوعی باشگاه‌ها برای رسیدن به اهداف‌‌شان نیازمند درآمدزایی هستند از این رو اگر فقط بخش کوچکی از درآمد صداوسیما از حق پخش به باشگاه‌ها تعلق بگیرد مشکلات آنها نیز حل شده و امکان رقابت حتی نمایندگان ایران از رقبای بین‌المللی در آسیا به وجود می‌آید و این‌گونه نمایندگان ایران تحت فشار قرار نمی‌گیرند. معمولا در دنیا حق پخش به دو نیم تقسیم شده بخش اول به‌صورت مساوی بین باشگاه‌ها تقسیم می‌شود و بخش دوم براساس جایگاه تیم‌ها به آنها تعلق خواهد گرفت که البته منطقی و درست است اما در فوتبال ما همان حق مساوی هم می‌تواند بسیاری از مشکلات را برطرف کرده و با نیمی از حق پخش تلویزیونی ورشکستگی پایان می‌یابد. 

حق پخش به فوتبال خارجی آری، به داخلی نه
موضوع حق پخش تلویزیونی از سال ۸۷ مطرح شد و در این مدت قراردادهایی بسته شد که هرچند بسیار سطح پایین و خارج از واقعیت بود اما به هر حال تعاملی را بین فدراسیون و صداوسیما به وجود آورد اما در ادامه با توجه به اینکه مشخص شد پولی که تلویزیون به فدراسیون می‌دهد درصد بسیار پایینی از درآمد آنها از فوتبال است اختلاف به وجود آمد و درنهایت صداوسیما حاضر به پرداخت نشد تا این موضوع بار دیگر مسکوت بماند.

به نظر می‌رسد صداوسیما فقط حاضر است درصد کوچکی از آنچه به‌عنوان حق پخش مسابقات زنده عنوان می‌شود پرداخت کند درصورتی‌که در همه جای دنیا حق پخش تلویزیونی از طریق حق پخش زنده مسابقات، حق پخش غیرزنده و با تاخیر، حق پخش خلاصه یا صحنه‌های مهم تعریف می‌شود که اتفاقا عمده بخش درآمد از بخش خلاصه و صحنه‌های مهم است که ممکن است روزها، هفته‌ها و حتی ماه‌ها به آن پرداخته شده و برای صداوسیما کسب درآمد کند.

صداوسیما مجبور است در ازای پخش مسابقات فوتبال از سراسر دنیا حق پخش را پرداخت کرده یا حتی برای پخش مسابقات لیگ قهرمانان آسیا به AFC پول پرداخت کند. این اجبار در مراوده بین‌المللی آنها با نهادهای فوتبالی منجر به پرداخت حق پخش شده اما درخصوص فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ و باشگاه‌های ایرانی قانون حق پخش رعایت نمی‌شود و سازمان صداوسیما نسبت به این موضوع مقاومت می‌کند. 

درآمد سرسام‌آور از تیزرهای پخش فوتبال
جالب است که صداوسیما برای پرداخت حق پخش از دولت ردیف بودجه می‌خواهد درحالی‌که درآمد زیادی از تبلیغات به دست می‌آورد و شاید اصلا برای هیچ موردی احتیاج به بودجه نداشته باشد؛ چراکه صداوسیما به‌عنوان یک نهاد انحصاری کلیه بخش‌های ورزشی را به‌تنهایی پوشش می‌دهد در نتیجه به اندازه کافی برای این موارد درآمد دارد که دیگر نیازی به ردیف بودجه نداشته باشد. البته مدیران این سازمان مدعی‌اند مجلس باید قانونی در این زمینه تصویب کند تا این پول از سازوکار مشخصی به فوتبال تزریق شود.

براساس گزارش تحقیقی که پیش از این در «فرهیختگان» به چاپ رسیده است در سال 1400 میانگین تعرفه تبلیغاتی شبکه سه برای هر ثانیه 33، 074، 143 تومان و میانگین تعرفه پخش زنده فوتبال برای هر ثانیه در همین شبکه 143، 400، 000 تومان بود که این اعداد در سال 1401 به ترتیب به 157، 778، 775 تومان و 294، 637، 500 تومان افزایش یافته، یعنی برای پخش زنده فوتبال افزایشی 105 درصدی را شاهد بوده‌ایم که در طول دو سال اخیر قطعا باز هم افزایش داشته است. مقاومت سازمان صداوسیما در حالی که می‌داند با پرداخت حق قانونی پخش به فوتبال می‌تواند به ورشکسته نشدن این صنعت معتبر کمک کند جای سوال دارد.

برخی اصول در قانون اساسی به‌وضوح می‌گوید که مالکیت اشخاص بر کسب‌وکار مشروع‌شان و منافع حاصل از آن مجاز است و هیچ شخصی اجازه ندارد حق خود را به نحوی اجرا کند که به دیگران ضرر برساند در نتیجه صداوسیما نیز اگر می‌خواهد بر حسب منافع خود مسابقات فوتبال را پخش کرده و بیننده جذب کند باید هزینه استفاده از این کسب‌وکار مشروع را به باشگاه‌ها بپردازد؛ چراکه این صداوسیماست که در ازای پخش این مسابقات چه به شکل زنده، چه غیرزنده و چه به شکل خلاصه‌، آگهی دریافت می‌کند و چه بسا اگر این مسابقات نبود این تعداد آگهی و درآمد بالای آن را دریافت نمی‌کرد. 

فرصت استفاده از دولت جدید
از طرفی حق پخش تلویزیونی به یکی از پیش‌نیازهای اصلی در فیفا و AFC بدل شده به شکلی که اگر باشگاه‌ها تعامل اینچنینی برای حق پخش مسابقات خود نداشته و نتوانند از این طریق درآمد کسب کنند دریافت مجوزهای بین‌المللی با مشکل روبه‌رو می‌شود. در نتیجه تیم‌های فوتبال ایران نیز باید طبق قوانین با صداوسیما قراردادی مالی داشته و براساس آن مدارک مورد نیاز را ارائه دهند.

کنفدراسیون فوتبال آسیا جدیدا در این مورد بسیار سختگیر شده و همین هم باعث شده تا مدتی قبل و در راستای بی‌توجهی به حق پخش تلویزیونی، فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ و باشگاه‌ها برای گرفتن این حق، نامه‌ای در راستای بی‌توجهی به حق پخش تلویزیونی در برنامه‌هایی هفتم توسعه به رئیس مجلس و اعضای کمیسیون تلفیق ارسال کرده و خواستار تجدید نظر در این خصوص شوند.

به نظر می‌رسد در نتیجه این نامه تعاملاتی صورت گرفته که طی آن قرار است قراردادی تازه در این خصوص نوشته و به تصویب هیات وزیران برسد. براساس آنچه در برنامه پنج‌ساله هفتم توسعه در تاریخ 13 تیرماه امسال توسط سرپرست وقت ریاست‌جمهوری ابلاغ شده صداوسیما موظف است با همکاری وزارت ورزش و جوانان آیین‌نامه حق پخش مسابقات را ظرف مدت سه ماه تهیه و به تصویب هیات وزیران برساند.

این در حالی است که تا نیمه مهرماه باید این اتفاق رخ دهد که البته به نظر می‌رسد این موضوع فرآیندی زمانبر خواهد بود اما با توجه به محدودیت‌ها و جریمه‌هایی که کنفدراسیون فوتبال آسیا در صورت نبود چنین قراردادی لحاظ می‌کنند باید هر چه زودتر اقدامی عملی برای این آیین‌نامه انجام شود.

تغییرات اخیر در دولت و مشخص نبودن وزیر ورزش آینده شاید باعث تاخیر در این اتفاق شود. با این حال فدراسیون فوتبال نباید زمان را از دست دهد. تغییرات جدید فرصت خوبی برای احقاق این حق است. در چنین شرایطی می‌طلبد فدراسیون فوتبال با کمک سازمان لیگ موضوع را جدی گرفته و از تغییرات و حضور دولت جدید برای تسریع هرچه بیشتر در این مورد کمک بگیرد.

فدراسیون فوتبال برای اینکه جایگاه نمایندگان خود در لیگ قهرمانان را از دست نداده و مطابق با استانداردهای AFC پیش برود مجبور است که حق پخش را در باشگاه‌ها نهادینه کند، این یک توفیق اجباری است که در صورت عملی شدن می‌تواند به باشگاه‌ها نیز به لحاظ مالی کمک عمده‌ای کرده و بسیاری از مشکلات مالی آنها را برطرف کند. این یک نوع درآمدزایی در فوتبال است که در انحصار صداوسیما درآمده و به‌نوعی حق فوتبال داده نمی‌شود که به لحاظ بین‌المللی محل ایراد است. 

مرتبط ها