فرهیختگان: واقعیتش این است که وضع موسیقی پاپیولار و مردمی ما خوب نیست. سطح نازل ترانهها در کنار تنظیمهای سلیقهای و مندرآوردی و ملودیهای نهچندان زیبا عملا موسیقی را به کالایی یکبارمصرف و فستفودی بدل کرده است ولی پیش از این ما هم بهاری داشتیم و حداقل در حوزه موسیقی پاپ در دهه 70 کیفیت کارهای ارائهشده در بازار موسیقی و ترانه بسیار بالا بود.
حمید حامی، خشایار اعتمادی، حسین زمان، شادمهر عقیلی، محمد اصفهانی، مانی رهنما، نیما مسیحا، قاسم افشار، حمید غلامعلی و... خوانندگانی بودند که اگرچه شباهت صدایشان به طلایهداران موسیقی عوامپسند انکارشدنی نبود، ولی آنقدر خوب روی صحنه و در استودیو حاضر میشدند که دل مخاطبان خود را میربودند و موسیقی ما را از دلمردگی نجات میدادند.
سالنهای کنسرت پر بود و بهترین نوازندهها در بندهای مختلف ساز میزدند؛ کمکم جامعه داشت برای شنیدن صداهای نو آماده میشد و موسیقی در ژانرهای گوناگونش فرصت عرض اندام پیدا میکرد. اواخر دهه 70 را میتوان دوران طلایی موزیک پاپ نام نهاد، چون با نگاهی به کیفیت تولیداتی که در آن سالها به سرانجام رسیده بدون درنگ درمییابیم که حجم آثار شنیدنی آنقدر زیاد است که ذکر آنها در این مجال مهیا نیست.
سوای خاطرهبازی با حال و هوای موسیقی کشور در آن روزها باید به این پرسش پاسخ داد که در حال حاضر چه عاقبتی نصیب خوانندگان و هنرمندان شاخص آن دهه شده است؟
در میان خوانندگان مطرح میانه دهه 70 علیرضا عصار، محمد اصفهانی و شادمهر عقیلی کماکان با قدرت به فعالیت خود در موسیقی ادامه میدهند. علیرضا عصار تا مدتها با همکاری و همیاری رفیق دیرینش، فواد حجازی حضور قدرتمندی روی استیج داشت و پس از یک دوره همکاری با شهرداد روحانی و از سرگیری کار با حجازی پس از چندسال از متن به حاشیه آمد و درنهایت با آلبوم «جز عشق نمیخواهم» فعالیتش را اینبار بدون حضور حجازی از سر گرفت.
سال ۱۳۹۶ برای علیرضا عصار حکم آغاز دوباره را داشت و او توانست دوباره به یکی از خوانندگان جدی موسیقی پاپ تبدیل شود. هرچند بعد از این آلبوم او فقط تکآهنگ از خود منتشر کرده ولی حضورش بهعنوان داور و میزبان برنامههایی همچون کنسرتینو و بندبازی ثابت کرد که او هنوز چهره مقبولی برای نسل جدید شنوندگان و مخاطبان حوزه سرگرمی و موسیقی مردمپسند محسوب میشود.
محمد اصفهانی یکی از چهرههای اصلی موسیقی پاپ کشور در اواخر دهه 70 بود که نحوه اجرایش روی صحنه و همچنین تحریرهایش مردم ایران را به یاد نصرالله معین میانداخت و خاطرات این خواننده را در ذهن جاری میکرد. او با آغاز دهه 80 در کانون توجهات طرفدارانش قرار گرفت و سری میان سرها درآورد. حجم کارهای موفق محمد اصفهانی در آن ایام آنقدر زیاد بود که حسابش از دست هر محاسبهگری درمیرفت.
او در آن روزها در اوج قله موفقیت بهسر میبرد و همکاریهای بسیار موفقی با بهترین موزیسینها داشت. مهمترین تیتراژهای سریالهای صداوسیما را میخواند و زلفش به طنین ملودی بزرگانی همچون فریدون شهبازیان و بابک بیات گره خورده بود. او در تمام این سالها حضور کموبیش پررنگی در عرصه موسیقی مردمپسند ایرانی داشته و هیچگاه در وادی ابتذال قدم نگذاشته است.
شادمهر عقیلی از همان ابتدای حضورش در عالم موسیقی استعداد کمنظیری در ملودیسازی داشت و پس از مدتی هم به جرگه خوانندگان پیوست، شهرت عقیلی در موسیقی ایران را میتوان به سادگیاش در بیان ترانههای سهلالوصول و همهفهم و همچنین برخورداری از جذابیت چهره آن هم در دورهای که عموم خوانندگان از این امکانات بیبهره بودند خلاصه کرد. وسعت صدای شادمهر قابل دسترس بود و همین مساله باعث میشد تا خیلیها به تقلید از این خواننده سودای حضور در مارکت را در سر پرورش دهند و یا لااقل برای خودنمایی در مهمانیها گیتار دست بگیرند.
شهرت شادمهر به حدی رسید که تهیهکنندگان سینما را به سودای کسب سود از صدا و سیمایش به هول و ولا انداخت تا از وی برای حضور در نقش اول دو فیلم «پر پرواز» و «شب برهنه» دعوت کنند. هیچ اغراقی در کار نیست اگر بگوییم هیچ خوانندهای در آن روزها از حیث محبوبیت تاب رقابت با شادمهر را نداشت، او هم آثارش در صدر لیست پرفروشها قرار داشت و هم به سبب نزدیکی با روح جمعی مردم ایران و خواستههایشان بیش از دیگران شنیده میشد، اما شادمهر در نهایت عزم سفر کرد و خروج ابدی از ایران را به حضور و ماندگاری بیشتر در کشور ترجیح داد.
البته زنگ صدای شادمهر با کوچ او به آنسوی آبها خاموش نشد و کوک سازهایش هم به هم نخورد ولی دیگر نتوانست همچون سابق محبوبیتش را با فاصله از دیگران در میان مردم ادامه دهد.
متن کامل گزارش ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.