کد خبر: 193188

معجزه واقع‌گرایی و جزئی‌نگری؛

چرا در انتهای شب موفق شد؟

به شکلی کم‌سابقه، سریال در انتهای شب» مسائل اجتماعی را که در اثر اشکالات بعضی زیرساخت‌ها مثل مسکن مهر ایجاد شده، روایت می‌کند و از این لحاظ نیز جالب‌توجه است. 

مصطفی قاسمیان، خبرنگار: مجموعه نمایش خانگی «در انتهای شب» که این روزها مورد توجه قرار گرفته و تماشاگران زیادی جلب کرده، درامی خانوادگی با موضوع طلاق است که با حضور کاراکترهایی از طبقه متوسط شهر تهران طراحی شده و بازسازی موفقی از موضوع، طبقه اجتماعی و مردم پایتخت به‌شمار می‌رود.

بازسازی یادشده یکی از برگ‌های برنده اصلی این سریال است که به‌علت شمول بالای آن- چه از لحاظ موضوع و چه از نظر مختصات کاراکترها- باعث جذابیت اثر برای تماشاگران شده؛ خصوصا آنکه در انتهای شب به‌گواه نظرات ثبت‌شده در رسانه‌های اجتماعی، تصویری واقعی و ملموس از مشکلات جدی رابطه عاطفی و طلاق ارائه می‌کند.

به شکلی کم‌سابقه، این سریال مسائل اجتماعی را که در اثر اشکالات بعضی زیرساخت‌ها مثل مسکن مهر ایجاد شده، روایت می‌کند و از این لحاظ نیز جالب‌توجه است. 

همه این نکات زمانی اهمیت ویژه‌ای می‌یابد که سازندگان با جزئی‌نگری فوق‌العاده، ظرایفی را از زندگی روزمره ساکنان فاز ۸ پردیس بیرون کشیده‌اند که از طرفی از دل ساکنان مجتمع‌های بزرگ مسکونی در کلانشهرها برمی‌آید و از طرف دیگر برای سایر اقشار نیز قابل‌لمس است.

این نکته را از عللی می‌توان دانست که سریال در انتهای شب را در نظر بسیاری از تماشاگران محبوب کرده است. سازندگان مجموعه، جزئیات روابط عاطفی دو شخصیت اصلی را هم به‌ شکلی ملموس و جذاب طراحی کرده‌اند که شجاعانه برخی ساختارهای معمول روابط عاطفی سینمایی را شکسته و پا را از بعضی خطوط قرمز بی‌دلیل و خودساخته فراتر گذاشته و احتمالا برای نخستین‌بار طی سال‌های اخیر، به اتاق خواب و نیازهای زوجین پرداخته است. 

دربرابر آنچه گفته شد، این مجموعه نه حجم قابل‌توجهی قصه را روایت می‌کند و نه از ریتم خوبی برخوردار است. درواقع اولین سریال کارنامه آیدا پناهنده، در مسیری خلاف معمول دیگر سریال‌های شاخص، ضرباهنگ خوبی نمی‌سازد و بیشتر به بسط و گسترش عرضی قصه می‌پردازد، درنتیجه شاه‌پیرنگ ضعیف و فاقد پیچ‌وخم که از امتیاز معما و تعلیق نیز برخوردار نیست، کمترین تاثیر را در جذابیت اثر داراست. 

درکنار آنچه از هنر نویسندگان اثر گفته شد، بی‌انصافی است اگر جزئیات فنی و هنری پشت‌صحنه دیده نشود. فیلمبرداری، رنگ و نور، صحنه‌آرایی و چهره‌پردازی در انتهای شب به اندازه‌ای در خدمت روایت است که اصلا به چشم نمی‌آید و این هنر عوامل پشت‌صحنه بوده که تحت‌هدایت کارگردان گویی همه تصنعات فیلمسازی را نامرئی کرده‌اند و با تمام توان مخاطب را درون قصه نگه می‌دارند.

البته در این امر عوامل پشت‌صحنه ‌تنها نیستند و فیلمساز نیز از خودنمایی پرهیز کرده؛ به‌گونه‌ای که نه درپی طراحی غافلگیری‌های پرشمار در قصه است، نه موقعیت‌های اشک‌انگیز و هولناک ساخته، نه قاب‌های کارت‌پستالی گرفته و... . هرچه هست، همان دریافت‌های تازه از موقعیت‌های تکراری یک زندگی دچار فروپاشی است که هنرمندانه و تامل‌برانگیزند. 

در انتهای شب با وجود همه نقاط مثبت، گاه دچار دوپارگی در لحن می‌شود که از این موارد می‌توان به ماجرای سیاسی- امنیتی اتوبوس اشتباهی در قسمت اول، حضور طنزآمیز سیامک صفری در دفترخانه ازدواج قسمت 2 و پایان‌بندی نیمه‌جنایی قسمت 3 اشاره کرد که بیشتر در قسمت‌های اول وجود دارد و در قسمت‌های بعدی کمتر دیده می‌شود.

بازی‌های خوب را می‌توان یکی از امتیازات دیگر مجموعه در انتهای شب دانست. حضور هنرپیشه‌های باتجربه که پیش از این در آثار زوج نویسنده اثر مثل «تی‌تی»، «اسرافیل» و «زالاوا» بازی کرده و موفق بودند، به غنای هنری این سریال و قدرت اجرای موقعیت‌های دراماتیک نسبتا درونی آن افزوده‌اند.

نقش‌آفرینی پارسا پیروزفر یکدستی ویژه‌ای دارد که آن را لایق تحسین کرده و می‌تواند به‌عنوان یکی از بهترین بازی‌های او در کارنامه طولانی و معمولی‌اش ثبت شود. هدی زین‌العابدین نیز که حالا به یکی از انتخاب‌های اصلی و کمابیش مطمئن برای ایفای نقش‌های چالش‌برانگیز سینمای اجتماعی تبدیل شده، استاندارد کیفی بازی خود را حفظ کرده، هرچند دستاورد ویژه‌ای ندارد.

درکنار آنها باید از سحر گلدوست و علیرضا داوودنژاد نیز نام برد که یکی‌شان در نخستین تجربه بازیگری جلوی دوربین و دیگری در تجربه دوم قرار دارند و با تمرکزی بالا، نقش‌های نسبتا تخت را به‌دقت ایفا می‌کنند و برای نقش کم نمی‌گذارند. 

مرتبط ها