کد خبر: 193186

مهدی عبداللهی، دبیر گروه اقتصاد:

در انتهای شب؛ پرتاب یک خانواده‌ طبقه متوسط به حاشیه تهران

به نظر می‌رسد در انتهای شب قصه دراماتیک جدایی یک زوج طبقه متوسطی فرع ماجرا باشد و اصل ماجرا را باید در فرآیندها و اتفاقاتی جست‌وجو کرد که این خانواده را از هم دور کرده، آنان را با انبوهی از مشکلات درگیر و مدام ذهن آنان را پرآشوب می‌کند.

مهدی عبداللهی، دبیر گروه اقتصاد: این روزها سریال «در انتهای شب» درحال پخش از شبکه نمایش خانگی (یکی از VODها) است. در شماره فعلی روزنامه به‌طور مفصل از زاویه فرهنگی و اجتماعی به این سریال پرداخته شد، اما شاید بد نباشد از زاویه اقتصاد نیز نگاهی به این سریال داشته باشیم.

زوایای دوربین، دیالوگ‌ها و سکانس‌های این سریال بیش از هر چیزی برافتادن یک خانواده از طبقه متوسط را نشان می‌دهد. این سریال شرح مفصلی است از پرتاب شدن یک خانواده‌ طبقه متوسط به حاشیه تهران. 

به نظر می‌رسد قصه دراماتیک جدایی یک زوج طبقه متوسطی فرع ماجرا باشد و اصل ماجرا را باید در فرآیندها و اتفاقاتی جست‌وجو کرد که این خانواده را از هم دور کرده، آنان را با انبوهی از مشکلات درگیر و مدام ذهن آنان را پرآشوب می‌کند. تلاش یک زوج برای جبران عقب‌ماندگی‌های اقتصادی درنهایت آنها را به جایی از حومه و اقمار شهر پرتاب می‌کند که فضای بی‌روح، خسته‌کننده، فاقد دسترسی مناسب برای آمدوشد به محل کار روح و روان آنها را به هم می‌ریزد.

مواجهه با انبوهی از کسانی که درگیر نیازهای اولیه زندگی بوده در کنار فقدان زیرساخت‌های شهری از فضای سبز گرفته تا حمل‌ونقل و حتی امنیت این زوج هنری را به این نتیجه می‌رساند که باید جدا شده و از این شهر بروند. بله، این قصه‌ تعداد زیادی از خانواده‌های طبقه متوسطی است که به گواه آمارها در دهه 90 قیچی شده‌اند.

اینکه چرا طبقه متوسط مهم بوده؛ پژوهشگران می‌گویند این طبقه از نظر اقتصادی به لحاظ تعداد مورد توجه است، از منظر اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز آنها تغییرات را در هر جامعه‌ای رقم می‌زنند. اما قبل از اینکه به بررسی آمار و ارقام حول تغییرات وضعیت طبقه متوسط بپردازیم لازم است نگاهی به مفهوم و جایگاه طبقه متوسط داشته باشیم. 

واژه طبقه متوسط را نخستین بار شخصی به نام توماس گیسبورن از سال ۱۷۸۵ به کار برد. گیسبورن طبقه متوسط را در میانه زمین‌داران و اشراف از یک‌سو و کشاورزان و کارگران را از سوی دیگر تعریف کرد که شامل مالکان و کارآفرینان نیز می‌شد. در تعریف عمومی‌تر دیگر طبقه متوسط بین دو طبقه بالا و پایین جامعه قرار دارد.

در پژوهش‌های مختلف طبقه متوسط ایران به دو گروه سنتی و جدید تقسیم می‌شود. طبقه متوسط سنتی شامل بازار و روحانیت و طبقه متوسط جدید شامل روشنفکران و تحصیل‌کردگان دانشگاهی هستند. یکی از پژوهشگران (علی جان مرادی‌جو در مقاله‌ای پژوهشی) طبقه متوسط جدید در ایران را مجموعه‌ای از افراد، گروه‌ها و اقشاری اطلاق می‌کند که دارای مشخصاتی از قبیل نیروی تحصیل‌کرده، دارای مهارت و استعداد حامل اندیشه‌های نو و سبک زندگی جدید و دنبال تغییرات اجتماعی و سیاسی مطابق با ساختارهای نظام جهانی بوده، نسبت به منافع و سرمایه‌های خود آگاه بوده، به اتحادی هرچند نسبی و غیررسمى رسیده‌اند و برای نگه داشتن موقعیت و قدرت یا به دست آوردن سرمایه‌های فوق با نیروهای اجتماعی دیگر در رقابت هستند. 

بررسی وضعیت طبقه متوسط در ایران نشان می‌دهد عمده اتفاقات حول این طبقه را باید در دهه سوخته 90 جست‌وجو کرد. پژوهش‌ها نشان می‌دهد تغییرات اقتصادی دهه ۹۰ ماهیت طبقات اجتماعی در ایران را دستخوش تغییر کرده و طبقه متوسطی که طبقه‌ای پویا و جریان‌ساز بوده با ریزش عمیقی، کوچک‌تر شده است.

گرچه در آمارهای رسمی به بررسی وضعیت فراز و فرود طبقه متوسط ایران پرداخته نشده اما از نتایج گزارش‌های رسمی مختلفی می‌توان دریافت که طی یک دهه اخیر طبقه متوسط ایران بسیار کوچک‌تر شده است، به‌طوری‌که برای مثال درصد جمعیت زیر خط فقر ایران از حول‌وحوش 17 درصد در سال‌های 1385 تا 1387 به 31 درصد تا سال 1399 و 30 درصد در سال 1401 رسیده است. این به معنی سقوط اقتصادی بخشی از طبقه متوسط و پیوستن آنان به جمع فقراست.

داده دیگری نشان می‌دهد بین سال‌های 1385 تا 1401 درصد جمعیتی که زیر 2100 کالری مصرف می‌کنند از 33 تا 38 درصد به 60 درصد رسیده است. گزارش تحقیقی دیگری نیز نشان می‌دهد سهم طبقه متوسط از جمعیت ایران که از حول‌وحوش 30 درصد در دهه 70 به 57 درصد در سال‌های 1385 تا 1389 رسیده بود، تا سال 1399 به 35 درصد رسیده است.

محاسبات «فرهیختگان» از هزینه‌های دهک‌های مختلف خانوار شهری کشور طی سال‌های 1387 تا 1401 نیز نشان می‌دهد ارزش دلاری هزینه سالانه خانوار (با دلار برابری قدرت خرید) طی این مدت کاهش 32 درصدی داشته است. 

تحریم‌ها و به دنبال آن التهابات و جهش‌های ارزی، جهش‌های تورمی، عدم افزایش حقوق و دستمزد به اندازه تورم، جهش‌های شدید قیمت زمین، مسکن و اجاره و در کنار آنها رشد اقتصادی ناچیز دهه 90 ازجمله دلایل سقوط اقتصادی طبقه متوسط ایران است. برای نمونه سهم مسکن از هزینه‌های سبد خانوار شهری کشور از 28 تا 30 درصد در دهه 70 و 80 به 38 درصد در سال 1401 و این میزان در استان تهران از 39 تا 40 درصد در دهه 70 و 80 به 51 درصد در سال 1401 رسیده است. 

مرتبط ها