کد خبر: 192886

وقتی افراد حتی حق رای خود را نادیده می‌گیرند؛

جامعۀ بی‌تفاوت از معترض، خطرناک‌تر است

جامعه‌ای که حتی حق رای خود را نادیده می‌گیرد و برایش فرقی ندارد چه‌کسی در راس قدرت برای اداره جامعه قرارمی‌گیرد، از جامعه‌ای که سعی می‌کند صدای اعتراض خودش را برساند خطرناک‌تر است.

مرتضی قربانی، فعال فرهنگی: جامعه بی‌تفاوت از جامعه عصیانگر هم خطرناک‌تر است. آژیر خطر این اتفاق چندسالی است که به صدا درآمده و هیچ‌کس مسئولیت آن را گردن نمی‌گیرد. از 10 سال گذشته تعداد افرادی که در این جامعه قرار گرفته‌اند بیشتر و بیشتر شده تا جایی که در مهم‌ترین اتفاق سیاسی کشور 60 درصد مردم، بی‌اهمیت به اتفاقی که برایشان خواهد افتاد یا گوشه رینگ غر زدند و رد شدند یا صرف یک شنونده اخبار از کنارش عبور کردند. این بی‌تفاوت شدن جامعه نسبت به مسائل مهمی که در کنارش اتفاق می‌افتد نتیجه سال‌ها بی‌تفاوتی دولت‌ها نسبت به خانواده است. 
شاید شما که هم سن و سال من هستید یادتان می‌آید که اگر در سال‌های گذشته در خانواده، اتفاقی برای یکی رخ می‌داد همه جمع می‌شدند تا مشکل را حل کنند. کافی است دور و بر خودمان را نگاه کنیم، به‌وضوح دیده می‌شود حالا حتی در یک خانواده چهار نفره، نسل جدیدش کمتر به مسائل خانواده اهمیت می‌دهد و بیشتر به دنبال حل مشکلات خودش است. به تفریحات خودش فکر می‌کند و به این فکر می‌کند همین که بار مالی خودش را از دوش خانواده برداشته، کافی است. جامعه‌ای که حتی حق رای خود را نادیده می‌گیرد و برایش فرقی ندارد چه‌کسی در راس قدرت برای اداره جامعه قرارمی‌گیرد، از جامعه‌ای که سعی می‌کند صدای اعتراض خودش را برساند خطرناک‌تر است. این مدل به افرادی که هنوز در دوقطبی‌های مختلف رودرروی هم قرار می‌گیرند اجازه می‌دهد هرکدام که زورشان رسید در راس قدرت قرار بگیرند و نهایتا هر سال بخشی از این دوقطبی‌ها هم به جامعه بی‌تفاوت ملحق می‌شوند؛ چراکه سرخورده از شکست شده یا حتی جایی برای رسیدن به قدرت پیدا نمی‌کنند. جامعه‌ای که حتی کوچک‌ترین مساله‌اش دوقطبی می‌شود و عده‌ای به‌خاطر تفکرات چپ و راستی بر سر هم می‌زنند، روزبه‌روز فردگرا‌تر خواهد شد. 
 اصلا قصد این را ندارم که جامعه را مقصر این اتفاق بدانم نه، اما خانواده‌ها دیگر مثل قبل نیستند. وقتی پدر نتواند مسائل اقتصادی خانواده را به تنهایی حل کند یا خانواده باید بسازد و بسوزد یا هریک از اعضای خانواده برای رسیدن به خواسته‌هایش دست به کار شود. که هردوی این اتفاق‌ها نهایتا منجر به دلسردی، خستگی و کم شدن همبستگی می‌شود. متاسفانه در سطحی‌ترین مسائل هم دوقطبی ایجاد می‌شود. نمی‌دانم اشکال از کجاست اما عده‌ای دوست دارند مملکت ورزشگاهی اداره شود. طرفداران دو تیم آنقدر به سر و کله هم بزنند که بالاخره یکی پیروز شود. برایشان مهم نیست که یک‌عده زیادی بیرون ورزشگاه مساله‌شان اصلا این دو تیم نیست و اصلا به اینکه چه کسی به صدر جدول تکیه زده اهمیت نمی‌دهند. 
آقایان 60 درصد مردم در جناح خودشان زندگی می‌کنند؛ جناح بی‌تفاوتان. متضاد عشق و همبستگی نفرت نیست، بی‌تفاوتی است. دریابیدشان.