پرویز امینی استاد دانشگاه در گفتوگو با «فرهیختگان» در تحلیل دور دوم انتخابات ریاستجمهوری بیان کرد: «کمپین تبلیغاتی مرحله دوم انتخابات، جذب آرا از طریق «نه به دیگری» بود. آقای جلیلی سعی میکرد بر اساس ایده «نه به دولت سوم روحانی» رای سلبی جذب کند و آقای پزشکیان بر اساس «نه به افزایش محدودیتهای اجتماعی» جذب آرای سلبی را دنبال میکرد.»
امینی اظهار کرد: «اینکه گفته میشود افزایش مشارکت ۱۰ درصدی در دور دوم بر اساس «جلیلیهراسی» شکل گرفته واقعیت ندارد چراکه اگر جلیلیهراسی کار میکرد رأی آقای جلیلی نباید افزایشی میشد و آرای آقای پزشکیان هم باید بیش از این مقدار میشد.»
وی افزود: «با توجه به اینکه آقای پزشکیان همه موضوعات را به کارشناس ارجاع میداد، ایده روشن و منسجمی از وضعیت دولت آینده نداریم و روند سیاسی کشور بستگی به ترکیب بخشهای مهم دولت یعنی ترکیب معاون اول، تیم اقتصادی، تیم سیاست خارجی و فرهنگی دارد.بعضی شواهد و قرائن حاکی از آن است که نیروی میانهرو اداره دولت پزشکیان را در اختیار میگیرد و بعید نیست حتی از نیروهای سیاسی جریان رقیب هم استفاده شود. باید یک نوسازی در محیط نیروهای سیاسی صورت بگیرد.»
پرویز امینی تاکید کرد: «تنها تکنیکی که جریان رقیب پزشکیان میتوانست از آن بهره ببرد تکنیک اجماع بود. هم از جهت اخذ نتیجه و هم از جهت صرف انرژی بدنه ایدئولوژیک، عقل سیاسی حکم میکرد تعدد کاندیدا به نفع این جریان نیست اما حتی یک نوع استغناء در استفاده از نیروهای سیاسی دیگر هم در این جریان دیده میشد و این خلاف واقعیت و عقل سیاسی بود. اولین مساله مهم در بدنه ایدئولوژیک آقایان قالیباف و جلیلی شکاف عاطفی است که از شکاف سیاسی مهمتر است و از سال ۸۴ ادامه داشته و نتوانسته به ایده متحدی در عمل سیاسی ختم شود.»
وی اظهار کرد: «در این انتخابات سه گروه محافظهکار [معتقد به دموکراسی از طریق روشهای معین برای رسیدن به نتایج معین]، رادیکال [تغییرخواهی از طریق براندازی] و ارتجاعی در حاشیه قرار گرفتند و گروهی که معتقد به «امکان تغییر به روشهای درون ساختاری» بود در متن قرار داشت.»