کد خبر: 191693

به بهانه توییت‌های اخیر علی لاریجانی؛

اهمیت کمپین‌سازی برای رقابت انتخاباتی

پی‌آر در فارسی به دم دستی‌ترین شکل ممکن به روابط‌عمومی ترجمه شده و خروجی‌اش در هر شکل، بی‌اثر، واکنشی و بدون برنامه و بی‌اهمیت است. در سالیان اخیر و با فعال شدن استارتاپ‌ها، این معنا شکل مدرنی به خود گرفت و تا حدودی به اصالت فرنگی خود، یعنی تمام اجزاء حرفه‌ای تشکیل‌دهنده‌اش بازگشت.

رضا صدیق، روزنامه‌نگار: پی‌آر متشکل است از مهندسی ذهن براساس عرضه و تقاضا، بحران‌ها، فرصت‌ها، با توجه به تمام پتانسیل‌ها و بسترهای موجود که افراد جامعه با آن روبه‌رو هستند، خواه محیطی باشد و خواه مجازی. پی‌آر ابزاری است که نظریه‌اش از بالا بردن فروش یک محصول تا ری‌برند یک چهره ورزشی یا فرهنگی را دربر‌می‌گیرد. 
 مدیریت پی‌آر لزوما به انتظار زمان قانونی تبلیغات نمی‌ایستد و برای او، از زمانی که سوت آغاز ثبت‌نام زده می‌شود، قصه‌گویی و برنامه‌ریزی شروع شده است. برای مدیر پی‌آر هرکدام از این کاندیداتورها، مهندسی اذهان از لحظه ورود به وزارت کشور (از نوع لباس تا عکس و ژست عکس) شروع شده و پلن(برنامه)اش آغاز شده است. با نگاهی دقیق‌تر اما می‌توان فهمید که هیچ‌کدام از کاندیداتورها تا این لحظه، نه مدیر پی‌آری دارند و نه پلن رسانه‌ای و تبلیغاتی‌ای، جز یک نفر؛ «علی لاریجانی». 
اعتدالیون و کارگزاران و اصلاح‌طلبان در دهه‌های گذشته به خوبی یاد گرفته‌اند که چگونه مهندسی رسانه کنند و به صورت شهودی یا حتی علمی در برهه‌های مختلف نشان داده‌اند که بلدند مهندسی ذهن را رقم بزنند. لاریجانی نیز به‌عنوان جزئی از اعتدالیون، از لحظه نشان دادن عزمش برای انتخابات (در آن مصاحبه سرپایی که در جواب خبرنگار درباره کاندیداتوری‌اش گفت: شما نظرتان چیست؟) تا توییت اخیرش با آن طراحی، نشان داد که مدیر پی‌آر دقیقی پشت سرش نشسته است. انتخابات گذشته و قبل از رد صلاحیت شدنش نیز، خیز رسانه‌ای‌اش نشان از تیمی پی‌آربلد داشت.

 اگر در دهه‌های گذشته، انتخابات محل نزاع و رقابت سیاسی دو جناح بود و صندوق رای محل سنجش اجتماعی آنها، امروز صندوق رای فارغ از جناح‌ها و براساس «تحت تاثیر» قرار گرفتن است که پر خواهد شد. زیرا جامعه دیگر نه وقعی به اصول‌گرا می‌نهد و نه اصلاح‌طلب/اعتدالی/کارگزارانی. جامعه امروز نتیجه‌گراست و هر کاندیداتوری که بتواند با پی‌آری قوی مهندسی ذهن کند، در صندوق پیروز خواهد شد. این امر حتی برای انقلابیون وفادار به حاکمیت نیز صدق می‌کند زیرا که از آن سمت هم اشخاص مختلفی با همین ادعا وارد صحنه می‌شوند و اگر نتوانند فارغ از شعار در طراحی معرفی خود موفق باشند، جامعه نه با سابقه‌شان که با آنچه در آن لحظه حس می‌کند، انتخاب‌شان خواهد کرد. 

توییت اخیر لاریجانی بسیار تیزهوشانه بود. مبداش بیت رهبری، مقصد اولش وزارت کشور و مقصد دومش پاستور بود با شعار با شما به مقصد می‌رسیم. آن‌هم در نقشه تاکسی تلفنی که برای طبقه متوسط بسیار آشناست و نکته مهم نیز همینجاست که از همین ابتدا معلوم است که لاریجانی روی رای چه طبقه‌ای حساب باز کرده است؛ طبقه متوسط. طبقه‌ای که در این سال‌ها و پس از افول اصلاح‌طلبان و اعتدالیون با حسن روحانی، حس سرخوردگی پیدا کرده و نماینده‌ای برای خود پیدا نکرده است. نتیجه اولین قدمش نیز وایرال شدن توییتش در تمام ابعاد بود. از رسانه‌های راست تا چپ پوشش دادند، نسبت به توییتش رقیبان کوت‌ها و پاسخ‌ها زدند و ماحصلش توجه حداکثری در بدون بسترترین وضعیت موجود آن هم با یک توییت، زیرکانه نیست؟

متن کامل این یادداشت را در روزنامه فرهیتختگان بخوانید
 

مرتبط ها