کد خبر: 191685

امتیاز منفی الیگارشی؛

لاریجانی روی سیاست از بالا به پایین متمرکز است

علی لاریجانی هیچ‌گاه در یک انتخابات گسترده که نیاز به رای بالا باشد، نتوانسته موفق باشد. بخشی از این ماجرا به خصلت‌های فردی او برمی‌گردد که نقطه مقابل فردی مانند احمدی‌نژاد است.

محمد زعیم‌زاده سردبیر روزنامه فرهیختگان در یادداشتی با عنوان محدودیت‌ها و فرصت‌های لاریجانی و جلیلی در انتخابات ۱۴۰۳  درباره علی لاریجانی نوشت: لاریجانی علاوه‌بر این فرصت‌ها محدودیت‌های مهمی هم پیش رو دارد:

1- وجود رقبایی که می‌تواند با آنها قطب‌بندی کند: لاریجانی با مزیت‌های نسبی‌ که در سیاست خارجی و فرهنگ دارد می‌تواند با برخی رقبا مرزبندی و قطب‌بندی کند. تعجیل او برای ثبت‌نام در ساعت 8 صبح آن هم بلافاصله بعد از جلیلی با علم به این موضوع صورت گرفت. لاریجانی در حضور محدود در انتخابات 1400 هم تلاش کرد با کنایه زدن به تهاتر و... قطب مقابل خود را جلیلی تعریف کند. 
2- شناخته‌شدگی نسبی: لاریجانی به دلیل انتساب سببی و نسبی به بیوت علما از همان روزهای اول انقلاب مسئولیت‌هایی داشته است که از هرکدام آنها تصویری در ذهن مخاطب ایجاد شده. بخش‌هایی از این تصویر، امروز برای او فرصت و بخش‌هایی از آن برای او تهدید است اما به هر جهت او هم دیکته نانوشته نیست و با مجموعه‌ای از امتیازات منفی و مثبت انتخابات را شروع می‌کند. 
3- شبکه ادوار نمایندگان: لاریجانی با سه دوره حضور در جایگاه ریاست مجلس توانسته است یک شبکه منسجم از ادوار نمایندگان مجلس بسازد که عموما در غیرکلانشهر‌ها بدنه اجتماعی و امکانات لجستیکی دارند. 
4- بازنمایی در بخشی از جامعه به‌عنوان چهره‌ای معقول: تیم رسانه‌ای لاریجانی توانسته‌اند در میان طیف‌هایی از مردم و نخبگان دانشگاهی و غیردانشگاهی تصویری متعادل و معقول از او بسازند. اینکه این بدنه چقدر است و آیا آنها به‌عنوان هسته وفادار در انتخابات آتی به میدان می‌آیند یا نه، چیزی دیگر است که فرآیندهای انتخاباتی نتیجه‌اش را مشخص می‌کند. 
5- توفیق اجباری حمایت بدنه اصلاح‌طلبی: جریان اصلاحات نشان داده معمولا بعد از دوره‌هایی از تحریم درصورت فراهم بودن شرایط ابایی از اعمال پراگماتیسم سیاسی ندارد. در انتخابات پیش رو هم اگر لاریجانی به تنها گزینه قابل حمایت از سوی اصلاح‌طلبان بدل شود، این امر اتفاق می‌افتد. آنها قبلا نشان داده‌اند در این مسیر می‌توانند از معاون اول خاتمی هم رد شوند. حال اینکه بدنه اجتماعی اصلاح‌طلب چقدر پای کار او بیایند، سوال دیگری است.
لاریجانی علاوه‌بر این فرصت‌ها محدودیت‌های مهمی هم پیش رو دارد:
1- فقدان بدنه وفادار: در پایگاه رای حزب‌اللهی، لاریجانی 1403 تقریبا هیچ ربطی به لاریجانی صداوسیما که کاریکاتورش را روزنامه‌های اصلاح‌طلب می‌کشیدند، ندارد. سیاست‌ورزی او در سال‌های حضور در مجلس به درست یا غلط تصویری از او ساخته که عمده امتیاز منفی‌اش در همین پایگاه تعریف می‌شود، لاریجانی در این سال‌ها به سختی اهل گفت‌وگو با این بدنه بوده است. 
2- امتیاز منفی الیگارشی: از لاریجانی‌ها حداقل در طیفی از بخش غیرایدئولوژیک یک تصویر الیگارشیک و خاندان‌سالار ساخته شده است. تصویری که در تاریخ سیاسی پس از انقلاب مسبوق به سابقه است و این می‌تواند از موانع مهم سیاست‌ورزی او باشد. 
3- ادبیات غیرتوده‌گرا: به نظر می‌رسد لاریجانی زیادی روی نظریه دومرحله‌ای ارتباطی لازاسفلد حساب کرده است. او درحالی‌که توانایی ساخت و تولید ادبیات سیاسی را دارد، در این سال‌های مسئولیت هرگز نتوانسته به ادبیات دیالوگ با توده مردم نزدیک شود و بیشتر در محافل نخبگانی تبدیل به مساله شده است. 
4- شراکت سیاسی با دولت یازدهم و دوازدهم: تصویر دولت روحانی در شرایط فعلی هرچقدر مثبت یا منفی باشد، علی لاریجانی در بخش مهمی از آن شریک است و او با یک ابرمساله روبه‌رو است. 
5- تمرکز روی سیاست‌ورزی از بالا به پایین: علی لاریجانی هیچ‌گاه در یک انتخابات گسترده که نیاز به رای بالا باشد، نتوانسته موفق باشد. بخشی از این ماجرا به خصلت‌های فردی او برمی‌گردد که نقطه مقابل فردی مانند احمدی‌نژاد است. افرادی که با او کار کرده‌اند می‌گویند توانایی‌های سیاست‌ورزی لاریجانی بیشتر در کنش‌های پشت صحنه است، درحالی‌که انتخابات ریاست‌جمهوری نیاز به ساخت موج‌های اجتماعی در پایین دست سیاست دارد. 
6- محدودیت در نقد وضع موجود: شرایط اجتماعی پس از تراژدی اردیبهشت به‌سختی به او یا هر کاندیدای دیگری اجازه می‌دهد به نقد صریح وضع موجود دست بزنند و با توجه به بدنه رای لاریجانی این موضوع تاحدودی کار او را سخت کرده است.

مرتبط ها