کد خبر: 191510

غافلگیری بزرگ صهیونیست‌ها در تونل‌های حماس می‌تواند معادله جنگ را دگرگون کند؛

بازگشت به ۷ اکتبر از تونل

صهیونیست‌ها باز هم اسیر دادند. برای تل‌آویو کشته و زخمی دادن اهمیت کمی دارد به‌گونه‌ای که ارتش رژیم در همان روز 7 اکتبر به دنبال کشتن تمام صهیونیست‌هایی بود که احتمال می‌رفت به اسارت درآیند.

سیدمهدی طالبی، دبیرگروه جهان‌شهر: دیگر روزهای جنگ نیز صرف کشتن اسرایی شد که در بند مقاومت بودند. با این وجود روز شنبه ابوعبیده، سخنگوی گردان‌های عزالدین قسام شاخه نظامی حماس با اطلاعیه‌ای فوری و نامعمول اعلام کرد به دنبال یک کمین موفق در منطقه جبالیا، نیروهای این گروه علاوه‌بر کشتن و زخمی کردن چند نظامی، موفق شده‌اند چند سرباز را نیز به اسارت بگیرند. روز گذشته «محمد ابو طربوش»، مسئول «فعالیت‌های مردمی» گروه حماس در گفت‌وگو با خبرگزاری روسی اسپوتنیک تعداد نظامیان کشته، زخمی و اسیر صهیونیست در عملیات شنبه را 16 نفر اعلام کرد. این گروه با ورود به یک تونل درصدد نابودی آن بودند تا نیروهای حماس را در جبالیا پاکسازی کنند. جبالیا منطقه‌ای در شمال نوار غزه است که به‌عنوان اولین نقطه اشغالی و پاکسازی شده این منطقه توسط تل‌آویو اعلام شد. ضربه در این نقطه، پیام مهم و عامل بزرگی در ایجاد سرخوردگی برای صهیونیست‌هاست. پیش از این نظامیانی که طی هفته‌های اخیر بار دیگر به جبالیا اعزام شده بودند، در گفت‌وگو با رسانه‌ها تاکید داشتند آنها در ابتدای جنگ به سختی منطقه شمالی را پاکسازی کردند اما حالا پس از 8 ماه که بازگشته‌اند، اوضاع را مشابه زمان ورود اول می‌بینند. 

 نکات
عملیات اسیرگیری نیروهای مقاومت غزه نباید با تعداد اسرا سنجیده شود. این موضوع با توجه به ابعاد جنگ، نوع استقرار طرفین درگیری در سرزمین فلسطین، نزدیکی خطوط تماس و عمق غزه با عمق مناطق جمعیتی رژیم و عواملی از این دست، ویژگی‌های متفاوتی را برای صحنه جنگ می‌سازد. در ادامه به بررسی مهم‌ترین نکات درباره عملیات اسیرگیری روز شنبه پرداخته شده است. 
1- دولت رژیم بارها از موفقیت در پاکسازی غزه و انهدام گردان‌های حماس صحبت کرده است. آخرین ادعای صهیونیست‌ها نابودی 18 گردان از 24 گردان حماس است. آنها مدعی بودند برای نابودی 6 گردان باقی‌مانده حماس بایستی وارد منطقه رفح در جنوب غزه شوند. کمین پرتلفات و اسیرگیری در منطقه شمال ادعای صهیونیست‌ها را به‌ویژه در چشم متحدان و جبهه داخلی رژیم بر باد می‌دهد. 
2- اسرا کارت اصلی مقاومت برای مذاکره هستند. انجام یک دور مبادله طی توافق آتش‌بس موقت، کشته شدن تعدادی از اسرا، یافتن جنازه برخی از آنها توسط ارتش رژیم و آزادی دست‌کم سه نفر از آنان که گفته می‌شد در دستان یک خانواده بودند، این کارت را تضعیف کرده بود. حالا اسرا و جنازه‌های بیشتری آن هم از نوع نظامی در اختیار مقاومت قرار گرفته‌اند. علاوه‌بر خود اسرا، زنده نشان دادن فرآیند اسیرگیری و تقویت کارت‌های مذاکراتی نیز دارای اهمیت است. 
3- رژیم‌صهیونیستی عملیات خود در غزه را به بهانه «یافتن» اسرا ادامه داده است. تلاش برای نابودی و تضعیف حماس که به‌عنوان دیگر اهداف جنگ مطرح شده‌اند، به لحاظ توجیهی هم‌اکنون در درجه اهمیت بعدی قرار دارند. تل‌آویو برای آزادی ده‌ها اسیر، صدها سرباز را به کشتن داده است. اگر در ادامه این روند قرار باشد صهیونیست‌ها اسرای بیشتری نیز به حماس بدهند، شرایط برای آنها دشوارتر می‌شود. به عبارتی دیگر عملیات روز شنبه بهانه ادامه جنگ برای یافتن اسرا را از دستان نتانیاهو خارج می‌کند. 
4- صهیونیست‌ها قادر به مدیریت فرسایش، در سیاست ابهام نشده‌اند. دولت‌ها وقتی در جنگی با یک طرف کوچک‌تر شکست می‌خورند، با توجه به ظرفیت‌های خود تلاش می‌کنند با طول دادن جنگ از قطعی شدن شکست خود جلوگیری کرده و در زمانی مناسب با برداشت کمتری از شکست صحنه را ترک کنند. لازمه پیگیری سیاست ابهام، کاهش تلفات است. آمریکا پس از اشغال افغانستان و حتی عراق زمانی که شکستش آشکار شد، برای ایجاد ابهام در آن، این دو سرزمین را ترک نکرد اما حضور میدانی خود را کاهش داد، از خیابان‌ها عقب‌نشینی کرد و در پایگاه‌های حفاظت شده مستقر شد. واشنگتن پس از آن جنگ را از طریق هواگردها و نیروهای نظامی افغانی ادامه می‌داد. این کار به واشنگتن برای مدیریت هزینه‌های مالی و حیثیتی جنگ کمک کرده و تلفات را کاهش می‌داد. صهیونیست‌ها نیز تلاش کردند به این سمت حرکت کنند اما تشکیل ارتش نیابتی از مزدوران و شبه‌نظامیان قبایل میسر نشد. ایجاد زیرساخت‌های نظامی نیز به دلیل فشارهای مقاومت ازجمله حملات خمپاره‌ای و ضدزره ناموفق ماند. از سوی دیگر صهیونیست‌ها به دلیل وجود تونل‌ها قادر به استفاده موثر از امکانات هوایی برای ترور فرماندهان و حتی نیروهای ساده مقاومت غزه نیستند. اگر صهیونیست‌ها نتوانند زیان‌های جنگی را مدیریت کنند، امکان پیگیری سیاست ابهام وجود نخواهد داشت. در این صورت تل‌آویو باید با شکستی بزرگ‌تر جنگ را ترک کند. 
5- پیش از ورود زمینی به رفح اخباری از نافرمانی تعدادی از نظامیان رژیم منتشر شد که نشان می‌داد آنها به دلیل مخالفت با اهداف دولت حاضر به جنگیدن نیستند. هرچه جنگ طولانی‌تر شود با توجه به وضعیت دشوار عملیاتی در غزه، امکان نافرمانی در میان نظامیان صهیونیست بالاتر می‌رود. نظامیان برای آزادی چند ده اسیر، صدها کشته و هزاران زخمی داده‌اند و از این پس نیز باید ده‌ها نفر اسیر بدهند. 
6- رژیم‌صهیونیستی تا دیروز (یکشنبه)، یعنی یک روز پس از عملیات اسیرگیری تنها به کشته شدن یک سرباز خود اعتراف کرده است. همان‌گونه که نیروهای مقاومت در غزه و لبنان بارها اعلام کرده‌اند، تل‌آویو درحال پنهان کردن آمار تلفات خود است. برای باورپذیرتر کردن آمار تلفات اعلامی، صهیونیست‌ها برخی از خانواده‌های نظامیان را به شکل رسانه‌ای پوشش می‌دهند تا خود را از این اتهام مبرا و امکان سانسور تلفات در فلسطین اشغالی را غیرممکن نشان دهند. تل‌آویو امید دارد وقتی به برخی از زیان‌ها ازجمله وجود معلولان اعتراف کرده و آنها را همراه با خانواده و دوستان پشت دوربین می‌نشاند، مخاطبان باور کنند چنین سیستمی که حاضر به پوشش تلفات خود به این شکل است، قطعا تعداد تلفات را پنهان نمی‌کند. این سیاست نخ‌نما اما با انتشار گسترده تصاویر عملیات‌ها از سوی حماس و مقاومت لبنان به محاق رفته است. با این‌حال موضوع دیگری نیز درخصوص تلفات وجود دارد. تعدادی از جنگجویان جبهه رژیم در غزه، مزدورانی‌اند که از سراسر جهان برای جنگ جمع‌آوری شده‌اند. تاکنون اخباری مبنی‌بر حضور مزدورانی از اوکراین و گروه‌های جدایی‌طلب کرد در غزه منتشر شده است. 
7- صهیونیست‌ها مدعی بودند پس از یکسره کردن کار غزه به جبهه شمالی و لبنان خواهند پرداخت. با این‌حال نه غزه آرام شده و نه نیروی زمینی بازسازی شده است. از این رو شاخه زمینی با توجه به آسیب‌ها و گرفتاری در غزه قادر به عملیات در مرزهای شمالی نیست. علی‌رغم این موضوع، صهیونیست‌ها همچنان درحال تهدید لبنانند. این اقدام دلایلی دارد. نخست آنکه صهیونیست‌ها در فقدان امکان اقدام، چاره‌ای جز تهدید ندارند؛ هرچند بی‌اهمیتی آن مشخص باشد. دوم آنکه دولت رژیم درصدد قدرت‌نمایی در داخل است تا از زیر فشار راست‌گرایان افراطی و آوارگان رهایی یابد. با این وجود نمی‌توان احتمال جنگ علیه لبنان را با توجه به حمایت دولت نتانیاهو نادیده گرفت. 
8- با تضعیف نیروی زمینی، ارتش رژیم قادر به اداره جنگی بزرگ نیست. نیروی دریایی رژیم نیز بیشتر یک نیروی ساحلی به حساب آمده و زیردریایی‌های آن نیز حامل سلاح‌های هسته‌ای بوده و به دلیل اهمیت استراتژیک، در یک زد و خورد قابلیت استفاده ندارند. از سوی دیگر با توجه به تهدیداتی فراتر از فلسطین، نیروی هوایی و دریایی رژیم به‌عنوان ضلع‌هایی از پدافند هوایی باید برای دفاع از فلسطین اشغالی در آماده‌باش دائمی باشند. از این رو تل‌آویو قادر به ساماندهی موثر قوای خود برای تهاجم نیست. بر همین اساس با ناکامی قوای نظامی، تل‌آویو بیشتر به سمت استفاده از ظرفیت‌های امنیتی خود و گزینش اهداف ارزشمندتر برای اقدامات امنیتی سوق یافته است. 
9- عملیات اسیرگیری تنها نشان‌دهنده سالم ماندن دستگاه نظامی حماس به‌عنوان امری کمی نیست. این عملیات دنباله‌ای کیفی هم دارد. نکته مهم آنکه مرکز فرماندهی نظامی که دست به هدف‌گذاری و طراحی عملیات‌های پیچیده، ارزیابی میدان و بازآرایی نیروها می‌زند همچنان در آرامش فعالیت می‌کند. این درحالی است که تل‌آویو با تخریب‌های بالا، بمباران و ترور قصد داشت مانع از فعالیت این هسته فرماندهی شود. بالاتر از آن، این عملیات نشان داد فرماندهی نظامی دستوراتی برای ادامه جنگ از هسته مدیریتی و سیاسی گرفته است. اسیرگیری هدف‌گذاری فرماندهی نظامی نیست بلکه هدف‌گذاری هسته مدیریتی و سیاسی به حساب می‌آید. پیش از این رژیم با ترور صالح العاروری، معاون دفتر سیاسی حماس در لبنان و اقدام به ترور چند فرمانده عالی‌رتبه مقاومت در سوریه تلاش داشت در فعالیت هسته مدیریتی و سیاسی مقاومت اخلالی موثر ایجاد کند. تحولات جنگ اما نشان می‌دهد ساختارهای مقاومت تا عمق غزه باقی مانده‌اند. صهیونیست‌ها نه‌تنها در اختلال سطوح فرامرزی مقاومت ناکام مانده بلکه حتی در میدان نیز نمی‌توانند بر چند دسته نظامی فائق آیند. 
10- تداوم فعالیت‌های سطح بالای مقاومت به جامعه صهیونیست‌ها نشان می‌دهد افق نزدیکی برای پیروزی وجود ندارد. صهیونیست‌ها یا باید جنگ را تمام کنند یا هزینه‌های سنگین تداوم جنگی دشوار را بپذیرند. 
11- صهیونیست‌ها درحالی در غزه مانده‌اند که زدوخوردها در جبهه شمالی و کرانه باختری جدی است. هرچند ظرفیت نظامی مقاومت در کرانه باختری نسبت به لبنان کمتر است اما به دلیل موقعیت جغرافیایی بهتر، مقاومت کرانه با ظرفیت‌های کمتر می‌تواند دردسرساز‌تر شود. از آنجا که غزه قلب تپنده مقاومت فلسطین بوده و تاثیرات مستقیمی بر کیفیت و کمیت اقدامات مقاومتی در غزه دارد، موفقیت‌های صورت گرفته بر این منطقه نیز تاثیرات مهمی خواهند داشت. 
12- تلفات رژیم در هیچ‌کدام از مناطق داخل فلسطین اشغالی چه غزه، چه شمال و کرانه باختری نسبت به گذشته کاهش نیافته است. اما همزمان بر میزان حملات از دیگر نقاط منطقه افزوده شده است. حملات شدیدتر و پرحجم‌تر مقاومت عراق این مساله را نشان می‌دهد. این حملات باعث وجود شرایط بحرانی دائمی، تحمیل آمادگی به پدافند هوایی در سراسر فلسطین اشغالی و تخریب مداوم زیرساخت‌ها می‌شود. 
13- مقاومت غزه روز گذشته، یک روز پس از عملیات اسیرگیری با تعدادی موشک به تل‌آویو حمله کرد. گفته می‌شود روز گذشته 8 تا 12 راکت به سمت تل‌آویو پرتاب شدند که تعدادی از آنها با عبور از سامانه پدافند موشکی رژیم به این شهر اصابت کردند. مقاومت با این حمله نشان داد ضربات کیفی‌اش به صهیونیست‌ها تنها موثر به جبهه نزدیک نیست و همچنان می‌تواند دست به حملات دوربرد بزند. 

مرتبط ها