سجاد صفارهرندی، عضو پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی با تعطیلی شنبه مخالف است. وی در توضیح مخالفت خود با تعطیلی این روز نوشت: «دیدم که برخی دوستان روشن و خوشفکر ما مخالفتهایی با تعطیلی روز شنبه را به حساب جمود فکری و تحجر گذاشتهاند. البته موافقم که خطر جریان مهاجم و مخرب تحجر امروز از هر زمان دیگری جدیتر و بالفعلتر است، اما در این مورد مشخص با دوستانم همراه نیستم. توضیح خواهم داد تعطیلی شنبه که از سوی برخی کارشناسان و رسانهها اقدام اصلاحی جزئی و سادهای برای بهبود تعاملات مالی و تجاری بینالمللی تصویر میشود، درواقع نوعی جراحی فرهنگی رادیکال با پیامدهای مهم است و از قضا بهضرر جریانهای فعالیتهای کشور اقتصادی اداری آموزشی خواهد بود. یکی از بنیادیترین شئون فرهنگ ساماندهی نظمبخشی و معنابخشی به زمان است. شیوه شمارش روز و هفته و ماه و سال امری حاشیهای و کماهمیت نیست، بلکه یکی از ساختارهای پایه است که فرهنگ از خلال آن ما را میسازد: روال و ریتم زندگی ما، درک ما از اهمیت و معنای چیزها و رویدادها، درک ما از هویت و تلقی ما از مبدأ و مقصد و مسیر زندگی ازجمله مواردی است که نظم گاهشمارانه را در شکل دادن به آن تاثیر قطعی دارد. به همین دلیل است که گاهشماری در سطوح مختلفش همواره میدان منازعههای هویتی و تمدنی بوده است. تلاش ناکام پهلوی برای تبدیل سالشمار هجری به تاریخ مجعول شاهنشاهی و تلاش شکستخورده ژاکوبنهای فرانسوی بر جایگزینی تقویم انقلابی (که در آن روزهای هفته به جای هفت، ۱۰ روز بود) نمونههایی آشنا از این منازعات است. در هر دو مورد تلاش برای تغییر نظم زمانی هدفی جز قطع پیوند از سنت دینی (اسلامی و مسیحی) نداشت.»
در اسلام هفته با شنبه آغاز و به جمعه ختم میشود
صفارهرندی با تاکید بر انطباق روزهای هفته با سنتهای اسلامی نوشت: «اساسا هفته تا حد زیادی درونمایهای دینی و الهیاتی دارد و این تبار دینی، نهتنها در آیینهای اساطیری، بابلی و مصری و رومی که در آموزه ادیان ابراهیمی بارز و واضح است. نظم 1+6 روزهای هفته کنایتی از مضمون رمزآلود خلق در ۶ روز یا (نشئه یا مرحله) و استوای بر عرش در روز هفتم است که در عهدین و قرآن به آن اشاره شده است. روزهای معمولی هفته (که البته هریک معانی دلالتها و سنن مستحبات خاص خود را دارند) درنهایت به روز مقدس(Holiday) ختم میشوند که نقطه غایی نظم مناسکی هفته است و با فرایض و حتی مقررات و منهیات خاص دینی نشانهگذاری شده است. این منهیات در شریعت موسوی حاد و شدید است و نهایتا به ابتلای قوم بدل میشود ولی در شریعت سمحه و سهله مصطفوی به نهی از بیع و تجارت در زمان برگزاری نمازجمعه محدود شده اما باز هم وجود دارد. در سنت اسلامی هفته با شنبه آغاز و به جمعه ختم میشود. هر روز آداب و اعمال خاص خود را دارد و نهایتا جمعه روز مشخص عبادی و مدنی اجتماع اسلامی است. این مساله جدا از وجود نفسالامری و تکوینی جنبه هویتی پررنگی نیز در تمایز ملت اسلام از سایر ادیان و ملل دارد. دستکاری در این تنظیم زمانی خواهناخواه با تبعات و دلالتهای مهم فرهنگی و تمدنی همراه است. به نظر من اهمیت چنین کاری شاید یکی، دو پله از تغییر خط و زبان در دگرگون کردن فرهنگ عمومی کمتر باشد و تبعات و نتایج آن خصوصا در بلندمدت خود را نشان خواهد داد. اما چه ضرورتی این جراحی فرهنگی را در ذهن بخشی از تصمیمگیران موجه ساخته است.»
چرا برای تسهیل عملکرد یکمیلیون نفر فرهنگ 24 میلیون نفر شاغل را جراحی کنیم؟
این عضو پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در ادامه به توضیح مفهوم «جراحی فرهنگی» پرداخت و نوشت: «از جمعیت ۲۴ میلیونی شاغلان در کشور ما چه تعدادی از افراد بهطور مستقیم درگیر تعاملات تجاری مالی و بانکی بینالمللی هستند؟ ۱۰۰ هزار نفر؟ ۲۰۰ هزار نفر؟ ۵۰۰ هزار نفر؟ من به این آمار دسترسی ندارم و نمیدانم اساسا تخمینی از آن وجود دارد یا نه. اما حتی اگر عدد نامحتمل یکمیلیون نفر از شاغلان را در نظر بگیریم سهمی کمتر از ۵ درصد از نیروی کار ایران را به خود اختصاص میدهد. تازه ما در اینجا مخرج کسر را فقط شاغلان قرار دادیم و با افزودن دانشآموزان و دانشجویان که فعالیتشان هیچ ربطی به تعاملات بینالمللی ندارد، سهم این بخش کمتر هم میشود. چرا باید برای تسهیل و توسعه عملکرد چنین کسر کوچکی از نیروی انسانی کشور دست به جراحی فرهنگی مهمی بزنیم؟ آیا راهکار دیگری برای تدارک مشکل آنها وجود دارد؟ اساسا شرکتهای خصوصی چه مانعی در تعریف روزها و ساعات کاری خود به اقتضای فعالیتشان دارند؟ بخش عمومی را نمیتوان با ایجاد شعب و کارکنان کشیک در روزهای تعطیل در خدمت فعالان اقتصادی قرار داد؟ و... اما پیامدهای فرهنگی که گذشت همه مساله نیست تعطیلی شنبه (که در فرهنگ عمومی ما با آغاز کردن کار و فعالیت و ارادهها و تصمیمهای جدید قرینه است) تبعاتی ضدکار و فعالیت خواهد داشت، حتی اگر این جراحی نابهنگام در تغییر تصویر و تصور شنبه توفیق یابد، تغییر تلقی عمومی از پنجشنبه (بهعنوان روز نیمهتعطیل یا تقولق) ساده نخواهد بود. همچنان که تلاش مرحوم شهید رجایی در کاستن تعطیلات نوروزی از ۱۴ روز به چهار روز موفق نبوده، این ترتیب در عمل روزهای فعال و سرپای هفته از پنج روز به چهار روز (یکشنبه تا چهارشنبه) کاهش مییابد. این در شرایط امروزی ما ضربه مهمی به کل روال فعالیت و کارهای اقتصادی و اداری و آموزشی کشور است.»