سیدحسین شهرستانی، مدیرگروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی ازجمله مخالفان تعطیلی شنبه، توضیح داد: «مثالی برای این موضوع میزنم. وقتی یک نفر به پزشک مراجعه میکند، میگوید من سردرد دارم. پزشک هزار راه مختلف دارد که ببیند علت آن چیست. مثل این مشکلی که ما در اقتصاد داریم که نمیدانیم چقدر بزرگ است و خیلی هم بزرگنمایی میشود. اینکه پزشک همان اول مریض را بخواباند، مغزش را با اره باز کند و دربیاورد، این ساده سازانه ترین راهحل ممکن است. این اتفاق دارد میافتد. چون به هرحال در حوزههای مختلف ما اوج این ساده سازی را در بخش های مختلف می بینیم. در حوزههای مختلف، مداخلات مختلف در زندگی اجتماعی مردم اتفاق میافتد که یکی از آنها هم اینجاست. این یک مداخله رادیکال در نظم زندگی کل جامعه ایران؛ مدارس و ادارات و دانشگاهها و کاسبان ایجاد میکند. اندک درک اجتماعی و فرهنگی کافی است که بفهمیم این «جراحی عمیق» و این مداخله عمیق در ریتم زندگی ایرانیان، مقداری دلهرهآور است.»
برای سردرد که مغز را جراحی نمیکنند
شهرستانی معتقد است تغییر در تعطیلی روزهای هفته منجر به تغییر ریتم زندگی مردم میشود و توضیح داد: «این یک تصور کاملا تکنیکال از سیاست و اداره کشور است که ما دستور دهیم، مثلا به جای فردا، امروز نیاییم. فکر میکنیم که این اتفاق میافتد، متوجه نیستیم که زندگی یک ریتمی دارد. این ریتم پایدار است و تبدیل به فرهنگ میشود. برای سردرد قرص مسکن میخورند، جراحی مغز نمیکنند. جدا از جنبههای فرهنگی آن که تعطیلی شنبه اصلا نسبتی با هویت فرهنگی ما دارد یا خیر و اینکه اساسا آخر هفته بودن جمعه معنی خود را از دست میدهد؛ چراکه جمعه در نظم فرهنگی ما در دین و اخلاق و تمدن ما، آخر هفته است و دیگر آخر هفته نخواهد بود و این نظم زمانی، بخشی از فرهنگ و نظم فرهنگی ماست، جدای از همه این موارد، اصلا در کارآمدی این طرح بحث است و بعید است بتواند پنجشنبه را به یک روز کاری جدی تبدیل کند. مشکلی وجود دارد و آن این است که اصلا در حوزه اقتصادی، چند درصد از جامعه ما این ارتباطات اقتصادی را دارد و آیا راهحل آن این است؟ مگر الان جمعهها بیمارستانها تعطیلند؟ مثلا شرکتهای خصوصی که با کشورهای دیگر در ارتباطند جمعه نیز سر کار حاضر شوند. یک سازوکار اقتصادی وجود داشته باشد که مراودات مالی که به نظر نمیرسد در شرایط تحریمی زیاد باشد، در این فرم صورت گیرد. البته بیشتر ارتباطات هم با کشورهای منطقه است که اختلاف تعطیلی ما یک روز است. اختلاف تعطیلی دو روز با کشورهای اروپایی و آمریکایی است. برای یک مساله کوچک که راهحلهای دمدستی دارد و میشود با یک قرص مسکن حلش کرد، کل زندگی و متن جامعه ایرانی را بههم میریزیم و معلوم هم نیست که آن مشکلات هم حل شود.»
درک «مهندسی دستوری» از مسائل اجتماعی و فرهنگی اشتباه است
شهرستانی در ادامه به این موضوع اشاره کرد اینکه فکر میکنیم مسائل اجتماعی با دستور قابل حل است، اشتباه است و ادامه داد: «ظاهرا دولت مخالف تعطیلی شنبه بوده. اگر مخالف بوده، چطور پذیرفته که این طرح به صحن برود که جدای از تبعات دینی آن، تبعات فرهنگی مخرب دارد. تعجب میکنم چنین طرحی در این کشور تصویب شود، چون ناظر به این طرح و دیگر طرحها مثل حجاب، اساسا درک اجتماعی وجود ندارد. درک مهندسی دستوری است و تصور میشود که میتوان با دستور، تعطیلات و سبک زندگی را جابهجا کرد. تصور میشود این مساله را مثل حجاب میتوان با بخشنامه و دستور حل کرد. درحالیکه روال و ریتم فرهنگ امری دیرپا و قطعی است و باید ببینیم چقدر بهصرفه است که این اتفاق بیفتد، لذا به نظر من توجیه اقتصادی هم ندارد.
این مساله راهحلهای خودش را دارد. بخشهایی از کشور که مراودات اقتصادی با غرب و اروپا دارند، میبایست سازوکارها را به نحوی تدارک ببینند که در این ایام این ارتباط برقرار باشد. حتما این لایحه نتایج بد و ناخواستهای برای فضای فرهنگی و اجتماعی کشور دارد. ما در جامعهشناسی بحثی با عنوان نتایج ناخواسته و پیامدهای ناخواسته تصمیمات اجتماعی داریم. نمیدانیم که این مداخله میتواند چه نتایج ناخواستهای را در فرهنگ عمومی داشته باشد. سیاستگذار باید در این مداخلات محتاط باشد؛ چراکه اشاره کردم آخرین تصمیمی که یک پزشک میگیرد، جراحی است.
جراحی در هر شرایطی ریسک بالایی دارد. پزشک سعی میکند با راهحلهایی غیر از جراحی بیمار را مداوا کند و اگر مجبور شد، جراحی کند. چون ولو جراحی مطمئنی هم باشد، شکافتن بدن انسان میتواند صدماتی بزند که نتایج ناخواسته کنش پزشک باشد و بهتر است به آن سمت نرود. این عقلانیت است که تا آنجا که میشود، مداخلات رادیکال در زندگی اجتماعی و فضای عمومی فرهنگ نکنیم. اما چون سیاستگذاریها مبتنیبر شعور فرهنگی نیست، این هم خروجی است که از آن دیده میشود.»
شهرستانی درباره این اظهارنظر که تعطیلی شنبه تغییر چندانی در سبک زندگی ما ایجاد نمیکند و همچنان تعطیلی جمعه به قوت خود باقی است، نیز گفت: «هفته از رمق میافتد. شنبه یک روز کاری شش دانگ است و با این تعطیلی، هفته از رمق میافتد و معلوم نیست که بعد از تعطیلی جدید تبدیل به یک هفته شش دانگ شود. همین الان یک مجموعه پژوهشی را در نظر بگیرید. روزهای سرحال هفته تعطیل میشود و تازه یکشنبه تبدیل به روز اول هفته میشود و بقیه هفته بیرمق میشود. اصلا به نظر من، این چرخه زمانی هفته در ایران حداقل مشخص است که از شنبه تا چهارشنبه روز کاری است. این صدمه میبیند. الان مدارس و دانشگاهها با این روال پیش میروند و مشکلی هم ندارند. با این تعطیلیها و تنها بهخاطر چند معامله تجاری به این فرآیند آسیب میزنیم. میشود اصلا جای روزها را عوض کنیم. فکر میکنیم همهچیز قراردادی است، این یک نگاه مهندسی به فرهنگ است. سیاستگذاری فرهنگی اینطور نیست تصور کنیم که فرهنگ تابع تصمیمات دستوری ماست و هرچیزی را میشود جابهجا کرد. اینطور نیست، همهچیز تابع مصوبات نیست. فرهنگ یک وجه درونی ماندگار و خودبنیادی دارد که با دستور مقامات رسمی تغییر نمیکند.»