زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: فارغ از نتیجه انتخابات، کاهش مشارکت و بیرمقی در این دوره از انتخابات به وضوح مشخص بود؛ این روند کاهشی که البته از انتخابات مجلس 98 شروع شد، حالا به مرحلهای رسیده که لازم است علل کاهش مشارکت و مواردی که میتواند این بیرمقی را ترمیم کند، شناسایی کرد و برای رفع آن برنامهریزی جدی داشت. جدای از این اما انتخابات مجلس دوازدهم رویدادهای تلخی مثل پروژههای افشاگریهای شب انتخاباتی هم داشت که بهنظر میرسد در آسیبرسانی بهانگیزه مردم در مشارکت حتی در دورههای بعدی هم تاثیرگذار باشد. به همین بهانه به بررسی علل کاهش مشارکت پرداختیم. با ناصر ایمانی، سعید آجورلو و عباس سلیمینمین، تحلیلگران مسائل سیاسی گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
ناصرایمانی: واگراییهای فرهنگی و گریز از هویتملی موثرتر و بیشتر از عوامل اقتصادی در کاهش مشارکت نقش دارند
ناصر ایمانی ابتدا در پاسخ به علل کاهش مشارکت، به این موضوع اشاره کرد که بهنظر میرسد به جز رهبری در نگاه دیگر مسئولان، مساله مشارکت اهمیت جدی ندارد و گفت: «به نظر من میرسد در مجموع -حکمرانی ما- به غیر از شخص مقاممعظمرهبری، حساسیتی نسبت به مساله میزان مشارکت نمیبینیم. به تعبیر دیگر شاید از مجموع فرمایشات رهبری در سالهای گذشته درمورد مشارکت، بتوان اینطور نتیجهگیری کرد که ایشان آنقدر به مساله مشارکت اهمیت میدهند که مشارکت را مهمتر از نتیجه میدانند؛ نتیجه به این معنی که این افراد با چه گرایشهای سیاسی وارد مجلس یا ریاستجمهوری شوند.
ایمانی نابسامانیهای اقتصادی در کاهش مشارکت را تنها علت ندانست و گفت: «واقعیت این است که یک دلیل برای بررسی علل کاهش مشارکت وجود ندارد؛ دلایل مختلفی اعم از اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی وجود دارد. اینکه سهم هرکدام از این دلایل چقدر است بحث دیگر است. الان نکته مهم این است که برخلاف آنکه بسیاری از صاحبنظران، افراد و حتی مردم، تصور میکنند که عامل اصلی نارضایتی اقتصادی است اتفاقا نارضایتیهای اقتصادی عامل اصلی نیست، نه اینکه عامل مهمی نیست؛ شاید اگر عوامل دیگری نبود یا درصد آن بسیار محدود بود، نارضایتی اقتصادی مردم باعث این حجم از کاهش مشارکت نمیشد. چرا؟ اگر دقت کرده باشید در ۱۰ سال اول انقلاب هم شرایط اقتصادی بسیار بدی داشتیم حتی شاید کمتر از الان، اما به دلایل دیگری میزان مشارکت و حضور مردم در عرصههای مختلف پررنگتر از الان بود، بنابراین عامل اقتصادی عامل پررنگی در کاهش مشارکت نیست و شاید واگراییهای فرهنگی و یک گریز از هویت ملی و اینکه مردم کارآمدی حکومت را چطور میبینند، ناامیدی یا کمامیدی از آینده، عوامل موثرتری هستند.»
شیب کاهش مشارکت از 10 سال پیش شروع شده
ایمانی معتقد است عوامل بلندمدت در کاهش مشارکت موثرتر از عوامل کوتاهمدت در کاهشانگیزه مردم هستند و توضیح داد: «اگر عواملی که گفتیم همچنان به قوت خود باقی بمانند، ما در درازمدت و در انتخاباتهای بعدی شاهد شیب رو به پایین خواهیم بود؛ این شیب از حدود 10 سال پیش شروع شده و مستمرا هم دارد پایین میآید. اگر در انتخاباتهای بعدی و بعدی این عوامل باقی بمانند، مشارکت پایینتر خواهد آمد و شاید میزان مشارکت در انتخابات بعدی که ریاستجمهوری است، پایینتر هم بیاید.»
برای دیدگاهی که معتقدند تفکر آنها باید اجرا شود نه آنچه درست است، میزان مشارکت حساسیت چندانی ندارد
ایمانی در ادامه با اشاره به افرادی که اساسا کاهش مشارکت مردم را امر حساسی نمیدانند در توضیح اینکه اصلا مشارکت به چه معنی است، گفت: «مشارکت یعنی اخذ نظرات مردم درمورد تشکیل نهادهای حاکمیتی. تصور میکنم جریانهای فکری در کشور وجود دارد که اساسا به اینکه نظام حکمرانی ملزم باشد براساس آن چیزی که مردم میخواهند چه در انتخابات، چه مسائل اجتماعی چه فرهنگی رفتار کنند، اعتقادی ندارند. این دیدگاه معتقد است آنچه مردم میخواهند اهمیت ندارد، آن چیزی که ما درست میدانیم و براساس ارزشهایی است که ما به آن معتقد هستیم، عمل میکنیم نه الزاما آن چیزی که مردم میخواهند.»
تمرکز روی عوامل کوتاهمدت میتواند میزان مشارکت را ترمیم کند
ایمانی درباره اینکه میبایست چه اقداماتی برای جبران این کاهش میزان مشارکت در انتخاباتهای بعدی انجام داد هم گفت: «اولین نکته مهم این است که مسئولان، مساله مشارکت را بررسی جدی کنند و راهکارهای آن را دنبال کنند. اگر امروز شروع کنیم چند سال طول میکشد که به نتیجه برسد اما درکوتاهمدت به نظر من نمیشود در عرصهای اقتصادی کار چندانی کرد؛ مثلا اگر تورم 40 درصد است ممکن است بتوانید تا سال بعد تورم را به 30 درصد برسانید اما همچنان تورم بالاست اما در عرصههای فرهنگی دولت (منظور قوه مجریه نیست) میشود یک پالسهایی به جامعه مخابره کرد که به نوعی فاصله این واگرایی را کمتر کند و بتواند بشناسد که اقشار مردم بالاخص نسل جوان، روی چه چیزهایی حساس هستند؛ اگر مواردی هستند که مجموعه حکمرانی میتواند با پالسهای مثبت روی جامعه تاثیر بگذارد شاید بتوانیم مقداری میزان مشارکت در انتخابات سال بعد را ترمیم کنیم.»
سعید آجورلو: امید به گرهگشایی در میان مردم از دهه 90 کمرنگ شده
سعید آجورلو کارشناس مسائل سیاسی اما معتقد است تضعیف نهاد سیاسی منجر به کاهش مشارکت شده است. او در توضیح علل کاهش مشارکت گفت: «نهاد سیاست تضعیف شده است. در این ایام که بین مردم بودم این امر قابل مشاهده بود که امید به گرهگشایی از نهادهای سیاسی نزد مردم و نسبت به دهه 90 و دهه 80 کمتر شده است و ربط معناداری بین حل مسائل مردم و وضعیت اقتصادی، وضعیت کلی جامعه، چشمانداز جامعه و مشارکت در انتخابات وجود دارد. حد واسط این دو همیشه نهادهای سیاسی یا نهاد انتخابات بودند. ما یک دهه90 تا حد زیادی از دست رفته و تلخی از نظر شاخصهای اقتصادی -مخصوصا از نیمه دوم دهه 90- داشتیم که معلول عوامل مختلفی است.»
حد و مرز رقابت سیاسی همچنان نامشخص
آجورلو در ادامه به رقابت سیاسی جناحهای سیاسی هم اشاره کرد و توضیح داد: «نکته بعد اینکه درواقع حد و مرز رقابت سیاسی در کشور مشخص و معین نیست. اولا رقابت سیاسی معنادار در انتخابات 1402 به صورت کامل شکل نگرفت. بخشی از علت شکل نگرفتن این رقابت به خاطر طیف رادیکال اصلاحات است که اجازه پیشثبتنام، مشارکت و رقابت را به اصلاحطلبان ندادند. حتی همین روزنهگشایان موردانتقاد بقیه اصلاحطلبان قرار گرفتند و خاتمی هم بیشتر جانب اصلاحطلبان رادیکال را گرفت. وقتی «رقابت معنادار» وجود نداشته باشد، نهاد انتخابات هم تضعیف میشود و از آن سمت هم رقابت تخریبی، سلبی و بدون برنامه و حوزههای ایجابی و کمپین منفی به جای اینکه بتواند ضعف ناکارآمدی را از بین ببرد، خودش تبدیل به عامل دیگری شده که مشارکت پایین بیاید.»
رابطه نهادهای سیاسی با اجتماعی تضعیف شده است
تضعیف رابطه نهادهای سیاسی و اجتماعی عامل دیگری است که آجورلو آن را در کاهش میزان مشارکت موثر دانست و توضیح داد: «رابطه نهادهای سیاسی با نیروهای اجتماعی تضعیف شده و نیروهای اجتماعی به اندازه کافی از نیروهای سیاسی پشتیبانی نمیکنند یا نیروهای سیاسی خواست عمومی را پشتیبانی نمیکنند و شما میبینید مشکل برنامه و ایده داریم و تنها ایده یک گروه این است که من هیاترئیسه را تغییر میدهم، این خواسته بنیان اجتماعی ندارد. خواسته اصلی جامعه این است که مجلسی کارآمد برای حل مساله- که بتواند نظارت قوی داشته باشد و قانونها را اجرا کند- متاسفانه در برنامه خیلی از گروههای سیاسی دیده نمیشود.»
باید از یخزدگی سیاسی که با آن مواجه هستیم، عبور کنیم
آجورلو درباره اینکه چه اقداماتی برای افزایش مشارکت در انتخاباتهای بعدی میتوان انجام داد، گفت: «اولین نکته این است که اصل موضوع را انکار نکنیم و بپذیریم این میزان مشارکت، عدد خوبی نیست. مشارکت 41 و 42 درصد شاید چیز نرمالی باشد که در بقیه کشورها هم اتفاق میافتد اما اگر تبدیل به روند شود، شاید خیلی مناسب نباشد. برخی این را نمیپذیرند و اساسا این مدل مشارکت را میپسندند که هم در بخشی از طیفهای افراطی جریان اصلاحطلب وجود دارد تا بتوانند طعنه بزنند، هم در بخشهایی از جناح راست و به نظر من خلاف گفتار رهبری و ایده جمهوری است. نکته بعد این است که نیروهای سیاسی و احزاب خود را ترمیم و رابطه خود را با جامعه تقویت کنند.»
عباس سلیمینمین: رقابتهای غیراصولی منجر به دلزدگی مردم در این انتخابات شد
عباس سلیمینمین، تحلیلگر مسائل سیاسی بخشی از علل کاهش مشارکت را ناظر به کنش جناحهای سیاسی و حذف جریان اصلاحطلب و کمرنگ شدن رقابت دانست و گفت: «انتخابات این دوره مجلس با مسائل مختلفی مواجه است. شاید بشود گفت برخی جریانات داخلی در ارتباط با بحث مشارکت دچار اختلافات جدی شدهاند. این رقابت را مقداری کاهش میداد برخی گروههای سیاسی جریانهای اصلاحطلب، مشارکت را توصیه میکردند و برخی دور شدن از صندوق رای را پیمیگرفتند. این یکی از دلایل عمده تضعیف مشارکت بود. یکی دیگر بحث درون جریان اصولگراست. درون این جریان رقابتی صورت گرفت که مایوسکننده بود و نه دلگرمکننده. رقابتهای اصولی میتواند جایگاه انتخابات را نزد مردم تقویت کند اما رقابتهای غیراصولی مقداری دلزدگی برای مشارکتکنندگان ایجاد میکند؛ چراکه اولا بسیاری از نزاعها را نه برمبنای اصول، بلکه براساس منافع میبیند.»
رهبر انقلاب مخالف حذف اصلاحطلبان از انتخابات بودند، اما برخی اصولگرایان بر این موضوع اصرار کردند
سلیمینمین به این موضوع اشاره کرد که برخی برخلاف مخالفت رهبری دنبال حذف اصلاحطلبان از انتخابات بودند که موفق به انجام آن شدند و توضیح داد: «برخی جریانات اصولگرا در انتخابات گذشته اینگونه بیان میکردند که اصلاحطلبان را بهخاطر خطاهای فاحش سیاسیشان کنار بگذاریم. همه یک طیف را کنار بگذاریم و رقابت را تنها در طیف اصولگرا تعریف کنیم. رهبری صراحتا با این بحث مخالفت کردند و تاکید داشتند جریان اصلاحطلب یک تفکر و گرایش است. هرگز نمیتوانیم یک گرایش را از جامعه حذف کنیم. رهبری هم گفتند که حتی اگر بتوانیم هم کار غلطی است. متاسفانه برخی جریانات در طیف اصولگرا بر این خواسته اصرار کردند و توانستند در این دور از انتخابات، به چیزی که دنبال میکردند برسند.»
برخی بهدنبال خالی کردن دست جامعه از مدیران مجرب و توانمند هستند
تجربه تلخ دوران احمدینژاد و تخریب توانمندیهای جامعه آسیب دیگری بود که سلیمینمین به آن اشاره و تکرار آن را در انتخابات این دور مجلس مطرح کرد: «فکر میکنم اتفاقاتی در عرصه سیاستورزی درحال رخ دادن است که ما باید برای آن تمهیدی بیندیشیم و آن این است که برخی از افرادی که نه سابقهای و نه درکی از مسائل سیاسی دارند، وارد عرصه سیاسی شدهاند که بهشدت این عرصه را نازل میکنند. فکر میکنم این پیام هم در جریان اصلاحطلب و هم اصولگرا دریافت شد که غیرمتحدانه برخورد کردن با ساختار سیاسی جامعه موجب روی کار آمدن آدمهای فرصتطلبی میشود که فقط بلدند خوب عکس مار بکشند و با حرفهای عوامفریبانه در مقام تخریب توانمندیهای جامعه بربیایند.»
جهت مشاهده متن کامل گفتگو، اینجا را بخوانید.