عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: «نون خ» یکی از بازماندگان سریالهای پرمخاطب تلویزیون است و فصل پنجم آن زمانی به پخش تلویزیونی رسید که شکستهای پیاپی آثار نمایشی، مردم را از تلویزیون و سریالهایش ناامید کرده بود. درست مثل سریال «زیرخاکی» که آن هم از آخرین امیدواریهای مخاطبان تلویزیون بود اما آمد و رفت و اگرچه به نسبت دو سریال «هفت سراژدها» و «رستگاری» موفقتر بود اما نتوانست موفقیتهای پیشین خود را تکرار کند.
نون خ در فصل پنجم خود وامدار دو چیز است. یکی خاطرات خوش طرفدارانش از فصلهای قبلی، مثل قصه عشق سلمان و شیرین و امتیاز دیگرش کاراکترهایی هستند که لحن و قوارهشان برای گفتن یک داستان جذاب تثبیت شده است. این امتیازهای ویژه برای یک سریال، اگرچه مزیت است اما از طرف دیگر انتظارات را هم بیشتر میکرد. این انتظار به حقی از طرفداران این سریال بود که اگر سازندگان نون خ، ایده قابل توجه و پیشبرندهای نسبت به قبل ندارند، بهتر که اصلا سراغ قصهبافی و بیهودهگویی نروند. اما یکی از اشکالاتی که سریال نون خ در پنجمین گامش داشت، به همین نقطه برمیگشت. ایده اولیه اگرچه سروشکلی گرفته بود تا در چهارچوب اهداف سازمانی صداوسیما قرار بگیرد اما آنچنان که باید نمیتوانست مخاطب را با خودش همراه کند. ایدهای که برای یک سریال 25 قسمتی، موتور محرک پیشبرندهای نبود و برای همین نمیتوانست قوای واحدی برای انسجامبخشی به کاراکترها و خردهروایتها شکل دهد. کارگردانی سکانسهای جادهای و داخل مینیبوس کار سادهای نیست و نویسنده و کارگردان سریال با گنجاندن و خلق لحظات کمیک تلاش کردند تا این بخشها خستهکننده و کسالتبار نشود، برای این کار ترفندهایی هم به کار بردند اما تکرار بیش از حدشان به خصوص در 5 قسمت اول، ملالآور شده بود تا جایی که حس میشد آدمها و شوخیها درون هر قصه کش آمده است.
5 سال و 5 فصل
سعید آقاخانی انگار خودش را مدیون میدانست تا کاری را برای شهر و دیار خودش بسازد، شاید برای همین بود که نون خ را خلق کرد. کارش را در سال ۷۲ با بازیگری در مجموعههای طنز به کارگردانی مهران مدیری آغاز کرد و بعد از چند سال و کسب تجربه در بازیگری پا به عرصه کارگردانی گذاشت. «زن بابا»، «خوشنشینها»، «راه در رو»، «نقطه سر خط»، «دزد و پلیس»، «خروس»، «روزای بد به در»، «بیمار استاندارد» از مجموعههای تلویزیونی بود که آقاخانی کارگردانی آنها را به عهده داشت.
فروردینماه 1398، برای سعید آقاخانی انگار جور دیگری رقم خورده بود. او سریالی را برای قاب نوروزی تلویزیون تهیه کرد که داستانها و کاراکترهای تازهای از غرب کشور داشتند. کردهای ایرانی در سریالها و فیلمهای ایرانی کمتر دیده میشدند و این سریال طنز فرصت قابل توجهی بود تا قصههایش را از روستایی در نزدیکی کرمانشاه آغاز کند. آقاخانی در این مجموعه تلویزیونی علاوه بر اینکه کارگردانی را به عهده داشت، ایفاگر نقش اصلی سریال هم بود. نورالدین خانزاده معروف به «نون خ». فصل اول این سریال در نوروز ۹۸ از شبکه یک سیما پخش شد. با استقبالی که از نون خ در فصل اول شد، آقاخانی تصمیم گرفت تا این سریال را ادامه بدهد و این فصلها ادامه داشت تا فروردین ماه 1403 که پنجمین فصل نون خ از شبکه یک پخش شد. فصل پنجم نون خ را باید متفاوت از فصلهای دیگرش دانست چون تیم ساخت این سریال تصمیم گرفت از کرمانشاه خارج شود و به نحوی سعی کند همه ایران را نشان دهد. مخصوصا جاهایی را نشان دهد که خیلی در موردش صحبت نشده است.
چرا «نون خ 5» انتظارات را برآورده نکرد
آقاخانی تا «نون خ 4» سعی میکرد قصههایش را در همان کرمانشاه پیش ببرد، البته به جز فصل یک که تهران هم در لوکیشن فیلمبرداری قرار داشت. اما در نون خ 5 برای اینکه بتوانند خردهداستانهای جدیدی به سریال اضافه کند، تیم بازیگرانش را راهی جاده کرد. تعدد لوکیشن و جابهجایی تیم تولید، فرآیند ساخت یک اثر را سخت میکند و دردسرهایی هم به همراه دارد، اما میتواند به رنگارنگی یک اثر هم کمک کند به شرطی که خردهداستانها متناسب با هرکدام از موقعیتها باشد و توجیه دراماتیکی برای آن موقعیت جدید ارائه شده باشد. قصه فصل پنجم از جایی آغاز شد که نورالدین به همراه بعضی از اعضای خانواده خود و اهالی روستا، برای شرکت در یک نمایشگاه صنایع دستی که در کرمان برگزار میشد، راهی سفر میشوند و این سفر از جایی طولانی میشود که خلیل میخواهد یک شاهین را به یک قاچاقچی در چابهار بفروشد؛ سفری با قصهای کشدار که جذابیت چندانی برای حس کنجکاوی و نگه داشتن مخاطب ندارد.