کد خبر: 18582

آمار نگران‌کننده اعتیاد در میان قشر باسواد

افزایش معتادان با‌کلاس

حال دانشجویان امروز و دیروزمان خوب نیست و باید گفت جای خالی آموزش‌ها و فقدان مهارت‌های زندگی دام اعتیاد را هر روز گسترده‌تر می‌کند و در این میان این آسیب‌های اجتماعی نهان در پوسته اعتیاد است که جامعه را بیش از هر چیزی آزرده و آمار طلاق و بزهکاری را در میان این قشر می‌افزاید.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، وقتی سخن از اعتیاد به مواد مخدر به عنوان خانمانسوز‌ترین بلای ممکن می‌شود، خواه‌ناخواه تصوری از انسان‌های ژولیده و بی‌سواد در ذهن متبادر می‌شود اما جای بس نگرانی و تاسف است که امروزه  درصد بالایی از معتادان را افراد تحصیلکرده تشکیل می‌دهند؛ افرادی که وقتی ظاهرشان را می‌بینی در ذهنت هم نمی‌گنجد که معتاد باشند ولی هر روز مبلغ هنگفتی را صرف دود و دم یا از نوع با کلاسش قرص‌های رنگ و وارنگ می‌کنند تا ساعتی را در هپروت بگذرانند!  مشاور دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر گفته است: «‌20 درصد معتادان تحصیلات عالیه دارند.» علی مویدی، قائم ‌مقام دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر هم عنوان کرده است: «6.1 درصد دانش‌آموزان و 6.2 درصد دانشجویان اعتیاد دارند.»

بر این اساس 6درصد معتادان بی‌سواد، 8 درصد تحصیلات ابتدایی، 12درصد متوسطه اول، 38 درصد متوسطه دوم تا دیپلم و بیش از 37 درصد تحصیلات دانشگاهی دارند.»

باید به این نکته نیز اذعان کرد که در کنار مواد مخدر سنتی و مواد مخدر صنعتی و انواع روانگردان‌ها که امروز طیف وسیعی از معتادان را به خود مشغول کرده‌ است، سیگار هم به لحاظ آسیب‌های اجتماعی و اقتصادی بی‌شماری که به مصرف‌کننده می‌زند از مصادیق بی‌بدیل اعتیاد به شمار می‌رود. بررسی‌ها حاکی از آن است که استعمال سیگار در میان قشر تحصیلکرده به مراتب بیشتر است. محمدرضا مسجدی، دبیرکل جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات کشور گفته است: «‌25 تا 27 درصد مردان بالای 15 تا 16 سال و 3.5 تا 4 درصد زنان در کشور سیگار می‌کشند. در مجموع حدود 15 درصد کل جمعیت کشور؛ یعنی 10 میلیون نفر سیگار می‌کشند.» بر اساس این استناد اگر آمار معتادان سیگاری را به آمار معتادان تحصیلکرده بیفزاییم باید بگوییم 40 درصد معتادان کشور را قشر تحصیلکرده تشکیل می‌دهند. به گفته دکتر ابهری، «‌45 درصد معتادان افراد تحصیلکرده هستند که حدود 21 درصد آنها دارای مدرک لیسانس و بالاتر و حدود 26 درصد نیز دیپلم و بالاتر هستند.»

 چالش اعتیاد در دنیای تحصیلکرده‌ها

اعتیاد از دیر‌باز به عنوان غده چرکینی از معضلات و آسیب‌های اجتماعی- که خود منشا بسیاری از معضلات خانمان‌برانداز دیگر است- مطرح بوده و هست.  چنانچه  به گفته موسوی‌چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران «عامل 55 درصد طلاق‌ها اعتیاد است.» اما ورود این معضل اجتماعی به دنیای تحصیلکرده‌ها چالشی تازه و آسیب‌زا‌تر در جامعه به دنبال خواهد داشت؛ چرا‌که این معضل در میان عوام و افراد بی‌سواد به دلیل عدم‌آگاهی از تبعات آن، امری قابل هضم است اما گرایش تحصیلکرده‌ها  به عنوان افراد آگاه -که نگاه جامعه و انتظارات از آنها متفاوت است- اصلا قابل‌درک نیست. افرادی که در قامت افراد موفق اکثرا عنوان الگو و نمونه‌های جامعه را دارند.

 مصرف مواد‌مخدر و روانگردان‌ها در میان این قشر علاوه‌بر جنبه فردی و معضلاتی که گریبان خود، خانواده و اطرافیان‌شان را می‌گیرد، جنبه عمومی را هم تا حدود زیادی تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و  می‌توان به جرات گفت که عاملی تشویقی برای تمایل به مصرف آن خواهد شد. به بیانی دیگر تحصیلکرد‌ه‌ها از جهت مرجعیت‌ و منزلت اجتماعی در جامعه می‌توانند ابتلا به معضلات اجتماعی را در جامعه تکثیر کنند. همچنان که یک دانشجو  یا فردی تحصیلکرده می‌تواند  مبلغ کتابخوانی در خانواده باشد و دیگران را به خواندن تشویق کند، یک دانشجو یا تحصیلکرده معتاد هم می‌تواند اعضای خانواده را به دام مواد مخدر بکشاند.

 ظهور الگوهای غلط

مطابق با اظهار‌نظر مجید ابهری، آسیب‌شناس و متخصص علوم رفتاری امروزه با معتادانی مواجه هستیم که دارای مشاغل قابل‌توجه اجتماعی بوده و تحصیلکرده هستند. وی عنوان می‌کند: « ظهور چنین معتادانی در جامعه، قبح و زشتی اعتیاد را از بین می‌برد؛ چرا‌که تحصیلکرده‌ها و افرادی که درجه بالای اجتماعی دارند، الگوی جوانان و نوجوانان محسوب می‌شوند و در نتیجه آنها با مشاهده یک فرد شاغل و تحصیلکرده معتاد، اعتیاد را عملی درست قلمداد کرده و از او تبعیت می‌کنند.» وی  ایجاد الگوهای رفتاری نامناسب و غلط را از اصلی‌ترین عوارض اعتیاد معتادان تحصیلکرده در جامعه عنوان می‌کند.

 فقدان آموزش و تبلیغات مافیای مواد

این روزها اعتیاد و آسیب‌های ناشی از آن، آنقدر در اعماق جامعه فرو رفته است که دیگر مانند 20 سال پیش نمی‌توان به راحتی معتادان را شناسایی یا راه‌های دستیابی‌شان به مواد را محدود کرد؛ چرا‌که معتادان امروز با‌کلاس شده‌اند و همین‌ مساله، کار کنترل، پیشگیری و درمان این بیماری بدخیم اجتماعی را سخت‌تر کرده است.  با این حال آنچه مسلم است اینکه علت افزایش گرایش افراد تحصیلکرده به اعتیاد، فقدان آموزش مهارت‌های زندگی برای این افراد ‌ در دوران تحصیل در دبیرستان و دانشگاه‌ است. در کنار آن تبلیغات گسترده مافیای مواد مخدر که  «مواد روان‌گردان اعتیاد نمی‌آورد!» و عدم‌‌آگاهی باعث تولد معتادان تحصیلکرده در جامعه شده است. ترامادول یکی از همین روانگردان‌هاست که مصرف آن به ویژه در ایام امتحانات در میان دانشجویان به تصور کاهش اضطراب افزایش می‌یابد. آنها هیچ‌گاه به ذهن‌شان هم نمی‌رسد که تنها چند بار مصرف چنین قرص‌هایی به راحتی آنها را در دام اعتیاد می‌اندازد؛ دامی که خلاصی از آن بسیار مشکل‌تر از آن چیزی است که گفته می‌شود.

 از اختلالات روانی تا گسترش جرم و جنایت

 با این حال اعتیاد عنوان مادر آسیب‌های اجتماعی را در میان کارشناسان و آسیب شناسان اجتماعی دارد. هر چند ریشه پیدایش آن خود جای بحث و بررسی دارد، اما باید گفت اعتیاد منشا بسیاری از معضل‌هایی است که گاه بنیان خانواده  و گاه بنیان جامعه‌ای را به خطر می‌اندازد. اعتیاد، عوارض و معضل‌های فردی و اجتماعی بسیاری به دنبال دارد که می‌توان از بر هم خوردن تعادل روانی، عدم توجه به اصول و مقررات جامعه، ضعف اراده، ایجاد احساسات خصومت‌زا، بی‌قراری، عصیانگری، اضطراب دائم و احساس بی‌کفایتی و تنهایی، اختلال در خواب، بروز انواع بیماری‌ها و اختلالات روانی به عنوان معضل‌های فردی آن نام برد. نابسامانی خانوادگی، محدود شدن روابط خانوادگی، عدم‌تربیت صحیح فرزندان، خشونت در خانواده، افت سطح فرهنگ اجتماعی و اقتصادی خانواده، گسترش طلاق و کاهش آمار ازدواج، عدم‌احساس مسئولیت نسبت به خانواده و جامعه، سطحی و تصنعی شدن روابط اجتماعی و دوری از پیوندهای مستحکم عاطفی، گسترش جرم و جنایت، نشر بیماری‌های واگیردار و خطرناک مثل ایدز و هپاتیت، محروم شدن نسل آینده از تربیت صحیح و ایجاد مشاغل کاذب هم از آسیب‌های اجتماعی اعتیاد است. در کنار این معضل‌ها اعتیاد هزینه‌های اقتصادی بسیاری نیز بر جامعه تحمیل می‌کند.

 حال چه باید کرد؟ حال دانشجویان امروز و دیروزمان خوب نیست و باید گفت جای خالی آموزش‌ها و فقدان مهارت‌های زندگی دام اعتیاد را هر روز گسترده‌تر می‌کند و در این میان این آسیب‌های اجتماعی نهان در پوسته اعتیاد است که جامعه را بیش از هر چیزی آزرده و آمار طلاق و بزهکاری را در میان این قشر می‌افزاید.  سال‌ها‌ست که آسیب‌شناسان معضل‌ها و گرفتاری‌های اعتیاد را در اشکال و گونه‌های مختلف معرفی کرده‌اند و نسبت به افزایش آنها در جامعه هشدار داده‌اند. بنابراین امروز دیگر جای حرف و سخن نیست و باید در وهله اول به دنبال آگاه کردن جامعه نسبت به این خطر بیخ‌گوش بود و با معرفی مواد‌مخدر و روانگردان‌ها جوانان را از خطرات آن در امان داشت. این مهم میسر نمی‌شود مگر با همکاری سازمان‌های دولتی، مردم‌نهاد، آحاد جامعه و مسئولان.

 

* نویسنده : ملیحه زرین‌پور روزنامه‌نگار