کد خبر: 16228

گفت‌وگوی اختصاصی «فرهیختگان» با حسن رودباریان در ینگه دنیا

پاس همان روزی مرد که از تهران رفت

هیچ کس فکرش را نمی‌کرد که پاس به لیگ سه برود، این تیم قبل از ما قهرمان باشگاه‌های آسیا شد و در دوران ما جام قهرمانی لیگ برتر را مال خود کرد. تیمی که هم اصالت داشت، هم محبوبیت و هم امکانات. متاسفم برای آنهایی که با تصمیمات اشتباه همه‌چیز را نابود کردند. پاس همان روزی که از تهران رفت مرد، نه حالا.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، دیگر فرصتی برای در آغوش گرفتن جامه سبز باقی نمانده.  او این روزها با دردانه‌هایش در جورجیا مشغول است و زیر گوش پرندگان ناشناس ترانه می‌خواند. حسن رودباریان که روزگاری نه‌چندان دور، قفلی محکم به قفس توری پاس، پرسپولیس و تیم ملی می‌زد، حالا در زمستان سفید ینگه دنیا برای گنجشک‌های ایوان خانه‌اش دانه می‌ریزد و دفترچه خاطراتش را در غربت ورق می‌زند. هزاران کیلومتر این طرف‌تر اما، پیراهن سبز نام آشیانه‌بان تیزچنگش را همچنان فریاد می‌زند. خبر سقوط آزاد پاس به لیگ سه برای حسن رودباریان تلخ‌تر از زهر هلاهل بود. او در شب خنک آتلانتا وقتی خبر نحس را شنید بال‌بال زد و گریست. حرف‌های سنگربان اسبق تیم ملی پیش روی شماست.

فکر می‌کردی روزی برسد که شاهد سقوط پاس به لیگ سه باشی؟

هیچ کس فکرش را نمی‌کرد. این تیم قبل از ما قهرمان باشگاه‌های آسیا شد و در دوران ما جام قهرمانی لیگ برتر را مال خود کرد. تیمی که هم اصالت داشت، هم محبوبیت و هم امکانات. متاسفم برای آنهایی که با تصمیمات اشتباه همه‌چیز را نابود کردند. پاس همان روزی که از تهران رفت مرد، نه حالا.

حالا فقط یک مشت اتفاق نوستالژیک برای نسل شما باقی مانده است!

همه‌چیز مثل آب خوردن دود شد و رفت هوا. اتفاقا با جواد نکونام که حرف می‌زدیم دل‌مان برای گذشته تنگ شد. پاس روزگاری نفس قرمز و آبی را هم می‌گرفت و آقایی می‌کرد. امان از غیرفوتبالی‌ها که با دخالت‌های بیجا فوتبال ایران را زمینگیر کردند. همان‌هایی که برای مطرح شدن بیشتر حاضرند با مرده پاس عکس یادگاری بگیرند.

هزاران کیلومتر آن سوتر هم که باشی فوتبال وطن را تعقیب می‌کنی انگار؟!

کم و بیش در جریان اتفاقات هستم. متاسفانه حاشیه‌ها فوتبال ما را به سمت پرتگاه برده است. شما ببینید چند ماه مانده به جام جهانی چقدر تشنج و التهاب در این فوتبال موج می‌زند. فوتبال حرفه‌ای که نباید اینقدر تنش داشته باشد.

واقعا فکر می‌کنی تیم کارلوس در روسیه نتیجه بگیرد؟

دوست ندارم حرف‌های شعاری بزنم و دل یک سری آدم ساده را خوش کنم. فوتبال دنیا مختصات خودش را دارد و با رجزخوانی نمی‌توان اسپانیا و پرتغال را کنار زد. ما باید بپذیریم در گروه مرگ قرار گرفته‌ایم و برای موفقیت چاره‌ای جز به آب و آتش زدن نداریم.

حسن رودباریان فکر می‌کند کدام گزینه در جام جهانی درون قلعه ایران بایستد؟

کی‌روش مربی کاربلدی است و برای هیچ کدام از بازیکنانش حاشیه امنیت درست نمی‌کند. این حسن است و تنور رقابت را گرم نگه می‌دارد. چهار سال قبل کمتر کسی فکر می‌کرد حقیقی انتخاب آخر کی‌روش باشد. این‌بار هم محال است کارلوس زودتر از موعد مقرر دروازه ایران را به نام فرد مشخصی سند بزند.

پس ممکن است بیرانوند در دقیقه 90 جای خود را به آلترناتیوهایش بدهد؟

بیرانوند گلر آماده و شجاعی است اما در این تیم هیچ‌کس نمی‌تواند مطمئن باشد که فیکس خواهد بود. کی‌روش بی‌تعارف‌ترین مربی دنیاست و این را بارها ثابت کرده است.

این روزهای حسن رودباریان در غربت چگونه می‌گذرد؟

من در آتلانتا زندگی آرامی دارم و سرم به همسر و دو دخترم گرم است. البته از فوتبال هم غافل نشده‌ام و در حال طی کردن مدارج مربیگری نوین هستم.

مهم‌ترین تفاوت فوتبال ما با فوتبال یانکی‌ها در چیست؟

اینجا پرورش استعدادها و توجه به نونهالان و نوجوانان یک اصل است و باشگاه‌ها بر خلاف ایران اهل حاضری‌خوری نیستند. اینجا برای جذب بازیکن به راحتی دست به جیب نمی‌شوند و از استعدادهای کشف شده کمک می‌گیرند. بر خلاف ایران که باشگاه‌ها هیچ علاقه‌ای به کار در رده‌های پایه ندارند.

چه زمانی به ایران برمی‌گردی؟

هیچ کس از آینده خبر ندارد. دوست دارم زمانی برگردم که به‌عنوان یک مربی بادانش تجربیاتم را در اختیار بچه‌های سرزمینم قرار دهم و دروازه‌بان ششدانگ تربیت کنم. من خودم اینجا هستم و قلبم پیش وطنم. از ته دل گفتم.

 

* نویسنده : امید مافی روزنامه‌نگار