کد خبر: 15772

دریانوردان از بلاتکلیفی در قراردادهای خود می‌گویند

شرکت ملی نفتکُش

او از مشکلات و سختی‌های حرفه دریانوردی تا تخلفاتی که در زیر پوشش «شرکت ملی نفتکش» ریشه دوانده است گفت؛ شرکت ملی نفتکش ایران به او و سایر دوستانش که علیه این تخلفات شکایت کرده بودند، گفته بود یا شکایت‌هایتان را پس می‌گیرید یا دیگر اجازه دریا رفتن به شما نمی‌دهیم!

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، یادش بخیر دوران شیرین کودکی، تمام آرزویم این بود که زود‌تر تابستان آغاز و مدارس تعطیل شود و با پدر و مادرم برای تعطیلات به شمال و دریا برویم.

من واقعا عاشق دریا بودم، یادم است یک روز گرم تابستان که به همراه خانواده‌ام به دریا رفته بودیم و مشغول آب‌تنی داخل آب بودم، در ضمیر رویاهایم شروع کردم با دریا صحبت کردن: «ای دریای بزرگ و مهربان چقدر من تو را دوست دارم، چقدر در آغوش تو احساس آرامش و راحتی دارم، کاش من ماهی بودم و همیشه در آب بودم.» در خیال خودم بودم که صدای پدرم من را از اعماق وجودم درآورد و گفت پدر جان بیا برویم که هوا در حال تاریک شدن است.

نمی‌دانستم آن روز دریا و آفریننده دریا به صدای دل من گوش داده و تقدیر من به نحوی رقم می‌خورد که سالیان بعد فارغ‌التحصیل رشته دریانوردی می‌شوم و سالیان سال امرار معاش زندگی‌ام از راه دریا می‌شود، آن هم نه‌فقط دریای خزر بلکه عمده اقیانوس‌ها و آبراه‌های جهان.

قریب به 17 سال است که دریانورد هستم و در این مدت بیشترین زمان زندگی‌ام را در آغوش دریا بوده‌ام.

قدیمی‌ها می‌گفتند فاصله عشق و نفرت یک تار مو است و چقدر حرف‌شان وزین و ارزشمند بود.

شاید بعد از حادثه سانچی دچار نفرت از دریا نشدم اما دچار تردید و دودلی در انتخاب مسیری که به‌عنوان شغل انتخاب کرده‌ام، شدم چراکه هیچ‌وقت به غریبی دریانوردان فکر نکرده بودم یا حداقل اینقدر برایم ملموس نبود که دریانوردان چقدر مانند خود دریا غریب هستند.

از زمانی که وارد رشته دریانوردی شدم، به دلیل عدم آشنایی نزدیکانم، همشهری‌هایم و افراد اجتماع با هجمه‌ای از سوالات عجیب و غریب مواجه بودم، سوال‌هایی مانند اینکه شما فقط ماهی می‌خورید و ماهیگیری می‌کنید؟! یا دقیقا در دریا چکار می‌کنید؟ هر موقع بخواهید در آب می‌پرید و شنا می‌کنید؟

یادم می‌آید یک سال رئیس سازمان جهانی دریانوردی به مناسبت روز دریانورد مطلب جالبی گفت و به این نحو اهمیت این شغل و رشته را عنوان کرد که اگر می‌خواهید پی به اهمیت کار دریانوردان ببرید، کافی است زمانی که در خانه‌تان نشسته‌اید به محیط اطراف‌تان بنگرید و ببینید وسایل پیرامون‌تان از محل تولید چگونه به دست‌تان رسیده؛ از مواد اولیه‌اش گرفته تا خود کالا.

هزاران فغان که بعد از گذشت قریب دوماه حتی اطلاع‌رسانی نمی‌کنند که چطور فرزندان دریایی «سانچی» از بین ما پر کشیدند تا لااقل بتوان از آن درسی برای پیشگیری از حوادث بعدی آموخت.

اعضای این کشتی بودن‌شان خیر بود و اکنون نیز که از دنیا رفته‌اند، مسبب خیر شده‌اند؛ مرحوم مجید نقیان از بچه‌های انجمن صنفی بود که با رای بچه‌ها انتخاب شده بود و همیشه به دنبال آن بود که بتواند حقی از حقوق بچه‌ها را بگیرد.

اینها سخنان دریانوردی بود که به یاد مجید نقیان (افسر اول) که از پرسنل نفتکش «سانچی» بود با خبرنگار «فرهیختگان» به گفت‌و‌گو پرداخت و نخواست نامش فاش شود؛ او از مشکلات و سختی‌های این حرفه تا تخلفاتی که در زیر پوشش «شرکت ملی نفتکش» ریشه دوانده است گفت؛ شرکت ملی نفتکش ایران به او و سایر دوستانش که علیه این تخلفات شکایت کرده بودند، گفته بود یا شکایت‌هایتان را پس می‌گیرید یا دیگر اجازه دریا رفتن به شما نمی‌دهیم! سخنان این کاپیتان که در طول این گفت‌و‌گو تاکید داشت «سانچی» بهانه دریافت مطالبات ما نیست و دریانوردان تنها ۳۲ نفر حاضر در نفتکش «سانچی» نبودند را در ادامه بخوانید:

 اعتراض دریانوردان از روی خوشی نیست

اجازه دهید از ابتدای راه دریایی‌مان بگویم تا وقتی اعتراض می‌کنیم و می‌گوییم در حق‌مان ظلم شده است، بدانید دقیقا از چه موضوعی صحبت می‌کنیم.

عمده افسران دریایی که تحصیلات آکادمیک دارند، فارغ‌التحصیل سه دانشگاه علوم چابهار (وزارت علوم)، دانشگاه علوم دریایی نوشهر (نیروی دریایی ارتش) و دانشگاه آزاد اسلامی واحد خارک هستند.

بعد از اتمام واحدهای خشکی و تئوری (درس‌های دانشگاهی) نوبت به دوره کارآموزی می‌رسد که سازمان بنادر و کشتیرانی دوره کارآموزی را مشخص می‌کند؛ این سازمان نماینده سازمان بین‌المللی دریانوردی (IMO) در ایران هم محسوب می‌شود.
دوره کارآموزی ما که ورودی سال ۷۶ محسوب می‌شدیم، در ابتدا ۱۸ ماه بود و بعد به ۱۲ ماه کاهش یافت که این دوره باید در یکی از سازمان‌های شرکت ملی نفتکش ایران، شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و شرکت دریانوردی ایران و هند انجام می‌شد.

بعد از اخذ مدرک لیسانس یک‌سری دوره‌های جانبی را بیرون دانشگاه زیر نظر شرکت‌های مجاز می‌گذرانیم و درنهایت امتحان شایستگی بنادر را برای اخذ مدرک بین‌المللی (COC) می‌دهیم و در صورت قبولی مدرک معتبر دریانوردی را به ما می‌دهند.

من به دلیل اینکه شرکتی میزبان برای کارآموزی نداشتم، بورسیه شرکت نفتکش ملی ایران شدم، همان شرکت نفتکش ملی که زیرمجموعه وزارت نفت بود.

برخی دانشجویان قبل از ما نیز بورسیه شرکت ملی نفتکش شده بودند که در مقطعی این موضوع متوقف شد تا سیاستگذاری‌های شرکت ملی نفتکش به دلیل قوانین بین‌المللی تغییر کرد و ایران شروع کرد به خرید کشتی و در این زمان بود که وزارت نفت دید که به افسران ایرانی هم نیاز دارند و به‌عنوان مثال از دانشگاه آزاد اسلامی واحد خارک طلب نیرو کردند.

به دنبال همین ماجرا ما کار خود را از سال ۱۳۷۹ شروع کردیم و گفتند برای تضمین باید وثیقه داشته باشید و وثیقه هم یک سند ملکی تعیین کردند و انتهای این وثیقه هم را نبستند!

 آغاز تخلفات از همان ابتدا

توجیه آنها هم این بود که دانشجو را تربیت می‌کنیم و هزینه‌هایش را پرداخت می‌کنیم و این سند به‌عنوان تضمین باید باشد تا هر زمان که دانشجو نتوانست به ادامه تحصیل بپردازد یا در طول خدمت خواست از نفتکش جدا شود یا تمام هزینه‌ها را می‌دهد یا سندش را به اجرا می‌گذاریم! حتی اگر به هر دلیلی نتوانی امتحان افسر دومی را قبول شوی، آنها سند را به اجرا می‌گذارند! یعنی یک بازی دو سر برد برای «وزارت نفت»، یا نیرویی که می‌خواستند را تربیت می‌کردند یا به پول خود می‌رسیدند.

همزمان با سال ۷۹ که کارآموزی‌ام شروع شد، براساس اصل ۴۴ قانون اساسی، شرکت ملی نفتکش ایران باید خصوصی‌سازی می‌شد.

یعنی هر کدام از شرکت‌های زیرمجموعه وزارت نفت مانند شرکت ملی نفتکش ایران و دیگر شرکت‌های تابعه نفتی باید به بخش خصوصی واگذار می‌شد که شرکت ملی نفتکش به وزارت نفت، تامین اجتماعی و سازمان بازنشستگی کشوری واگذار شد.

عده‌ای از ما زیرمجموعه وزارت نفت قرار گرفتیم و عده‌ای دیگر زیرمجموعه سازمان تامین اجتماعی که از‌‌ همان ابتدا ترس این را داشتیم که این تفاوت در نوع قراردادهای ما روی پرداختی‌ها تاثیری نداشته باشد.

 وعده‌های پوچ

از‌‌ همان زمان اعتراض کردیم که درنهایت آقای محمود سوری در نامه‌ای قید کرد که نگران اوضاع نباشید و این اختلاف مرجع قرارداد‌ها تاثیری در پرداختی‌های شما ندارد و شاید هم بهتر از قبل باشد و به نفع شما شود.

حدود سال ۸۲ یا ۸۳ بود که برای نوشتن قرارداد به کارگزینی مراجعه کردیم اما مسئول کارگزینی گفت شما مربوط به تامین اجتماعی می‌شوید و باید با آنها قرارداد بنویسید! گفتیم یعنی چه؟ گفتند یعنی شرکت ملی نفتکش ایران خصوصی‌سازی شده است و دیگر زیرمجموعه وزارت نفت نیست و اگر ما قبول نمی‌کردیم سندمان را به اجرا می‌گذاشتند، سندی که حدود ۱۵ میلیون تومان سال ۸۲ ارزش داشت.

گفتند شما نگرانی نداشته باشید و قرارداد‌ها را امضا کنید، حقوق و مزایا و بازنشستگی‌ها مانند وزارت نفت است و در اینجا تامین اجتماعی و وزارت نفت مانند هم هستند و تفاوتی ندارند.

 اختلافات حقوقی کم‌کم شروع شد

تا سال ۸۶ تقریبا حقوق تامین اجتماعی‌ها با وزارت نفتی‌ها یکی بود اما از آن سال به بعد به یکباره جهش حقوقی در وزارت نفت دیدیم که به وضوح حق ما (تامین اجتماعی‌ها) ضایع می‌شد.

ما به نهاد بالاتر خودمان و بعد به صورت رسمی شکایت کردیم اما به جای اینکه پاسخی دریافت کنیم، به ما گفتند یا شکایت‌هایتان را پس بگیرید یا دیگر «اجازه دریا» به شما نمی‌دهیم! عده‌ای از دوستان که وضع مالی بهتری نداشتند، از شکایت منصرف شدند و عده‌ای دیگر این راه را ادامه دادند.

شکایت اصلی ما این بود که چرا «شرکت ملی نفتکش ایران» طرح طبقه‌بندی مشاغل ندارد؟ چرا مبنای حقوق بازنشستگی ما باید حقوق «خشکی» یعنی حقوق ریالی باشد؟ چرا پایه حقوق ما باید حقوق خشکی باشد؟ بعد از اینکه بازنشسته می‌شویم چرا رده کاری ما باید «کارمند ساده» باشد؟ و موارد دیگر که ما به صورت قانونی مطالبه کردیم اما «شرکت ملی نفتکش ایران» ما را تهدید کرد، به اصطلاح گفت یا مرگ یا زندگی!

من و دوستانم به سراغ شما آمدیم تا فریاد این قشر مظلوم را در رسانه منتشر کنید و راه چاره‌ای برای ما پیدا کنید.

 

* نویسنده : مهسا شمس‌کلائی روزنامه‌نگار